⭕️ گزارشی از کتاب “شهاب ثاقب” اثر علامه سید دلدار علی لکهنوی
🖋 پروفسور سید اطهر عباس رضوی
▪️ ابنِ عربی و وحدت وجود
▪️ ابنِ عربی، حیدر آملی و ملاصدرا
▪️ معرفت شناسی در تصوف
▪️ بزرگان صوفیه
▪️ حسن بصری، سفیان ثوری و بایزید بسطامی
▪️ منصور حلاج، غزالی و عبدالقادر گیلانی
▪️ مولوی، عطار و سنائی
▪️ نقدی بر آداب طریقت های صوفیه
📌 مطالعه متن مقاله در سایت: گزارشی از کتاب "شهاب ثاقب"
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
⭕️ نقد و بررسی اندیشه ولایت در عرفان نظری – استاد محمدمهدی طوبایی
▪️ چکيده
ولایت در مکتب عرفا پیوند وثیقی با توحید عرفانی و مقامات خداوند دارد؛ زیرا ولایت ازجمله مقاماتی است که سالک بعد از رسیدن به رتبه فنای در ذات خدا ذیل مقام تعین اول یا ثانی کسب می کند و از نظر مصداق، نمیتواند منحصر در افراد معدود و منصوص از جانب خداوند سبحان باشد؛ بلکه هر انسانی با سلوک در طریقت میتواند ردای ولایت را بر تن کند. مقام قطبیت در تصوف نیز با مقام ولایت عجین است، اما رابطه این دو عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی هر قطبی برای قطبیت لاجرم باید صاحب ولایت شده باشد، ولی چنین نیست که هر ولیّ لزوما به مرتبه قطبیت هم رسیده باشد. ازآنجاییکه ولی با مقام تعین اول یا ثانی خداوند متحد شده است، واجد تمامی عوالم ربوبی و خلقی گشته و صفات و ویژگیهایی را پیدا کرده است که ازجمله مهمترین آنها بهدستآوردن ولایت تکوینی، ربوبیت و الوهیت، مقام خلافت الهی و واجبالوجودی، همچنین تمامی اسما و صفات خدای تعالی میباشد. ولایت عرفانی باطن و حقیقت نبوت دانسته میشود که تا روز قیامت در جریان بوده و هیچگاه ختم نمیشود و ولی جامع حق تعالی (قدیم) و خَلق (حادث) میگردد. در این نوشتار با بررسی مهمترین ابعاد و ویژگیهای اندیشه ولایت در عرفان و تطبیق شطحیات مشایخ نخستین صوفیه با این اندیشه، به نقد و بررسی ادله عقلی آن پرداخته و در پایان چندین اشکال اساسی از براهین عقلی و روایات اهل بیت(علیهم السلام) در رد این دعاوی بیان گردیده است.
📌 مطالعه متن مقاله در سایت: نقد و بررسی اندیشه ولایت در عرفان نظری
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
Kashani-14020906-www.ebnearabi.com.mp3
4.33M
⭕️ بخشی از سخنرانی حجت الاسلام حامد کاشانی درباره جسارت شمس تبریزی به حضرت زهرا علیها سلام
🔺 خلاصه ای از برخی مباحث مطروحه در این فایل صوتی:
▪️ حکومت طاغوت زمان اهل بیت علیهم السلام با دروغ و دغل واقعیت را وارونه میکرد
▪️ بعضی از تهمتهایی که به حضرت زهرا سلام الله علیها زده اند امروز در کتب بعضی از صوفیه باقی مانده است
▪️ شمس در دو جای کتاب مقالات به حضرت زهرا سلام الله علیها اهانت کرده است که دقیقا ریشه در سقیفه دارد
▪️ می گوید انسان ها سه دستند بعضی بالاترین درجه ایمان رو دارند اینها عبادت احرار دارند بهشت و جهنم برایشان مهم نیست، یک مرحله پایینتر عبادت تجار است که خداوند را برای ثواب و بهشت و این قبیل مسائل عبادت میکنند. از همه اینها پایین تر و سخیف تر کسانی هستند که مثل برده ها فقط میترسند و از ترس عبادت میکنند. شمس که میخواهد برای دسته سوم مثال بزند میگوید مثالش فاطمه است (سلام الله علیها)
▪️ شمس می گوید وقتی پیغمبر صلی الله علیه و آله از معراج آمد یکی سوال می کرد یا رسول الله حقیقت رب چیست؟ یا رسول الله بهشت چگونه بود؟ و سپس شمس به دروغ میگوید فاطمه میپرسید جهنم چطور بود؟ این اهانت صریحی است که شمس تبریزی به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نموده است.
📌 مشاهده و دانلود فایل صوتی در سایت: سخنرانی حجت الاسلام حامد کاشانی درباره جسارت شمس تبریزی به حضرت زهرا علیها سلام
◾️ برای مطالعه بیشتر و مشاهده مستندات رک به: اصرار شمس تبریزی به جسارت و توهین بر حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
پژوهشگاه علوم و معارف اسلامی خاتم النبیین صلی الله علیه واله با همکاری پژوهشکده معارف اهل بیت علیهم السلام برگزار می کند:
موضوع نشست:
درنگی در تقریر های مختلف نظریه وحدت وجود
ارائه دهنده:
دکتر سید محسن هندی
(دکترای فلسفه و کلام)
دبیر علمی:
حجه الاسلام و المسلمین محمدعلی پاکدل
(مدیرگروه پژوهشی تصوف موسسه معارف اهل بیت علیهم السلام)
ساعت و تاریخ جلسه:
15:30 الی 17
دوشنبه 4 دی ماه 1402
خیابان صفائیه، کوچه 37، مدرسه باقر العلوم، سالن اجتماعات. لینک نشست:b2n.ir/b42397
◾️علامه مامقانی می نویسد:
هنگامی که قاصد امام سجاد علیه السلام به مدینه آمد تا خبر واقعه کربلا را به مردم مدینه بدهد با حضرت ام البنین سلام الله علیها مواجه شد.
حضرت ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام خبری بده!
(او از جواب دادن طفره رفت و) گفت: چهار پسرت (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در کربلا شهید شدند!
حضرت ام البنین سلام الله علیها فرمود:
قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه عَلَيْهِ السَّلَام
رگهای دلم را بریدی!
(من کی از فرزندان خودم پرسیدم؟)
فرزندانم و هرکس زیر آسمان کبود است، همه فدای حسین علیه السلام؛ از حسین به من خبر بده!🖤
و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید صیحه ای کشید...
👈 علامه مامقانی در ادامه می نویسد:
و این علاقه شدید حضرت ام البنین نسبت به اباعبدالله الحسین علیه السلام، (علاقه مادر فرزندی نبود بلکه این علاقه) فقط به خاطر آن بود که حسین، امام او بود.
📚تنقیح المقال ج3 ص70.
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 دیدگاه عالم ربانی و فقیه گرانسنگ آیت الله العظمی آقاسیدابوالحسن اصفهانی اعلی الله مقامه درباره فلسفه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فضائل امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام
🔰 آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله)
🌀قضیه ای در رابطه با تنزل فقاهت و حدیث در اثر تقدم فلسفه و عرفان
🔸 اخیرا کتابی در شرح احوال آقا محمد بیدآبادی برای من آوردند تا اگر مطلبی به نظرم رسید، در حاشیه بنویسم. در آن کتاب نوشته: «در اواخر صفویه فلسفه و حکمت بر اثر فشار قِشریون رو به ضعف نهاده بود». فارغ از اینکه نفس این تعبیر "قشریون" اهانت به فقهاء است، اصل این مطلب نیز نادرست است، بلکه عکس این مطلب را از افراد موثق شنیدهام.
🔹دوّمین قضیه: در اواخر صفویه، فقاهت و حدیث بسیار تنزل کرد و طلّاب به فلسفه و عرفان اهمّیّت میدادند. در آن زمان مدرسه چهار باغ اصفهان را شاه سلطان حسین در سال ۱۱۲۱ یا ۱۱۲۲ ساخته بود و حجراتش تقسیم شده بود. شخصی که یکی از بستگانش از دنیا رفته بود، به مدرسه چهار باغ رفت تا یکی از طلّاب را برای نماز میّت ببرد ولی سراغ هر طلبهای رفت، نماز میّت را بلد نبود. به استادشان شکایت میکند و استاد هم طلّاب مدرسه را توبیخ میکند که چرا از فقه و احکام شرع دور هستید و خودش برای خواندن نماز میّت میرود و چون خودش نیز بلد نبود، دو رکعت نماز صبح بر میّت میخواند! این قضیه را آقای امام سدهی از آسید ابوتراب نقل کرد. من یکی دو سال بعد مرحوم آقای علم الهدی اهوازی پدر حاج آقا مصطفی را - که در مقبره آقای داماد در حرم مطهر حضرت معصومه دفن شده است در منزل مرحوم آقای والد دیدم و این دو قصه را برای ایشان نقل کردم آقای علم الهدی شاگرد آسید ابوتراب بود ایشان گفت: من هم هر دو قصه را از آسید ابوتراب شنیدم
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۳۹۷
⭕️ درسنامه انتقادی آشنایی با تصوف (ویراست جدید) منتشر شد
✒️ نویسنده: سید علیرضا موسوی
📚 انتشارات خاتم النبیین صلی الله علیه واله
🔺 توضیحی پیرامون محتوای کتاب:
جریان تصوف، با بیش از هزار و چهارصد سال قدمت در دین اسلام، از معدود جریاناتی است که هم در میان شیعیان و هم اهل سنت طرفداران بسیاری داشته و دارد و تا عمیق ترین لایه ها و ابعاد زیست دینی و فرهنگ ملی آنها نفوذ کرده است. اما درویشی و صوفی گری به چه معناست و این جریان چه پیشینه ای را از سر گذرانده است؟ آیا تصوف همان عرفان اسلامی است؟ اصول اعتقادی و نظام جهان بینی صوفیان چه بوده و آیا این اصول با باورهای عموم شیعیان و علمای تشیع انطباق دارد؟ در ایران چه فرقه هایی از دراویش بیشتر فعال هستند؟
اینها بخشی از سوالات مهمی است که این نوشتار، در قالب یک درسنامه بدان ها پاسخ می گوید.
