eitaa logo
پژوهشی درباره ابن عربی
936 دنبال‌کننده
173 عکس
55 ویدیو
10 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف با رویکرد انتقادی 🌐 websites: ebnearabi.com ebnearabi.com/ar ebnearabi.com/ur ebnearabi.com/en 📢 Telegram: https://t.me/ebnearabi 📲 admin: @eb_admin ⭕️در این کانال تبادلی انجام نمی شود
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 و هذا يَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَيَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ... ⭕️ ابن عربی: شرافت ، فضیلت و برکت روز عاشورا! صوم عاشورا ، کفاره گناهان یک سال! 🔹مرحوم کلینی در کافی نقل می کند که امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به شخصی که از حکم روزه روز عاشورا سوال کرده بود فرمودند: روز عاشورا، روزى است که مصیبت حسین علیه السلام و بر خاک افتادن او میان یارانش، پیش آمد و یارانش نیز برهنه، بر گِرد او بر زمین افتاده بودند. آیا در چنین روزى، روزه مى‏گیرند؟ سوگند به پروردگار که چنین کاری هرگز، روا نیست. سپس فرمود: هر کس این روز را روزه بگیرد یا آن را مبارک بدارد؛ خداوند متعال او را با آل زیاد محشور می گرداند. 🔹از امام صادق علیه السلام راجع به روزه گرفتن در روز عاشوراء سئوال می‏کند حضرت می ‏فرماید: روز عاشورا روز شهادت امام حسین علیه السلام است. اگر می‏خواهی به حسین شماتت کنی (از بلایی که به آنها وارد شده اظهار خشنودی کنی) در روز عاشورا روزه بگیر. بنی امیه لعنه اللَّه علیهم و آن افرادی از اهل شام که آنان را در کشتن حسین اعانت نمودند نذر کردند: اگر حسین کشته شود و اشخاصی که از آنان بر حسین علیه السلام خروج کرده‏اند سالم بمانند و مقام خلافت نصیب آل ابو سفیان شود روز عاشورا را برای خود عید قرار دهند و آن روز را براى شکرگزارى روزه بگیرند. لذا این موضوع تا امروز بین مردم سنت و معمول شد و مردم عموما به آنان اقتدا کردند. آری به این علت است که روز عاشورا را روزه می‏گیرند و در این روز اهل و عیال خود را مسرور می‏کنند. سپس حضرت فرمود: آری! روزه این روز برای مصیبت نیست. چون فقط برای سپاس از جهت سلامتی بنی امیه است. حسین علیه السلام در این روز مصیبت دیده ‏است، اگر تو هم مصیبت زده هستی این روز را روزه نگیر و اگر از کسانی هستی که قصد شماتت اهل بیت را داشته و سلامت بنی امیّه تو را خشنود کرده این روز را روزه بدار. 🔹زید نرسی می‌گوید: از عبید بن زراره شنیدم که از أبا عبد الله علیه السلام راجع به روزه عاشورا سؤال نمود. حضرت فرمود: کسی که این روز را روزه بدارد حظ و نصیبش از این روز همان خواهد بود که ابن مرجانه و آل زیاد از این روز بردند. می‌گوید: گفتم حظ و نصیب آنان در این روز چه بود؟ فرمود: آتش جهنم! و به خدا پناه می‌بریم از عملی که نتیجه آن آتش باشد! 🔹از أبا عبد الله؛ امام صادق علیه السلام در باره روزه گرفتن تاسوعاء و عاشورای از ماه محرم سؤال نمودم؟ حضرت فرمود:… این روز‌ها برای روزه گرفتن نیست، چون این روز‌ها روز حزن و مصیبت أهل آسمان‌ها و أهل زمین و همه مؤمنین است و روز فرح و سرور ابن مرجانه و آل زیاد و أهل شام است، که غضب خدا بر آنان و ذریه آنان باد… ◾️اما ابن عربی به کرّات و به انحاء مختلف ، شرافت ، فضیلت و برکت روز عاشورا را یادآور شده ، آن را در زمره ایامی چون ماه مبارک رمضان و روز عرفه و جمعه قرار می دهد و روایاتی را از اسلاف خود در فضیلت و استحباب روزه این روز ذکر می کند . ◾️وی در بابی تحت عنوان “الرکبان أصحاب التدبیر: شمائلهم و خصائصهم‏” شرافت ، برکت و فضیلت این روز را متذکر می شود و آن را در ردیف ایامی چون ماه مبارک رمضان ، شب قدر ، روز جمعه و روز عرفه قرار می دهد ◾️ او درباره ی ثواب و جزای صوم روز عاشورا می گوید : برای کسی که روز عاشورا روزه بگیرد دو شهود و تجلی می باشد … پس کسی که به مقام احدیت ذات برسد، روز دهم (محرم ) را روزه می گیرد … و کسی که در مقام اسم آخر (خدا) باشد روز نهم (محرم) را روزه می گیرد … و روزه گرفتن در روز عاشورا بسیار با فضیلت می باشد و وجوب آن قبل از وجوب روزه ماه رمضان تشریع شده است. البته وجوب روزه در عاشورا میان علما اختلافی است. گرچه حکم آن وجوب و در حکم واجب است. پس کسی که در این روز (عاشورا) روزه بگیرد به مقام قرب واجب و استحباب می رسد و به دو شهود و تجلی از تجلیات حضرت حق دست پیدا می کند و… ◾️ ابن عربی معتقد است که روزه‌‌‌‌ی روز عاشوراء کفاره‌‌‌‌ی گناهان سال گذشته می‌گردد و روزه در این روز(عاشورا) در طی مراحل سلوک با روزه گرفتن در تمام سال برابری می کند... 📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
⭕️ آیا شعر کجایید ای شهیدان خدایی … متعلق به مولوی است؟ در مطالب پیشین سایت اشاره شد که مولوی و استادش شمس تبریزی عزاداري بر سيدالشهدا را تخطئه می کنند. مولوی عزاداری اهل حلب را ناشی از غفلت و كم معرفتي آنان می داند و عزاداران از دید وی، دینی تباه و خراب دارند! اما برخی با تکیه بر ابیات زیر که منتسب به وی است، تلاش می کنند تا دیدگاه مولوی درباره عزاداری امام حسین علیه السلام را تعدیل کنند: کجایید اى شهیدان خدایى ### بلاجویان دشت کربلایى‏ کجایید اى سبک ‏روحان عاشق ### پرنده تر ز مرغان هوایى‏ کجایید اى شهان آسمانى ### بدانسته فلک را درگشایى‏ … استاد ذبیح الله صفا، شخصیّت برجستهٔ ادبی در ایران معاصر و ملقب به «پدر تاریخ ادبیات ایران» در کتاب تاریخ ادبیات ایران می نویسد : « مجموع ابیات مثنوی در نسخه های مختلف آن از بیست و شش یا بیست و هفت هزار بیت تا ۳۲۰۰۰ بیت است و معلومست که ابیات الحاقی که بعد از مولوی در آن راه جسته این اختلاف عظیم را در نسخ باعث گردیده است ، و آثار کدامیک از شاعران بزرگ فارسی زبانست که دستخوش چنین تصرفاتی نشده باشد؟ … به مولوی غزل­ها و اشعاری درعهد صفویه نسبت داده اند که دلالت بر تشیع او می ­کند و حال آنکه او سنی و فقیه حنفی بود و پیداست که این اشعار که نمونه هایی از آنها را قاضی نورالله در مجالس المومنین آورده، از مجعولات (دراویش و صوفیانِ ) شیعه و مخصوصاً از مخترعات عهد صفوی است.» دیوان شمس به دلیل حجمِ گسترده، تشویش و اغلاق نسخ، هنوز به تصحیح قابل اعتمادی نرسیده است. در تصحیح فروزان فر، ده نسخه خطی را در تصحیح دیوان شمس به کار گرفته است. بر اساس فهرست توصیفی فروزانفر – که در مقدمه ی جلد اول دیوان کبیر آمده – می توان دریافت که وی نسخه ی «فذ» یعنی نسخه ی قونیه مورخ ۷۷۰ را به دلیل این که کامل ترین نسخ است و تعداد اشعار آن از همه بیشتر، در استنساخ مبنای کار قرار داده است. بنابراین مبنا و روش فروزانفر، حجیم ترین نسخه بوده است و نه معتبر ترین و قدیمی ترین آن که البته این روش مورد نقد نسخه شناسان و ادیبان دیگری مثل مجتبی مینوی قرار گرفته است. از سوی دیگر، تعلیقات مرحوم فروزانفر درباره این اشعار (کجائید ای شهیدان خدایی) نشان می دهد که آنها در نسخه های معتبر و قدیمی قو(نسخه موزه قونیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است)، قح(نسخه کتابخانه گدک احمد پاشا) و عد(نسخه کتابخانه اسعد افندی در سلیمانیه که از روی نسخ دست اول استنساخ شده است) وجود ندارد، و به قول مجتبی مینوی، انتساب آن به مولوی مردود است و نمی توان از این اشعار برای تحلیل دیدگاه های مولوی بهره جست. 📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لَا أَضْحَكَ اللَّهُ سِنَّ الدَّهْرِ إِنْ ضَحِكَتْ وَ آلُ أَحْمَدَ مَظْلُومُونَ قَدْ قُهِرُوا مُشَرَّدُونَ نُفُوا عَنْ عُقْرِ دَارِهِمْ كَأَنَّهُمْ قَدْ جَنَوْا مَا لَيْسَ يُغْتَفَر (عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص266) عظّم الله أُجورنا و أجورکم بمصُابنا بالحسين، وجعَلَنا وإيّاكم مِن الطّالبين بثاره مع وليّه الإمام المهديّ من آل محمّد علیهم السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ بیانات استاد معاونیان درباره صوفیه و عزاداری بر سید الشهداء علیه السلام @ebnearabi
⭕️ نکته ای از نکات دردناک فجایع عاشورا مورخان و سفرنامه نویسانی که در سال‌های نخستین پس از فتح اندلس توسط مسلمانان به این شهر سفر کرده‌اند، با نعل‌های آویزان شده‌ای بر روی درهای خانه‌های مسلمانان و یا تازه مسلمانان مواجه شدند که خود صاحب خانه‌ها نیز نه تنها علت آن را نمی‌دانستند؛ بلکه هدف را صرفا انجام یک رسم مذهبی توصیف می‌کردند. این رویداد گرچه در سده نخست هجری رؤیت شده است لکن ریشه آن را در نیمه قرن اول هجری قمری باید جستجو کرد. برای کنکاش بیشتر باید به سال‌های ۶۱ الی ۶۶ هجری سفر کنید تا با قرار گرفتن در بطن فاجعه کربلا در دهمین روز محرم الحرام سال ۶۱ هجری به چیستی و چرایی آن پی ببرید. همه چیز از نامه ابن زیاد به عمر بن سعد در روز عاشورا و دستور او در خصوص تاختن اسب بر بدن مبارک امام حسین(علیه السلام) آغاز می‌شود. در تاریخ طبری چنین آمده است: «ثمَّ إنَّ عُمَرَ بنَ سَعدٍ نادى في أصحابِهِ: مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ ويوطِئُهُ فَرَسَهُ ؟ فَانتَدَبَ عَشَرَةٌ ، مِنهُم: إسحاقُ بنُ حَيوَةَ الحَضرَمِيُّ ، وهُوَ الَّذي سَلَبَ قَميصَ الحُسَينِ عليه السلام ، فَبَرِصَ بَعدُ ، وأحبَشُ بنُ مَرثَدِ بنِ عَلقَمَةَ بنِ سَلامَةَ الحَضرَمِيُّ ، فَأَتَوا فَداسُوا الحُسَينَ عليه السلام بِخُيولِهِم حَتّى رَضّوا ظَهرَهُ وصَدرَهُ»: آن گاه عمر بن سعد، ميان يارانش ندا داد كه: چه كسى فراخوانِ اسب دواندن بر حسين را پاسخ مى گويد؟ 10 تن ، پاسخ مثبت دادند، از جمله اسحاق بن حَيوه حَضرَمى ـ همان كسى كه پيراهن حسين عليه السلام را برداشت و پس از آن ، پيسى گرفت ـ و اَحبَش بن مَرثَد بن عَلقمة بن سلامه حضرمى. اينان آمدند و حسين عليه السلام را با اسبان خود ، لگدكوب كردند، تا جايى كه پشت و سينه ايشان را خرد كردند(تاريخ الطبری: ج 5 ص 454، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 573). نکته دردناک در این فاجعه تاریخی این است که آنان بر بدن شخصیتی اسب تاختند که آثار کبودی سبدهای گندم و خرمایی که برای فقرا می‌برد بر بدنش خودنمایی میکرد. این 10 سوار بی‌دین با حضور در دارالاماره کوفه با افتخار در قبال این اقدام جنایتکارانه از عبیدالله بن زیاد درخواست جایزه‌ای بزرگ کردند. تاریخ می‌نویسد ابن زیاد با دادن مبلغی اندک آنان را از دارالاماره به بیرون انداخت. این 10 سوار ملعون نعل‌های اسب خود را به جهت اینکه از حکومت فاسد یزید دفع شر کرده بودند بر سر در خانه‌های خود آویزان کردند تا همه بدانند که آنان تا چه میزان قسی القلب و بی دین شده اند. این سنت توسط فرزندان این گروه ملعون نیز ادامه پیدا کرد تا آنجا که فرزندان آنان با نام «بنوالسرج» فرزندان کسانی که اسب‌ها را بر بدن حسین(علیه السلام) تاختند و «بنوالنعل» فرزندان صاحبان نعل ها شناخته شدند. علامه کراجکی در کتاب خود در این باره می‌نویسد: «اما فرزندان السرج: آنان فرزندان همان کسانی هستند که اسب‌هایشان را زین کردند تا بر جسد امام حسین(علیه السلام) بتازند و برخی از این اسب‌ها حتی به مصر هم رسیدند و نعل‌هایشان بر سر در خانه‌ها آویزان شد تا با آن تبرک بگیرند و این عمل به عنوان سنتی مورد اعتماد در نزد آنان باقی ماند(التعجّب من أغلاط العامة في مسألة الإمامة، الكراجكي، أبوالفتح، جلد: 1، صفحه: 116 و خاتمة مستدرك الوسائل، المحدّث النوري، جلد: 3، صفحه: 137). علامه شهرستانی نیز در کتاب خود؛ «التسمیات» در این خصوص گفته است: «بنو النعل، وهم أولاد من أركض الخيل على جسد الحسين(عليه السلام) في ‌كربلاء، وأخذوا من ذلك النعل بقاياه ويخلطونه بمثله أباً عن أب. ويعلَّق حلقة منه على ‌أبواب الدور تَفَؤُّلاً وتيمّناً بها»: فرزندان نعل دارها: آنها فرزندان کسانی هستند که با اسب‌هایشان بر جسد مطهر امام حسین(علیه السلام) اسب تاختند و نعل‌های اسب را مانند میراثی بین نسل‌های خود محفوظ نگه داشته‌اند و حلقه‌ای از آن را بر سر در خانه‌های خود جهت تبرک آویزان می‌کنند(شهرستانی، التسميات بين التسامح العلويّ والتوظيف الأمويّ، جلد: 1، صفحه: 209). سنت‌های عامیانه چنانکه در نمونه نعل‌های آویزان از نظر گذشت، گاه ریشه در زوایای پنهان تاریخ دارد؛ زوایایی مانند اقدامات بی‌شرمانه دشمنان اهل بیت علیهم السلام در فاجعه عظیم کربلا که در تاریخ نظیر آن کمتر مشاهده شده است. در زیارت ناحیه مقدسه از زبان حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) این مظلومیت به تصویر چنین کشیده شده است: «حَتّى نَكَسوكَ عَن جَوادِكَ، فَهَوَيتَ إلَى الأَرضِ جَريحا، تَطَؤُكَ الخُيولُ بِحَوافِرِها، وتَعلوكَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها»: تا آن كه تو را از اسبت به زير كشيدند و زخمى و خونين، به زمين افتادى. اسب ها تو را زير سُم خود گرفتند و ستمگران با شمشيرهايشان بر سر تو ريختند. 🖊 محمد عبیات @ebnearabi
⭕️ مذهب ابوحامد غزالی (امام محمد غزالی) ◾️ برخی از سرفصل ها - عدم احتیاج به امام معصوم -مدح خلفا و صحابه —افضلیت صحابه بر حضرت علی علیه السلام —مدح ابوبکر – احدی بر ابوبکر برتر نیست و او صاحب سر و اهل مکاشفه بود —مدح عمر – خلیفه عادلی که علم الهی انحصاری داشت! —مدح عثمان – عثمان، شهید و موید بود —مدح معاویه و عمر و عاص —مدح عایشه و حفصه —مدح خالد بن ولید، سالم مولی ابوحذیفه، هارون الرشید —مدح شافعی، مالک و ابوحنیفه -غزالی و اهل بیت علیهم السلام —مدح اهل بیت علیهم السلام در آثار غزالی —غزالی و امیرالمومنین علیه السلام – علی ]علیه السلام[ باعث اختلاف ابدی میان امت اسلامی! —غزالی و امام حسین علیه السلام- خواندن مقتل حرام و لعن یزید جایز نیست! -غزالی و مهدویت -غزالی و شیعه- لعن شیعیان جایز است! -علمای شیعه و غزالی —رازی صاحب تبصره العوام —علامه حلی —علامه مجلسی —شیخ حر عاملی —سید بن طاووس —ملامحسن فیض کاشانی —محدث نوری —شیخ یوسف بحرانی —علامه امینی —موسوی خوانساری —علامه عسکری -بررسی ادعای تشیع محمد غزالی 📌 مشاهده مشروح مطلب از طریق لینک زیر در سایت: مذهب امام محمد غزالی 🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف: https://t.me/ebnearabi @ebnearabi
⭕️ گوشه ای از شوخ طبعی عجیب آقای حداد! مرحوم آقا سید هاشم حداد میفرمود: " ما جایی هستیم که جبرییل را قدرت نزدیک شدن به آن نیست، و از ادراک مرتبه وجودی ما عاجز است" ( طهرانی، حریم قدس، ص ۷۷) پ.ن : گریه بدم، خنده شدم... @ebnearabi ⭕️ گوشه ای از توهمات و جسارت های شاگردان آقای حداد! یکی از دوستان نقل میکرد که شبی با استاد سيد محمد مهدی میرباقری خطیب معروف و عضو مجلس خبرگان، خدمت آقای کمیلی از شاگردان سید هاشم حداد رفتیم. در آنجا آقای کمیلی به آقای میرباقری گفته بود که استاد ما آقای حداد به مقام و مرتبه ای رسیده بود که نه محمدی بود نه علی و نه فاطمه و حسن و حسینی (علیهم السلام) و همه را رد کرده بود (این بخش آخر را بنده دقیق در ذهنم نمانده که گفته بود یا خیر ولی کلیت نقل، صراحتا چنین معنایی را منتقل می‌کرد) ایشان نقل میکرد که آقای میرباقری به شدت غضبناک و ناراحت شدند به حدی که نمی‌توانستم با ایشان حرف بزنم... خود آقای میرباقری این حکایت را روی منابر بدون ذکر اسامی، بارها نقل کردند مراد آقای کمیلی گذار از حجاب های نورانی اهل بیت علیهم السلام نبوده (که همین هم سخن نادرستی است)، بلکه صحبت از علوّ و برتری مقام و مرتبت حداد نسبت به اهل بیت علیهم السلام بوده و از همین رو آقای میرباقری شدیدا ناراحت شده اند. لذا چنان استادی را (که جبریل امین را در حد و اندازه ای نمی‌بیند که مقام او را درک کند)، چنین شاگردانی باید @ebnearabi
⚫️ واکنش شیعیان به بسته شدن راه کربلا، در زمان متوکل لعنه الله ✍🏻 شیخ الطائفة، طوسی رحمه الله روایت کرده: علی بن عبدالمنعم بن هارون، از جدّش قاسم بن احمد بن معمر اسدی کوفی (که به سیره و تاریخ آگاهی داشت) روایت می‌کند: به متوکل لعنه الله خبر رسید که روستانشینان در زمین نینوی برای زیارت قبر حسین علیه السّلام گِرد هم می‌آیند و جمعیت بسیاری در اطراف قبر او تشکیل می‌دهند. متوکل یکی از امیران خود را به آنجا فرستاد و به همراه او جمعیت فراوانی از سپاهیانش را گماشت تا قبر حسین علیه السّلام را بشکافند و مردم را از زیارت و اجتماع در کنار قبر او بازدارند. سپس آنان بسوی کربلا خارج شدند و به آنچه فرمان داده شده بودند عمل کردند. (که در سال دویست و سی و هفت هجری بود.) سپس روستانشینان به پا خاستند و بر ضدّ او اجتماع کرده و گفتند: اگر تا آخرین نفر کشته شویم کسانی که از ما باقی مانده‌اند از زیارت حسین علیه السّلام دست برنمی‌دارند - و دلیل این پای بندی- کرامات فراوانی بود که آنان از زیارت امام حسین علیه السلام دیده بودند و چنین مقاومت کردند ... (تا آخر روایت) 📕 أمالی، ط_دارالثقافه، مجلس یازدهم، ص ٣٢٨
🔶 جابر بن عبدالله انصاری اولین زائر سیدالشهدا علیه السلام بشارة المصطفى: عن عطيّة العوفي قال: خرجت مع جابر بن عبد اللّه الأنصاري رحمه اللّه زائرين قبر الحسين بن عليّ بن أبي طالب عليهم السّلام فلمّا وردنا كربلا دنا جابر من شاطى‏ء الفرات فاغتسل ثم ائتزر بإزار و ارتدى بآخر ثمّ فتح صرّة فيها سعد فنثرها على بدنه ثمّ لم يخط خطوة الّا ذكر اللّه حتّى دنى من القبر قال: ألمسنيه فألمسته فخرّ على القبر مغشيّا فرششت عليه شيئا من الماء فأفاق ثم قال: يا حسين (ثلاثا) ثم قال: حبيب لا يجيب حبيبه، ثم قال: و أنّى لك بالجواب و قد شحطت أوداجك على أثباجك و فرّق بين بدنك و رأسك، ثمّ ذكر بعض مناقبه و كأنّه كان هذا زيارته له ثم زار الشهداء بالسلام عليهم ثم قال: و الذي بعث محمدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بالحقّ لقد شاركناكم فيما دخلتم فيه، قال عطيّة فقلت لجابر: و كيف و لم نهبط واديا و لم نعل جبلا و لم نضرب بسيف و القوم قد فرّق بين رؤوسهم و أبدانهم و أوتمت أولادهم و أرملت الأزواج؟ فقال لي: يا عطيّة سمعت حبيبي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يقول: من أحبّ قوما حشر معهم و من أحبّ عمل قوم أشرك في عملهم، و الذي بعث‏ محمدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بالحق نبيّا انّ نيّتي و نيّة أصحابي على ما مضى عليه الحسين عليه السّلام و أصحابه‏ عطیه كوفی گويد با جابر بن عبدالله براى زیارت قبر امام حسین عليه السّلام از كوفه بيرون شديم، وقتى به كربلا رسيديم جابر كنار فرات رفت و غسل كرد سپس لنگى به كمر خود بست و قطعه ديگرى (همچون لباس احرام) به شانه‏اش افكند و مقدارى سعد کوفی (گياه خوشبو) از كيسه درآورد و به بدنش پاشيد و به راه افتاد ، قدمى برنميداشت مگر با ذكر خدا، و چون نزديك قبر رسيد به من گفت دستم را به قبر برسان، تا دستش به قبر رسيد بيهوش بروى آن افتاد قدرى آب به صورتش پاشيدم تا حالش جا آمد، سپس سه بار گفت یاحسین ، بعد از آن گفت دوست جواب دوستش را نميدهد، خطاب به قبر گفت: چگونه پاسخ دهى، زيرا خون از رگهاى گردنت به پشت و شانه‏ات روان شده، و بين بدن و سر مباركت جدائى افتاده است ؛ سپس برخی از مناقب حضرت حسین علیه السلام را متذکر گردید و ایشان و شهداء را با این کلمات زیارت نمود : سوگند به آن كس كه محمّد را به راستى برگزيد ما در راهی كه شما رفتيد با شما شركت داريم. عطیه ميگويد به جابر گفتم چگونه (ما شريك آنهائيم)؟ با اينكه از دره فرود نيامديم و از كوهى بالا نرفتيم و شمشير نزديم ولى آنها سرشان از بدنها جدا شده و فرزندانشان يتيم و زنهاشان بيوه گشتند؟ جابر بن عبدالله جواب داد : اى عطيه از دوستم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم شنيدم فرمود هر كس قومى را دوست بدارد با آنها محشور گردد، و هر كس كردار قومى را دوست بدارد با آنها شريك است، سوگند به آن كس كه حضرت محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به راستى برگزيد نيّت و قصد من و يارانم همان نيّت امام حسين عليه السّلام و اصحاب آن حضرت است . 📚 سفینةالبحار ج۸ ص۳۸۳ ؛ بحارالانوار ج۶۵ ص۱۳۱ (با کمی اضافات)
⭕️ اهل‌تصوّف، به نام عرفان حتی گاهی در لباس روحانیت، انسان‌های ساده‌لوح را با عبارات زیبا و فریبنده، فريب می‌دهند و به رواج بازار تصوّف می‌پردازند. 📢 می‌گويند: بیایید شهود اینجاست، بیایید بصیرت اینجاست، خدا دیدن اینجاست، بعد که انسان جذب می‌شود می‌بیند، این‌ مکتب، مکتب تصوّف است، مکتب عرفان واقعی متّخذ از قرآن و عترت نیست، تصوّفی است که ذمّ آن در روایات و اخبار فراوان آمده و متأسفانه گاهی به حوزه‌ها نيز این فریب و این خدعه و نیرنگ کشیده می‌شود. ⚠️ طلبه‌ای دنبال خداشناسی است، دنبال بصیرت الهیّه است، دنبال نورانیت و کمال است، همین کلمات فریبنده او را فريب می‌دهد، عاقبت بعد از چند سال می‌بیند که این آقا در کلاس‌های اهل‌تصوّف تعلیم می‌بیند، شاگرد امام صادق علیه السلام، طلبه‌ی حوزه‌های علمیه، طالب نورانیت و کمال، اما شاگرد صوفیّه و دراویش شده است. 🎙آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی @ebnearabi
🇵🇰 ملاصدرا کے فلسفے میں نیا کیا ہے؟ 🖋 تحقيق: اعجاز نقوی ⭕️ ملاصدرا کے زیادہ تر نظریات یونان کے نوفلاطونی فلسفہ اور جوہری فلسفہ سے ماخوذ ہیں۔ گو کہ ملا صدرا قرآن و حدیث سے بھی اپنے نظریات کا حوالہ دینے کی کوشش کرتا ہے اور صوفیاء کے مکاشفات، بطورِ خاص محی الدین ابنِ عربی کے مکاشفات و نظریات، سے شواہد لاتا ہے، لیکن میرے خیال میں یہ سب صرف تطبیق ہے۔ یعنی ایک نظریہ بنا کر اس کے لئے شواہد ڈھونڈنے کی کوشش ہے۔ ♦️ حقیقت یہ ہے کہ ملاصدرا بے پناہ ذہنی صلاحیتوں کا حامل ہونے کے باوجود اور یونان و ایران و ہندوستان کے فلاسفہ قدیم کے نظریات کا وسیع احاطہ رکھنے کے باوجود، فلسفے میں کوئی انقلابی جست نہیں لگا سکا۔ نہ ہی فکری دنیا میں دور رس تبدیلی لا سکا۔ ملا صدرا کے شارحین بھی اس سے ایک قدم آگے نہ بڑھا سکے۔ مکمل مقالے کا لنک ⬇️ https://ebnearabi.com/ur/518 @ebnearabi
⚫️ مسمومیّت رسول اکرم اسلام صلی الله علیه و آله، در منابع شیعی 👈🏻 شیخ مفید (ره): «قبض بالمدینة "مسموما" یوم الاثنین للیلتین بقیتا من صفر.» 📓المقنعه، ص ۴۵۶ 👈🏻 شیخ طوسی (ره): «قبض بالمدینة "مسموما" یوم الاثنین للیلتین بقیتا من صفر سنة عشرة من الهجرة.» 📚 تهذیب الاحکام، ج ۶ ص ٢ 👈🏻 علّامه حلیّ (ره): «قبض بالمدینة "مسموما" یوم الاثنین للیلتین بقینا من صفر سنة عشرین من الهجرة.» 📚 الاحکام، ج ٢ ص ١١٨
▪️امیرالمؤمنین علیه السّلام، پس از غسل و کفن بدن مطهّر رسول اعظم صلی الله علیه و آله، اینچنین به حضرتش خطاب نمودند: "اگر نه آن بود که امر کردی به صبر کردن و نهی فرمودی از جزع نمودن، هرآینه اشک های خود را در مصیبت تو فرو می‌ریختم، و هر آینه درد مصیبت تو را هرگز دوا نمی‌کردم، و جراحت مفارقت تو را از سینه بیرون نمی‌کردم، و اینها در مصیبت تو اندکی است از بسیار؛ و اندوه و حسرت را چاره نمی‌توان کرد، و حزن مفارقت تو برطرف شدنی نیست، پدر و مادرم فدای تو باد، یاد کن ما را نزد پروردگار خود و ما را از خاطر خود بیرون مکن. سپس بر روی آن حضرت افتاد و روی مبارکش را بوسید و آه حسرت از سینه پر درد برکشید... " 📙 جلاء العیون، علّامه مجلسی رحمه الله، صفحه ۱۳۷
⭕️ محمد بن اسماعيل بخاري و مسلم و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند: قالت عَائِشَةُ لَدَدْنَاهُ في مَرَضِهِ فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فلما أَفَاقَ قال أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فقال لَا يَبْقَي أَحَدٌ في الْبَيْتِ إلا لُدَّ وأنا أَنْظُرُ إلا الْعَبَّاسَ فإنه لم يَشْهَدْكُمْ. عايشه گفته است در دهان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در زمان مريضي ايشان به زور دوا ريختيم، پس با اشاره به ما فهماندند كه به من دوا نخورانيد، ما با خود گفتيم اين از آن جهت است كه مريض از دوا بدش مي آيد و وقتي حضرت بهتر شد، فرمودند: آيا من شما را از اين كه به من دوا بخورانيد نهي نكردم ؟ پس فرمودند: بايد در دهان هر كسي كه در اين خانه است، در جلوي چشم من دوا ريخته شود؛ غير از عباس كه او شاهد ماجرا نبوده است. 🔺 ابن حجر عسقلاني در شرح اين روايت مي نويسد: (قوله لددناه) أي جعلنا في جانب فمه دواه بغير اختياره وهذا هو اللدود. اين كه گفته: «لددنا» يعني اين كه ما در دهان آن حضرت بدون اين كه اختياري داشته باشد (بازور) دوا ريختيم. 🔺در اين جا چند سؤال پیش می‌آید: 1. چرا عايشه و كساني كه در آن جا حضور داشتند، سخن پيامبر را گوش نكردند و علي رغم نهي آن حضرت، دارو را با زور در حلق ایشان ريختند؟ مگر نه اين كه قرآن كريم مي فرمايد: وَما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا. الحشر / 7. هر دستوري كه رسول به شما داد اطاعت كنيد و از هر گناهي نهيتان كرد آن را ترك كنيد، و از خدا بترسيد كه خدا عقابي سخت دارد. 2. چرا عايشه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم را با ديگر مريض ها يكسان مي بيند؟ مگر نه اين كه خداوند مي فرمايد: وَمَا يَنطِقُ عَنِ الهَْوَي . إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْي يُوحَي . النجم / 3 و 4. هرگز از روي هوي و هوس سخن نمي گويد و آنچه مي گويد چيزي جز وحيي كه به وي مي شود نيست. چرا فكر كرد كه هر مريضي حتي پيامبر خوردن دوا را دوست ندارد؟ آيا پيامبر اسلام به اندازه اطرافيان درك نمي كرد كه چه چيزي براي او خوب است و چه چيزي بد؟ يا اين كه اطرافيان مي خواستند با انجام اين عمل، همان سخن افرادي را تكرار كنند كه به هنگام درخواست قلم و كاغذ به پيامبر گرامي (صلی الله علیه و آله) نسبت هذيان دادند ؟ و از همه عجيب تر اين است كه نقل كرده اند: پيامبر اسلام بعد از اين كه به هوش آمد، دستور داد به همه آن ها كه به زور به حضرت دوا داده بودند، از همان دوا بخورانند غير از عمويش عباس!چرا رسول خدا به دسیسه ایشان مشکوک بوده‌اند؟ چرا پيامبر همه را مجازات مي كند؟ مگر قرآن كريم نفرموده: وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْري . الأنعام / 164 و الأسراء /15 و فاطر 18 و الزمر / 7. هيچ گنهكاري بار گناه ديگري را بر دوش نمي كشد. با اين تفاصيل بايد براي مظلوميت آقا رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم بيش از همه اشك ريخت كه در ميان امت خود و حتي در خانه خود بيش از همه مظلوم بوده است. 📚البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج4، ص1618، ح4189، كِتَاب الْمَغَازِي، بَاب مَرَضِ النبي (ص) وَوَفَاتِهِ؛ ج5، ص2159، ح5382، كِتَاب الطِّبِّ، بَاب اللَّدُودِ؛ ج6، ص2524، ح6492،كِتَاب الدِّيَاتِ، بَاب الْقِصَاصِ بين الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ في الْجِرَاحَاتِ؛ ج6، ص2527، ح6501، بَاب إذا أَصَابَ قَوْمٌ من رَجُلٍ هل يُعَاقِبُ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987؛ 📚النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج4، ص1733، ح2213، كِتَاب السَّلَامِ، بَاب كَرَاهَةِ التَّدَاوِي بِاللَّدُودِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
اميرالمؤمنين علیه‌السلام می‌فرمايند: 🏴 شبی كه پيغمبر را غسل دادم، ایشان را در پيراهن خودشان غسل دادم، بعد از آنكه پيامبر صلی الله علیه و آله را به خاك سپردم اين پيراهن را نزد خویش نگه داشتم، پيراهنی كه رسول الله با آن نماز شب خوانده و عبادت كرده متبرك است. بر تن اولين شخصيت جهان خلقت بوده است. ⭕️ حضرت می‌فرمایند: اما خيلی توجه داشتم كه فاطمه اين پيراهن را نبيند. حضرت فاطمه علیهاالسلام يكی از اين روزها اميرالمؤمنين علیه السلام را صدا زدند، علی جان! خواسته و خواهشی دارم. فاطمه جان! تو چه وقت از علی چيزی خواستی كه علی توانسته باشد و انجام نداده باشد. ▪️عرضه داشتند: يا اباالحسن! می‌شود پيراهنی را كه بابايم را در آن غسل دادی برايم بياوری تا يك بار ديگر بوی بابايم را استشمام كنم. يك بار ديگر به ياد پدرم اشك بريزم. 🚩 اميرالمؤمنين علیه السلام پيراهن را آوردند، تعبير اين است: همين كه پيراهن را به زهرای مرضيه علیهاالسلام دادند، حضرت پيراهن پدر را روی چشمان و صورتشان گذاشتند «وَ غُشِيَ عَلَيها»(بیهوش شدند)... 📜 بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵۷
⚫️ تیر باران تابوت امام حسن مجتبی علیه السلام و منع از دفن ایشان روزی سوار بر شتر، و روزی سوار بر استر 🔻مروان لعنة الله علیه بر استر خود سوار شد و به نزد آن زن(عایشه) رفت و گفت: حسين «عليه السّلام» برادر خود حسن «عليه السّلام» را آورده است كه با پيغمبر صلى اللّه عليه و آله دفن كند بيا و مانع شو. گفت: چگونه مانع شوم؟ پس مروان از استر به زير آمد و او را بر استر سوار كرده به نزد قبر حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله آورد و فرياد مى كرد و تحريص مى نمود بنى اميّه را كه مگذاريد حسن (عليه السّلام) را در پهلوى جدّش دفن كنند. ابن عبّاس گفت در اين سخنان بوديم كه ناگاه صداها شنيديم و شخصى را ديديم كه اثر شر و فتنه از او ظاهر است مى آيد. چون نظر كردم ديدم «فلانه(عایشه)» است با چهل سوار و مى آيد و مردم را تحريص بر قتال مى كند. چون نظرش بر من افتاد مرا پيش طلبيد و گفت: يابن عبّاس! شما بر من جرئت بهم رسانيده ايد، هر روز مرا آزار مى كنيد، مى خواهيد كسى را داخل خانه من كنيد كه من او را دوست نمى دارم و نمى خواهم. من گفتم: واسَوْاَتاه! يك روز بر شتر سوار مى شوى (جنگ جمل) و يك روز بر استر، و مى خواهى نور خدا را فرونشانى و با دوستان خدا جنگ كنى و حايل شوى ميان رسول خدا و حبيب و دوست او؟ پس آن زن به نزد قبر آمد و خود را از استر افكند و فرياد زد بخدا سوگند كه نمى گذارم حسن (عليه السّلام) را در اين جا دفن كنيد تا يك مو در سر من هست. و بروايت ديگر جنازه آن حضرت را تير باران كردند تا آنكه هفتاد تير از جنازه آن جناب بيرون كشيدند! پس بنى هاشم خواستند شمشيرها بكِشند و جنگ كنند. حضرت امام حسين عليه السّلام فرمودند: بخدا سوگند مى دهم شما را كه وصيّت برادرم را ضايع نكنيد و چنين مكنيد كه خونى ريخته شود. پس به ايشان خطاب كرد كه اگر وصيّت برادرم نبود هر آينه مى ديد چگونه او را نزد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله دفن مى كردم و بينى هاى شما را برخاك مى ماليدم؛ پس جنازه آن حضرت را برداشتند و به جانب بقيع حمل دادند. 📚 منتهی الامال، نشر دلیل ما، ۱/۵۵۸
⭕️ روایتِ بشارتِ خروج از ماه صفر، در مثنوی مولوی 🔻دکتر زرین‌کوب، ذیل این شعر می‌نویسد: «روایت عکّاشه که در کتبِ صوفیه مبنی بر بشارتِ خروج از ماه صفر آمده، طبق نظر محدثین جعلی و ساختگی است. مولوی در نظر دارد با این شعر، شوق آن حضرت مبنی بر خروج از دنیا را بگوید که ایشان در ماه صفر انتظار ربیع الاول را می‌کشید برای لقای پروردگار. او در این شعر زمان رحلت رسول اکرم را نشان می‌دهد که طبق نظر اهل سنت در ماه ربیع الاول بوده و قید "بی‌جدل" را برای همین آورده چون در میان اهل سنت اختلافی در زمان رحلت پیامبر اکرم نیست. لذا مولوی در تاريخِ رحلت، نظر مذهب خود را گفته و کاملا با روایات شیعی در این زمینه بیگانه بوده است. زیرا مشهور در میان شیعیان این است که آن حضرت در ماه صفر از دنیا رفت.» 📚 سِرّ نِی، ج ١ ص ٣٩٨ 🔹در شرح مثنوی "شهیدی" نیز به جعلی بودن این روایت (بشارتِ خروج از ماه صفر) تصریح شده است. 📚 شرح مثنوی، ج ۵ ص ٣٨٢
✴️ روایت یک ناصبی از برکت زیارت امام رضا علیه السّلام ✍🏻 شیخ صدوق رحمه الله نقل کرده: ابونصر احمد بن حسن ضبّى _ كه من كسى را از او ناصبى‌تر نديده بودم و از شدّت دشمنی‌اش با اهل بيت در صلوات می‌گفت: «اللّهمّ صلّ على محمّد» و بر آل آن حضرت صلوات نمى فرستاد_ گويد: شنيدم ابوبكر حمّامى فرّاء كه از محدّثين آن سرزمين است در «سكّة الحرب» كه نام محلّى است در نيشابور، می‌گفت: از بعض مردم نزد من مالى به وديعه بود، و من آن را در زمين پنهان كردم، و بعد موضع آن را فراموش كردم و متحيّر شدم چه كنم، و صاحب آن وديعه مرا به بردن مال متّهم ساخت، با كمال اندوه و غم از منزل بيرون آمدم و حيران ماندم كه چه بايد كرد، در آن حال جماعتى ديدم كه به سوى مزار علىّ بن موسى الرّضا عليه السّلام می‌روند و قصد زيارت آن حضرت را دارند و من با ايشان رهسپار شدم و به مشهد آمده زيارت كردم و دعا كردم كه خداوند عزّ و جلّ محلّ وديعه مزبور را به من ياد آورَد. در آنجا شبى در خواب ديدم مثل اينكه كسى آمد و به من گفت: وديعه را در فلان موضع دفن كردى؛ من به صاحب وديعه مراجعه كرده و گفتم: مال تو در فلان مكان است. و آنجا كه در خواب به من گفته بودند به او نشان دادم در حالى كه خود چندان به خوابم عقيده نداشتم. وى بدان جا رفت و زمين را حفر كرده و مال وديعه را با همان مُهرى كه خود بر آن زده بود يافت، و از آن پس ماجرا را در مجالس نقل می‌كرد و مردم را به زيارت آن قبر كه بر ساكنش درود و سلام باد تشويق می‌نمود. 📚 عيون أخبار الرضا عليه السّلام، ج ٢ ص ٢٧٩
✨ غلامی که دعایش نزد قبر امام رضا علیه السّلام به سرعت مستجاب شد 🔘 شیخ صدوق رحمه الله نقل کرده: ابوعلىّ معاذيّ از ابوالحسن هروى روايت می‌كند كه گفت: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت على بن موسى الرّضا عليهما السّلام آمدند، و هر دو مشغول زيارت شده و پس از آن، مرد به سمت بالاى سر حضرت، و غلام به سمت پائين پا رفته و مشغول نماز شدند، و چون نماز انجام شد به سجده رفتند و بسيار سجده‌شان طولانى شد تا اينكه آن مرد سر از سجده برداشته و غلام خود را در حال سجده ديد، او را صدا زد، غلام سر از سجده برداشت، و گفت: لبّيك آقاى من چه مى‌فرماييد؟ مرد گفت: ميخواهى تو را آزاد كنم؟ غلام گفت: بلى، مرد گفت: ترا در راه خدا آزاد نمودم، و آن كنيزى كه در بلخ دارم نيز آزاد كرده براى خشنودى خداوند به تو تزويج نمودم و مهريّه او را فلان مبلغِ معيّن، براى او از جانب تو بر ذمّه گرفتم، و فلان مِلك كه در فلان محلّ دارم براى شما دو تن و اولادتان، نسلى بعد از نسل وقف كردم، و اين امامی که محضرش هستیم را شاهد گرفتم. غلام شروع كرد به گريستن و سوگند ياد كرد و گفت: بخداوند تعالى و اين امام بزرگوار قسم، كه من در سجده‌ام چيزى جز اين از خدا نخواسته بودم، و اكنون سرعت اجابت دعا را دريافتم. 📚 عيون أخبار الرضا عليه السّلام، ج ٢ ص ٢٨٢
⭕️ کلام‌ بلند مرحوم بلاغی در نقد شرک فلسفی نادره دوران مرحوم بلاغی- رضوان الله علیه- در کتاب نفیس آلاء الرحمن( ج ۲ ص ۱۳۷- ۱۳۸) در تفسیر آیه " ان الله لا یغفر ان یشرک به..." در نقد و رد بر شرک فلسفی- عرفانی میفرمایند: " و كم جنى اتباع الفلسفة اليونانية بشطحيات المتفلسفين و المتصوفين بمزاعم العرفان...أ و ليس من نحو ذلك خرافات المظاهر...و هلم الخطب في مسئلة العقول العشرة و العقل الفعال فانها لم تبق لله الواجب بالذات شيئا مما تمجد به القرآن الكريم من خلقه لكل مخلوق و علمه و ارادته و مشيئته و حكمته و أعماله بل جعلته لغيره من مخلوقاته...كل من اشرنا اليه من اقسام المشركين يعترفون بالالهية و انه هو الاله الواجب الوجود و ان كل ما يجعلونه من الشركاء هم مخلوقون لله و يشاهدون فيهم لوازم الحدوث و نقص الامكان و ...مع ذلك يختلقون له صفة الالهية بسفسطات مستحيلة و مقدمات فاسدة و تأويلات لا تروج الا في سوق الأهواء و الأغراض الفاسدة" @ebnearabi
عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السّلام قَالَ إِذَا انْحَرَفْتَ عَنْ صَلَاةٍ مَكْتُوبَةٍ فَلَا تَنْحَرِفْ إِلَّا بِانْصِرَافِ لَعْنِ بَنِی أُمَيَّةَ. إمام باقر علیه السّلام فرمود ؛ هر گاه نماز واجب بجای آوردی از جاى خود حرکت نکن مگر آنکه بنی امیه را لعن کرده باشی. 📚 تهذیب الأحکام لشیخ الطائفة ۲ / ۵۶۹ ، حدیث ۱۷۹.