🍃🍃🍃 🍃🍃🍃
💕راضی باش به هر چه اتفاق افتاد، که اگر خوب بود، زندگیت را قشنگ کرد و اگر بد بود، تو را ساخت،
مدیون باش به همه آدمهای زندگیت، که خوبهایش، بهترین حس ها را به تو دادند و بدهایش، بهترین درس ها را…!
@ebrahiimhadi74 🍃🍃🍃
#کاروان_راهیان_نور💫
#هــــویــــــــزه
🔰روزهای اول جنگ، شهر اشغال شدهی #هویزه... #دختر جوانی را به همراه مادرش به مقر بعثی ها میآورند
یکی از مسئولین #بعثی (ستوان عطوان) دستور میدهد دختر را به داخل #سنگرش بیاورند! #مادر را بیرون سنگر نگه میدارند؛ لحظه ای شیون مادر قطع نمی شود...
🔰دقایقی بعد بانوی جوان با حالتی مضطرب، دستان #خونی و #چادر و لباس پاره شده سراسیمه از داخل سنگر به بیرون فرار می کند... تعدادی از سربازان به داخل سنگر می روند و با #جسد ستوان عطوان مواجه می شوند
دختر جوان #هویزه_ای حاضر نشده #عفتش را به بهای آزادی بفروشد و با سرنیزه، ستوان را به هلاکت رسانده و حتی اجازه نداده #چادر از سرش برداشته شود...
🔰خبر به گوش #سرهنگ_هاشم فرمانده مقر می رسد؛با دستور سرهنگ یک گالن #بنزین روی دختر جوان خالی می کنند... در چشم بهم زدنی آتش تمام #چادر بانو را فرا میگیرد و همانند شعله ای به این سو و آن سو میدود... و لحظاتی بعد جز دودی که از #خاکستر بلند میشود چیزی باقی نمی ماند!!...
فریادهای دلخراش #مادر برای بعثی ها قابل تحمل نیست، مادر را نیز به همان سبک به #وصال جگر گوشه اش می رسانند...
#شرمنده_ایم
♥️🍃 @ebrahiimhadi74
💕 در جستجوی
قلب زیبا باش نه صورت زیبا
زیرا هر آنچه زیباست
همیشه خوب نمی ماند
اما آنچه خوب است
همیشه زیباست...
@ebrahiimhadi74 🍃🍃🍃
#خاطرات_شهدا 🌷
💠مجهول الهویه
🌷منظره دلخراشی بود. تمام اورژانس را خون فراگرفت. بیشتر مجروحان ١٧ و ١٨ سال سن داشتند و #خونریزی آنها شدید بود. یکی از مجروحان حدود ١٦ سال سن داشت و⚡️ ترکش به #سرش خورده و باندی که در خط امدادگران دور سرش بسته بودند غرق خون شده و از شدت خونریزی، #نفسش به شماره افتاده بود.
🌷....قبل از اینکه به #اتاق_عمل ببرند به اتاق رادیولوژی بردند تا از سرش عکس بگیرند اما وقتی او را به داخل اورژانس آوردند 💥ناگهان نفسش قطع📛 شد. یکی از خواهران سریع برای او لوله گذاشت و شروع به نفس دادن به او کرد....
🌷همه بالای سر او #جمع شده بودیم. هر کسی هر کاری از دستش برمی آمد برای او انجام می داد ⚡️ولی تلاش ها بی نتیجه بود و نفس او دیگر برنگشت. خواستیم اسمش را در لیست #شهدا ثبت کنیم اما هیچ نشانی نداشت روی سینه اش نوشتند « #مجهولالهویه» و این خیلی غم انگیز بود.
راوى: #رقيه_شكوهى از پرستاران دوران دفاع مقدس
🌹🍃 @ebrahiimhadi74
♲ تا می تونید نشر بدید▪☟
📝از عارفی پرسیدند...❓
✍ از کجا بفهمیم در خواب غفلتیم یا نه‼️❔
او جواب داد :
✏اگر برای امام زمانت کاری می کنی یا تبلیغی انجام میدهی و خلاصه قدمی بر می داری و به ظهور آن حضرت کمک میکنی🗣
بدان که بیداری؛ و الّا اگر مجتهد هم باشی در خواب غفلتی! 👥
📚برگرفته از کتاب: کیست مرا یاری کند، من مهدی صاحب زمانم⚘
@ebrahiimhadi74