moavenian-ebnearabi.com-velayat.ogg
2.24M
🎙 ولایت و خلیفة اللهی در تصوف و تشیع – حجت الاسلام معاونیان
🔺 گزیده ای از برخی نکات فایل فوق:
- اینگونه نیست که هر کسی عبادتی ریاضتی در یک معبدی در یک خانقاهی در یک مسجدی بکند و ترک حیوانی بکند. چند کرامت از خودش بروز بدهد و بشود خلیفة الله.
- خلیفة الله به جعل خداوند است یعنی باید خداوند، خلیفه بر روی زمین تعیین بکند.
- لذا در قرآن میخوانید: «یا داوود انا جعلناک خلیفة فی الارض» داوود ما تو را خلیفه قرار دادیم روی زمین
- این چنین نیست که خلفاء الرحمن را مردم انتخاب بکنند یا کسی به ریاضت و به عبادت و به تقوا به مقام خلافت اللهی برسد.
- صوفیه تمام مقاماتی که مخصوص اهل بیت علیهم السلام است را برای خودشان ادعا کردند.
▪️ بیشتر بخوانید:
صمدی آملی: ما هم می توانیم پیامبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهم السلام) شویم
- جدیداً حتی برخی معممین که اصل تفکراتشان بر اساس مبانی تصوف است می گویند که ما باید در ریاضت به مقامی برسیم که خلیفة الله بشویم. این افراد در حقیقت مشرک و مسرف در ولایت اند.
- مولوی در مثنوی می گوید مهدی واقعی شخص خاص و پسر علی ابن ابی طالب علیهم السلام نیست، بلکه در هر زمانی یک ولی و قطبی هست، خواه از نسل عمر خواه از علی. این اعتقاد واقعی صوفیه است که اقطاب آنها در هر عصر و زمان، همان مهدی هستند.
📌 دانلود فایل صوتی با کیفیت در سایت: ولایت و خلیفة اللهی در تصوف و تشیع
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی
🎙 ولایت و خلیفة اللهی در تصوف و تشیع – حجت الاسلام معاونیان 🔺 گزیده ای از برخی نکات فایل فوق: - این
❗️ این پست در سایت آپدیت و اشعار مثنوی طاقدیس مرحوم نراقی درباب شاهد بازی که در فایل صوتی به آن اشاره شده بود، اضافه گردید.
📌 دانلود فایل صوتی با کیفیت و مشاهده اشعار مرحوم نراقی در سایت: ولایت و خلیفة اللهی در تصوف و تشیع
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 سیاه پوش شدن حرم مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به مناسبت ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
+ هم اکنون
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اباحه گری صوفیان و غلات
@ebnearabi
⭕️ استشفا و توسل مریدان به مدفوع و ادرار حلاج
حتما تابحال فیلم هایی که از مرتاض های هندی بیرون منتشر شده را دیده اید. در برخی از این فیلم ها، مردم ساده لوح به نجاست و ادرار مرتاض هندو توسل کرده و از آن طلب شفا می کنند. این قبیل اعمال فقط در هند دیده نمی شود. یکی از نمونه های وطنی آن حلاج است.
حلاج مدتی به هند سفر کرد تا در آنجا سحر و جادو و علوم غریبه آموزش ببیند. روزبهان بقلی در شرح شطحیات ماجرای سفر به هند را آورده است.
▪️ بیشتر بخوانید: زندگی نامه و انحرافات منصور حلاج | از سحر و جادو تا تقدیس ابلیس
🔺 خطیب بغدادی درباره استشفا به بول و ادرار حلاج از ابن زنجی نقل می کند:
«در مجلس حامد سبدی خیار لطیف حاضر کردند که از منزل محمد بن علی قنائی گرفته بودند. حامد دستور داد تا سبد را باز کنند و دیدند که مقداری پشکل خشک و سبز و همین طور شیشه هایی که در آن چیزی رنگی مانند جیوه و تکه هایی از نان خشک بود. و سمری هم در آنجا حاضر بود و در کنار پدرم نشسته بود. پدرم از دیدن اینها متعجب شده بود، حامد از سمری در این خصوص پرسید؟ و سمری از جواب طفره رفته و خودداری نمود. حامد بر این امر اصرار ورزید و سمری پاسخ داد: این مدفوع حلاج است که از آن برای شفا استفاده می کرده است و آنچه در شیشه بوده نیز ادرار حلاج است. »[2]
🔺 مرحوم محدث نوری نیز در این زمینه می نویسد:
«… أبو مغيث الحسين بن منصور الحلاج الصوفي، كان جماعة يستشفون ببوله… .»[3]
▪️ بله حقایق تاریخی حلاج را اینگونه معرفی کرده است و البته در افسانه ها و تخیلات صوفیه که یک عده مستشرق مسیحی مثل لوئی ماسینیون تکرار و ترویج کرده اند، حلاج به عنوان نماد استقامت و شهید عشق الهی به ملت ما قالب می شود.
📌 مشروح مطالب در سایت: استشفا و توسل مریدان به مدفوع و ادرار حلاج
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
⭕️ مبانی شریعتگریزی صوفیه – دکتر حسن یوسفیان
▪️ چکيده
بسیاری از اهل تصوف میان سه واژۀ شریعت، طریقت و حقیقت فرق نهاده و تفاسیر گوناگونی از آنها بهدست دادهاند. براساسِ دیدگاهی معروف که بسیاری از صوفیانِ پرآوازه از آن جانبداری کردهاند، هرکدام از شریعت و طریقت نردبانی بیش نیست؛ بهگونهای که پس از رسیدن به بامِ حقیقت، نیازی به نردبانِ شریعت و طریقت باقی نمیماند. همچنین، ارجمندیِ مقام ولایت، صوفیان را به بهرهبرداری از آن فرا خوانده و از این رهگذر، پناهگاه دیگری برای شریعتگریزی آنان فراهم آمده است. صوفیان بهجای آنکه نشانههای ولایتیافتگان را از کتاب الهی و سنت و سیرۀ نبوی بجویند، پیران و مرشدان فراوانی را برخوردار از این مقام دانسته و در افزودن بر شمار اولیا از یکدیگر سبقت جستهاند. آنان بهحق، کمال ولایت را در پیوندی تنگاتنگ با عصمت یافتهاند؛ اما در برخورد با پیرانِ آلودهدامن، بهجای آنکه ولایت آنان را بهچالش بخوانند، معنای عصمت را تغییر داده و آن را به اباحه تفسیر نمودهاند! از سوی دیگر، در میان آیینهای صوفیانه به مسائلی برمیخوریم چون پایکوبی و آوازخوانی، همنشینی با زنان نامحرم و رفتار عاشقانه با نوجوانان زیبارو که حرمتِ شرعی آنها، دستکم در برخی از مراتب، مورد پذیرش همۀ متشرعان بوده است. در تحلیلی خوشبینانه از چگونگی راهیابی این امور به طریقتِ اهل تصوف به این نتیجه میرسیم که آنان هدف را توجیهکنندۀ وسیله میدانستند. سرانجام، چنانکه میدانیم، برخورداری از عقل یکی از شرایط مسئولیتپذیری است و بار تکلیف بر دوش مستان و ناهشیاران نتوان نهاد. صوفیان از این نکته بهرههایی فراوان برده و آن را تکیهگاه شریعتگریزی قرار دادهاند.
▪️ سخن پایانی
این نوشتار نه درپی آن بود که میزان پایبندی عملی صوفیان به احکام شریعت را بسنجد، و نه اینکه در موارد اختلاف آنان با فقیهان در حکمی از احکام شریعت، به داوری بنشیند. بلکه مقصود، بررسی مهمترین مبانی شریعتگریزی در مکتب تصوف بود. این مبانی را میتوان چنین فهرست کرد:
الف) حقیقت، بینیازکننده از شریعت؛ بسیاری از اهل تصوف و عرفان میان سه واژه شریعت، طریقت و حقیقت فرق نهاده و تفاسیر گوناگونی از آن بیان کردهاند. براساس دیدگاهی معروف – که بسیاری از صوفیان پرآوازه از آن جانبداری نمودهاند – هرکدام از شریعت و طریقت نردبانی بیش نیست؛ بهگونهای که پس از رسیدن به بام حقیقت، نیازی به نردبان شریعت و طریقت باقی نمیماند.
ب) ولایت در برابر نبوت؛ ارجمندی مقام ولایت، صوفیان را به بهرهبرداری از آن فراخوانده و از این رهگذر، پناهگاهی برای شریعتگریزی آنان فراهم آمده است. صوفیان بهجای آنکه نشانههای ولایتیافتگان را از کتاب الهی و سنت و سیره نبوی بجویند، از پیش خود، پیران و مرشدان فراوانی را برخوردار از این مقام دانسته و در افزودن بر شمار اولیا از یکدیگر سبقت جستهاند. آنان بهحق، کمال ولایت را در پیوندی تنگاتنگ با عصمت یافتهاند؛ اما در برخورد با پیران آلودهدامن، بهجای آنکه ولایت آنان را بهچالش بکشند، معنای عصمت را تغییر داده و آن را به اباحه تفسیر نمودهاند.
ج) هدف، توجیهگر وسیله؛ در میان آیینهای صوفیانه به مسائلی همچون مانند پایکوبی و آوازخوانی، همنشینی با زنان نامحرم و رفتار عاشقانه با نوجوانان زیبارو برمیخوریم که حرمت شرعی آنها – دستکم در برخی از مراتب – مورد پذیرش همه متشرعان بوده است. در تحلیلی خوشبینانه از چگونگی راهیابی این امور به طریقت اهل تصوف به این نتیجه میرسیم که آنان هدف را توجیهکننده وسیله میدانند.
د) سکر، گریزگاهی از تکلیف شرعی؛ برخورداری از عقل، یکی از شرایط مسئولیتپذیری است و بار تکلیف بر دوش مستان و ناهشیاران نمیتوان نهاد. صوفیان از این نکته بهرههای فراوانی برده و آن را پناهگاهی مطمئن برای شریعتگریزی یافتهاند.
گفتنی است در این نوشتار صرفا درپی آن بودهایم که گزارشی تحلیلی از مبانی شریعتگریزی صوفیه ارائه دهیم و نقد این مبانی مجالی دیگر میطلبد.
📌 مطالعه متن مقاله در سایت: مبانی شریعتگریزی صوفیه – دکتر حسن یوسفیان
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
⭕️ نمونه ای از رویکرد سران صوفیه نسبت به شریعت و شریعت گریزان
«محمد معتوق مردی بود که هرگز نماز نکردی؛ یکروز او را به قهر گفتند: نماز کن! چون در نماز شد و گفت: الله اکبر، خون از وی جاری شد. گفت: من میگویم حائضم و شما باور نمیکنید!» (عینالقضات همدانی، ۱۳۶۲، ج1، ص62)
با این حال، وی اینچنین مورد ستایش صوفیان قرار میگیرد: «روز قیامت همه صدیقان را این تمنا بود که کاش خاکی بودندی که روزی محمد معتوق قدم بر آن خاک نهاده بودی.» (جامی، بیتا، ص309؛ عینالقضات همدانی، ۱۳۶۲، ج1، ص63؛ داراشکوه، بیتا، ص61)
@ebnearabi
⭕️ گزارشی از کتاب “شهاب ثاقب” اثر علامه سید دلدار علی لکهنوی
🖋 پروفسور سید اطهر عباس رضوی
▪️ ابنِ عربی و وحدت وجود
▪️ ابنِ عربی، حیدر آملی و ملاصدرا
▪️ معرفت شناسی در تصوف
▪️ بزرگان صوفیه
▪️ حسن بصری، سفیان ثوری و بایزید بسطامی
▪️ منصور حلاج، غزالی و عبدالقادر گیلانی
▪️ مولوی، عطار و سنائی
▪️ نقدی بر آداب طریقت های صوفیه
📌 مطالعه متن مقاله در سایت: گزارشی از کتاب "شهاب ثاقب"
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
⭕️ نقد و بررسی اندیشه ولایت در عرفان نظری – استاد محمدمهدی طوبایی
▪️ چکيده
ولایت در مکتب عرفا پیوند وثیقی با توحید عرفانی و مقامات خداوند دارد؛ زیرا ولایت ازجمله مقاماتی است که سالک بعد از رسیدن به رتبه فنای در ذات خدا ذیل مقام تعین اول یا ثانی کسب می کند و از نظر مصداق، نمیتواند منحصر در افراد معدود و منصوص از جانب خداوند سبحان باشد؛ بلکه هر انسانی با سلوک در طریقت میتواند ردای ولایت را بر تن کند. مقام قطبیت در تصوف نیز با مقام ولایت عجین است، اما رابطه این دو عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی هر قطبی برای قطبیت لاجرم باید صاحب ولایت شده باشد، ولی چنین نیست که هر ولیّ لزوما به مرتبه قطبیت هم رسیده باشد. ازآنجاییکه ولی با مقام تعین اول یا ثانی خداوند متحد شده است، واجد تمامی عوالم ربوبی و خلقی گشته و صفات و ویژگیهایی را پیدا کرده است که ازجمله مهمترین آنها بهدستآوردن ولایت تکوینی، ربوبیت و الوهیت، مقام خلافت الهی و واجبالوجودی، همچنین تمامی اسما و صفات خدای تعالی میباشد. ولایت عرفانی باطن و حقیقت نبوت دانسته میشود که تا روز قیامت در جریان بوده و هیچگاه ختم نمیشود و ولی جامع حق تعالی (قدیم) و خَلق (حادث) میگردد. در این نوشتار با بررسی مهمترین ابعاد و ویژگیهای اندیشه ولایت در عرفان و تطبیق شطحیات مشایخ نخستین صوفیه با این اندیشه، به نقد و بررسی ادله عقلی آن پرداخته و در پایان چندین اشکال اساسی از براهین عقلی و روایات اهل بیت(علیهم السلام) در رد این دعاوی بیان گردیده است.
📌 مطالعه متن مقاله در سایت: نقد و بررسی اندیشه ولایت در عرفان نظری
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
Kashani-14020906-www.ebnearabi.com.mp3
4.33M
⭕️ بخشی از سخنرانی حجت الاسلام حامد کاشانی درباره جسارت شمس تبریزی به حضرت زهرا علیها سلام
🔺 خلاصه ای از برخی مباحث مطروحه در این فایل صوتی:
▪️ حکومت طاغوت زمان اهل بیت علیهم السلام با دروغ و دغل واقعیت را وارونه میکرد
▪️ بعضی از تهمتهایی که به حضرت زهرا سلام الله علیها زده اند امروز در کتب بعضی از صوفیه باقی مانده است
▪️ شمس در دو جای کتاب مقالات به حضرت زهرا سلام الله علیها اهانت کرده است که دقیقا ریشه در سقیفه دارد
▪️ می گوید انسان ها سه دستند بعضی بالاترین درجه ایمان رو دارند اینها عبادت احرار دارند بهشت و جهنم برایشان مهم نیست، یک مرحله پایینتر عبادت تجار است که خداوند را برای ثواب و بهشت و این قبیل مسائل عبادت میکنند. از همه اینها پایین تر و سخیف تر کسانی هستند که مثل برده ها فقط میترسند و از ترس عبادت میکنند. شمس که میخواهد برای دسته سوم مثال بزند میگوید مثالش فاطمه است (سلام الله علیها)
▪️ شمس می گوید وقتی پیغمبر صلی الله علیه و آله از معراج آمد یکی سوال می کرد یا رسول الله حقیقت رب چیست؟ یا رسول الله بهشت چگونه بود؟ و سپس شمس به دروغ میگوید فاطمه میپرسید جهنم چطور بود؟ این اهانت صریحی است که شمس تبریزی به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نموده است.
📌 مشاهده و دانلود فایل صوتی در سایت: سخنرانی حجت الاسلام حامد کاشانی درباره جسارت شمس تبریزی به حضرت زهرا علیها سلام
◾️ برای مطالعه بیشتر و مشاهده مستندات رک به: اصرار شمس تبریزی به جسارت و توهین بر حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
پژوهشگاه علوم و معارف اسلامی خاتم النبیین صلی الله علیه واله با همکاری پژوهشکده معارف اهل بیت علیهم السلام برگزار می کند:
موضوع نشست:
درنگی در تقریر های مختلف نظریه وحدت وجود
ارائه دهنده:
دکتر سید محسن هندی
(دکترای فلسفه و کلام)
دبیر علمی:
حجه الاسلام و المسلمین محمدعلی پاکدل
(مدیرگروه پژوهشی تصوف موسسه معارف اهل بیت علیهم السلام)
ساعت و تاریخ جلسه:
15:30 الی 17
دوشنبه 4 دی ماه 1402
خیابان صفائیه، کوچه 37، مدرسه باقر العلوم، سالن اجتماعات. لینک نشست:b2n.ir/b42397
◾️علامه مامقانی می نویسد:
هنگامی که قاصد امام سجاد علیه السلام به مدینه آمد تا خبر واقعه کربلا را به مردم مدینه بدهد با حضرت ام البنین سلام الله علیها مواجه شد.
حضرت ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام خبری بده!
(او از جواب دادن طفره رفت و) گفت: چهار پسرت (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در کربلا شهید شدند!
حضرت ام البنین سلام الله علیها فرمود:
قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه عَلَيْهِ السَّلَام
رگهای دلم را بریدی!
(من کی از فرزندان خودم پرسیدم؟)
فرزندانم و هرکس زیر آسمان کبود است، همه فدای حسین علیه السلام؛ از حسین به من خبر بده!🖤
و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید صیحه ای کشید...
👈 علامه مامقانی در ادامه می نویسد:
و این علاقه شدید حضرت ام البنین نسبت به اباعبدالله الحسین علیه السلام، (علاقه مادر فرزندی نبود بلکه این علاقه) فقط به خاطر آن بود که حسین، امام او بود.
📚تنقیح المقال ج3 ص70.