📌مخاطبین: طلاب، دانشجویان و عموم علاقه مندان به مباحث عرفان و تصوف
💲قیمت : 130,000 هزار تومان- تهیه کتاب با تخفیف ویژه 30درصدی (91 هزارتومان) تا 1 شعبان
🔗 مشاهده لینک خرید در سایت
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
⭕️ حکایتی آموزنده پیرامونِ مکاشفات و خوارق شيطانی
شیخ ذبیح الله محلاتی در کتاب مفیدِ “کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه” از جناب مرحوم سَیّد علی اکبر خوئی، پدرِ آیت الله سید ابوالقاسم خویی، نقل میکند:
مرا رَفیقی بود در خوی (آذربایجان غربی) بنام “عبدالصّمد” و کراماتی از او ظاهر میشد و مریدِ “مَجد الأشراف شیرازی” قطبِ سلسلۀ ذهبیه شده بود. پس مدّتی دیگر چیزی از کرامات از او بُروز نکرد و در مجامع دیده نشد. روزی او را ملاقات کردم در مجلس یکی از علماء، که آمده بود مسأله ای از “نَجات العِباد” (رسالۀ عملیّۀ صاحِب جواهر) میپرسید. دیدم مجدالاشراف را بد میگوید و او را معبود خَران و عابدِ شیطان معرّفی میکند! و او را خارج از ایمان میداند. سبب پرسیدم که: آنهمه اخلاص و فداکاری کجا، این تکفیر و دشنام کجا، باید سببی داشته باشد! درخواست دارم بیان کنی؟!
گفت: برای اینکه من خارق عادات بسیار از او دیدم مرید او شدم. مجدالأشراف وِردها و ذِکرها بمن تعلیم کرد و طریقه “ذکر خفیّ” و “ذکر جَلیّ” یادم داد و خودم نیز در کتب ایشان سیر کردم و به ذکرهای ایشان عمل میکردم.
در اثر اعمال و اذکار حالت خضوع و خشوع و گریه بمن دست میداد و رقّت قلبی پیدا کردم و لذا بر عمل افزودم. تا آنکه خوابهای بسیار خوب دیدم و گاهی میشد کسی در گوش من میگفت: “فلانی از دنیا رفت!” بعد معلوم میشد همانطور بوده؛ و گاهی هاتِف غیبی میگفت: “فلان شخص وارد میشود!” و همانطور میشد! مرا غرور گرفت و سخت مرید مجدالاشراف شدم، به حدّی که بدون اجازه او آب نمیخوردم! و کسی را بهتر از او نمیدانستم....
یک روز در اطاق خود بودم؛ ناگاه چیزی از دهان من خارج و بصورت انسانی مجسّم گردید! و گفت: باید مرا اطاعت کنی! گفتم: بدون اذن مجدالاشراف اطاعت احدی نخواهم کرد! در حال، دیدم مجدالاشراف پیشِ روی من حاضر است! و میگوید: اطاعت کن او را که همان “مولود قلبی” است که ترا بشارت دادم! و از نظرم غائب گردید. پس آن شخصِ مُجسّم گفت: میرزا عبدالصّمد! اما امروز، تکلیف تو تغییر کرد؛ و از امروز، واجبات و کلّیّۀ عبادات از تو ساقط گردید و جمیع مُحرَّمات (کارهای حرام) برای تو مُباح (حلال) است.[2]...
....پس از جای برخاستم و همی فکر میکردم که ترک عبادت چگونه جایز باشد؟! و حال آنکه، من شخص مکلّف و عاقل و مختار هستم! و هیچ پیغمبری و هیچ امامی ترک عبادت نکرده! با آنکه مقام قرب ایشان در نزد خدا از همه کس بیشتر بوده! در همین فکر بودم تا نزدِ یکی از رفقاءِ خود رسیدم و قصه را به او گفتم. بر من فریاد زد و گفت: وای بر تو! چه کسی ترا امر بترک عبادت کرده؟! این کفر و اِلحاد است؛ و امرکننده البته شیطان است! اگر میخواهی یقین کنی، این مرتبه که نزد تو آمد او را “لعن” کن! من مسرور شدم و از نزد او بمنزل آمدم، دیدم همان شخص آمد و مرا گفت: دیگر عبادت لازم نیست! و باید آنچه میگویم عمل کنی.
تا این سخن گفت، او را لعنت کردم و گفتم: «لعنة اللهِ عَلیکَ و عَلیَ مَجدِالأشرافِ!» تا این گفتم، از نظرم غایب گردید و دیگر نیامد و تا مدّتی چندان صدمه و مَشَقّت کشیدم که مرا در خواب و بیداری اذیّت مینمود؛ تا آنکه به برکت اذکار وارده مأثوره و معتبرۀ ائمّه اطهار علیهِمُ السّلام رفع شد. آنوقت دانستم که کرامتهای صوفیّه شیطانی است.»
📌 مطالعه مشروح مطلب در سایت
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi