eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
9 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکه سوز جگر و اشک روانش دادند بر سرکوی مناجات امانش دادند آنکه گردید نظر کرده ی صاحبنظران جلوه ی حضرت معشوق نشانش دادند دیده ای را که مطهر شده با اشک سحر جام وصلی ز سبوی رمضانش دادند آن دلی را که عیارش به دعا خالص شد نیمه شب وقت مناجات زبانش دادند زیر و رو می کند عالم، نفس آن واعظ که ز انفاس فن بیانش دادند بنده ای که شده تسلیم به تقدیر خدا هرچه دادند به ابرار همانش دادند باغ آن سینه که شد زنده به باریدن اشک سبزیِ عشق به اوقات خزانش دادند نوکری را که ملقب شده بر نام ظلّ رحمانیّت عرش مکانش دادند هرکه خود را برساند مستقیماً ز خدا برگ امانش دادند با سلامی همه عشاق بریزند به هم آنکه با دست حسین لقمه ی نانش دادند : 💔 شهره ی شهر شدم، بس که ز عشقت آقا هرکجا رفتم و گفتم، .... سلام عليكم ورحمة الله، صبحتون بخير
شان تو در اندیشه ی ما جا شدنی نیست درکوزه که جا دادن دریا شدنی نیست هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد بر خاک نوشتند ، دُرّ نجف شد ماییم و دلی مست در ایوان طلایی احسنت، چه معماریِ انگشت نمایی تاریخ ندیده به خود اینگونه بنایی دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی... هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد از برکت نام تو اذان نیز اذان شد سردار بجز میثم تمار نداریم ما غیر علی با احدی کار نداریم : حجش قبول هرکه به رسید بختش بلند هرکه گره خورده با علیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است می‌گریزم به جهانی که پر از یکرنگیست به جهانی که پر از گریه‌کن و سینه‌زن است به همانجا که نفس قیمت دیگر دارد اشکها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن است چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه‌ست همانجا وطن است دم مـن زندگـی و بازدمـم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانه ی اولاد قلب من است : دوشنبه ها به لُطف حضرت عِشق خـواست کـه دورو بَرِ باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
ما پیروان راه و ولایتیم ما تشنگان باده ی ناب شهادتیم ما غیر مرتضی به کسی دل نبسته ایم ما پشت منکران علی را شکسته ایم ما را خدا به عشق علی آفریده است ما را فدای راه ولـی آفریده است لعنت بر آنکه حب علی را فروخته رحمت بر آنکه در ره این عشق سوخته لعنت به منکران و ولای او له می شوند روز جـزا زیر پای او ما افتخارمان به غلامیِ حیدر است این هدیه ای ز حضرت زهرایِ اطهر است با منکران شیر خدا نیست کارمان با دشمنان آل عبا نیست کارمان ما کارمان گدایی زهرا و حیدر است این کار از عبادت هر لحظه برتر است : هوای شهر من آلوده‌ی غبار‌ غم است مرا ببر به نفس بکشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
🔰 علیه السلام را وقت مردن می‌بیند... علیه السلام فرمودند: ✨ وَ اَللَّهِ لاَ يَهْلِكُ هَالِكٌ عَلَى حُبِّ عَلِيٍّ إِلاَّ رَآهُ فِي أَحَبِ اَلْمَوَاطِنِ إِلَيْهِ، وَ اَللَّهِ لاَ يَهْلِكُ هَالِكٌ عَلَى بُغْضِ عَلِيٍّ إِلاَّ رَآهُ فِي أَبْغَضِ اَلْمَوَاطِنِ إِلَيْهِ ✨ به خدا قسم کسی بر دوستی و محبت علیه السلام نمیرد، جز اینکه او را در پسندیده ترین مکان‌ها نزد خود ببیند و کسی بر دشمنی علی علیه السلام نمیرد، جز آنکه او را در مبغوض ترین مکان‌ها نزد خود ببیند. 📚 امالی شیخ طوسی ص۱۶۴
ای نام تو از صبح ازل زمزمه ی رود ای زمزم جاری شده در مصحف داود آن روز که در سجده فتادند ملائک جز نام تو، جز نام تو، «الله» چه فرمود؟ افشای تو، ای راز الهی، به غدیر است آغاز درخشیدن تو روز ازل بود محبوب اناجیلی و سرلوحه ی تورات قرآنِ به‌حرف‌آمده! ای قاصد و مقصود جز بر اثر عشق تو حق را نتوان دید بی مهر تو ابواب تماشا شده مسدود.. بی مرز چنانی که در اوهام نگنجی کی طاقت دیدار تو دارد منِ محدود ای عطر تو پیچیده در ابیات خرابم از آتش عشق تو دلم سوخته چون عود توصیف تو آنسان که تویی راه ندارد از من بپذیر آتش آمیخته با دود : من اگر عـرض ارادت نکنم میمیرم اهل عالم به عرض ادب میچسبد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
وسط روز گرفتار شبم باور کن بازهم شعله کشیده غضبم باور کن اولین بار شلوغی گذر را دیدم چه شلوغی بدی، در عجبم باور کن یادشان رفته که نان پدرم را خوردند بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن هرقدر گفتم بر دهنم سنگ زدند بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن آشنایان جلوی قافله خیره شده اند من هم از قافله قدری عقبم باور کن عده ای نذری و خیرات به ما میدادند سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن تشنگی بعد تو افتاد بجان زینب موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن : 💔 بی تو آوارم و بر خويش فرو ريخته ام اي همه سقف و ستون و همه آبادیِ من سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دلم گرفته بهانه، سلام شاه نجف كه قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف تمام صحن بوی دارد شمیم سیب بیاید میان راه نجف صفای هر سحرش، گریه بر غم به گوش میرسد آرام سوز و آه نجف قدم زده دل شب در میان نخلستان امان ز كوفه و خونابه های چاه نجف قرار ما همه همان جایی كه سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف قسم به نم نم اشكم پس از اذان صبح چقدر بوی میدهد پگاه نجف : دستِ خودم که نیست دلربا شده دل شب به شب برای تو تنگ است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خوش بحال دلِ آنکس که گرفتارِ تو شد چشم بیمار تو را دیده و بیمارِ تو شد هدفَت بود بنا کردنِ وحدانیّت سجده آورد ، یار وفادارِ تو شد از خدا گفتی و کفار به تو طعنه زدند نگرفتی به دل و لطف و کرم کارِ تو شد زیرِ بارِ ستم و دشمنی و زخم زبان کمرت خم شد و اسلام بدهکارِ تو شد بعدِ تو دلهره افتاد به جانِ یثرب کعبه مشکی به تنش کرد و عزادارِ تو شد رفتی و باغ فدک مثل خلافت شد غصب دوّمی آمد و در کوچه طلبکارِ تو شد سخت سیلی زد و بد مزد رسالت را داد بد جسارت کرد و مایه ی آزارِ تو شد بر سرِ ات پیش داد کشید به خدا بغضِ گلویش غم ِ سرشارِ تو شد رفتی و سوخت سراپایِ حدیث ثقلین شعله ها باعث بیتابی بسیارِ تو شد پیرهن دوخت و نان پخت و فقط درد کشید با دلی خون شده آماده ی دیدارِ تو شد : بعد تو بدون یار است جای  ریحانه ی تو بین درُ و دیوار است😭 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت (ص) و شهادت (ع) تسلیت و تعزیت باد🏴
حسرت اینبار مرا از نفس انداخته است شوق دیدار مرا از نفس انداخته است از فراقت چه بگویم؟ که نگفتن بهتر زخم بسیار مرا از نفس انداخته است آمدم جمعه ی این هفته نفس تازه کنم دیدم انگار مرا از نفس انداخته است ندبه های سحری شاهد غمهایم شد دوری از یار مرا از نفس انداخته است روضه خوان روضه بخوان، مادرسادات چه شد؟ خون مسمار مرا از نفس انداخته است یاد که میافتم دل من می لرزد در و دیوار مرا از نفس انداخته است وسط روضه ی زهرا غم سنگین صد و ده بار مرا از نفس انداخته است با دل خسته ی خود مادر ما گفت درد خود را همه شب فاطمه با مهدی گفت : 💔 خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
مقتل نوشته تا زِ ولایت بُریده اند آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند مقتل نوشته است لگدها به در زدند بر قلب بی قرار هم شرر زدند مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند بر زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند مقتل نوشته دست علی را که بسته اند با تازیانه بازویتان را  شکسته اند مقتل نوشته تا  که شما خورده ای زمین شد کشته تو زِ بیدادِ ظلم و کین مقتل نوشته کوچه و سیلی  و دستی پلید و صورت نیلی و مجتبی مقتل نوشته دومیِّ پست، بی هوا سیلیِ محکمی  زده  بر صورت  شما مقتل نوشته که  زِ علی  رو گرفته ای بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای : پُر شدم از غصّه و اندوه و غم بانوی من پیکرت بدجور پیچیده بهم بانوی من این کبودی ها، توانم را ربوده تار می بینم تنت را، محترم بانوی من سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
امشب به رنگ فصل خزان گریه می کنیم هم ناله با زمین و زمان گریه می کنیم هر چند گفته اند که آرام گریه کن اما بلند و ضجه زنان گریه می کنیم امشب که خانه ی دلمان غم گرفته است مـانند ابـرهـای روان گریه می کنیم هم پای کوچه های مدینه نشسته ایم با روضه های تازه جوان گریه می کنیم تازه جـوان و قـدِ کمانی تعجب است از غصه های قـدِ کمان گریه می کنیم داریم پای روضه یتان پیر می شویم امـا هنـوز از غـمـتـان گریه می کنیم این خانه ی غمیست پر از غربت بقیع از داغ قـبرهای نهـان گریه می کنیم آری دوباره بر سر سفره نشسته ایم امشب برای مادرمان گریه می کنیم : روی سیلی خورده‌ی شهادت میدهد از مظلوم تر مردی در این دنیا نبود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام