🔴 #خانمتان_را_خوشحال_کنید
💠 برخی از کارها #خانم خانه را خیلی خوشحال کرده و شما را برایش عزیز میکند!
💠 مثلا گاهی که خانمتان منزل نیست #ظرفهای نشسته را بشویید و خانه را جارو و #نظافت کنید.
💠 و برخی از کارهای عقب افتادهی همسرتان را انجام دهید.
💠 این رفتارها باعث میشود تا تصورِ بیخیال بودن شما نسبت به زندگی و زن و بچه، از ذهن همسرتان #پاک شود.
💠 اگر همسرتان حس کند که شما به زندگی و او #توجه دارید تحملش را در برابر #سختیهای زندگی بیشتر میکند.
🍃❤️ @ebrahiimhadi74
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
#شهید_محسن_حججی #قسمت_پنجم( بخش دوم) از زبان #دایی_همسر_شهید. عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمد
#شهید_محسن_حججی
#قسمت_ششم
"خاطراتی از شهید حججی"
#حجت_خدا
خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖
یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز.
گفتم: "ای والله آقا #محسن. عجب کار توپی کرده ای."😜
لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻
☜✧✧✧✧✧✧
خیلی زهرایم را #دوست ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.
اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود #کوتاه_می_آمد.😇
بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞
از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍
هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇
دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻
~~~~~~~~~
حساس بود روی #نماز صبح هایش.
اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز #ناراحت و پکر بود.😞
بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، #حدیث_کسا و #دعای_عهد و #زیارت_عاشورا میخواند.😔
هر سه اش را.
برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد.
میخواست چشمانش #گرم نشود و خوابش نبرد.
میخواست بتواند دعاهایش را #باحال و با #توجه بخواند..
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#شغل دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد.
بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای #فرهنگی، دست و بالم بسته میشه. "
با این وجود، یکبار پیشنهاد #سپاه رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال #شهادت میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."
این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد.
افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍
در به در دنبال #شهادت بود.😇
.
°°°°°°°°°
سپاه قبولش نمی کرد.😢
بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐
برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.
خیلی این طرف و آن طرف رفت.
آخرش هر جور بود درستش کرد.😍
این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"
آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.
آخر سر قبولش کردند.
خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت. رفته بودم #گلزارشهدا سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم #مشهد. تا دم ظهر کلاس بودیم.
بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.
یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"
#بغض راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب #گدایی نکردیم. "
فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.
گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇
ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به #نمازشب. مثل باران توی قنوت نماز شبش #اشک می ریخت.
آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.
#حال_معنوی عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."
بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!"
گفت: " به خود امام رضا علیه السلام من راضیم چون خیلی لذت داره.
#ادامهدارد...
@ebrahiinhadi74
#توجه
#محرم رسید!
يادمان باشد:
اول #نماز حسين، بعد #عزای حسين.
اول #شعور حسينی، بعد #شور حسينی.
محرم و صفر زمان #باليدن است نه فقط #ناليدن،
بساطش #آموزه است نه #موزه.
تمرين خوب #نگريستن است نه فقط خوب #گريستن...!!!
بیایید امسال آیین محرم را درست برگزار کنیم، آنگونه که شایسته صاحب این ماه حسین بن علی (علیه السلام) است.
لبیک یا حسین♡
@ebrahiimhadi74
#توجه
توجه دارید آخرین قرنی هست که هستیم؟
قرن بعدی، هیچ کدام مان نیستیم،
پس قدر لحظات در کنار هم بودن را بدانیم.
#_اندکی_تفکر
🌷
@ebrahiimhadi74
ممنونم از شما خانمها که بیحجاب و با آرایش پیش نامحرمها میآید.
دیگه لازم نیست برای دید زدن شما و دسترسی به شما به زحمت بیفتم، پول بدم اینترنت بخرم، به زور کانالها یا گروههای خاص رو پیدا کنم که آیا فیلتر بشه یا نه، دیگه لازم نیست هزینه کنم ماهواره بگیرم و مخفیکاری کنم؛ چون دیگه خود شما با عشق و علاقه، زیباییها خودتون را در معرض دید عموم قرار میدید و من راحت میتونم شما را ببینیم و لذت شهوتی ببرم.
ممنون که به فکر دل ما مریضهای روحی هستید.
وقتی بیحجاب بیرون میای
اعتبارت در دل من از بین میره
و چون در دلم اعتباری نداری،
درخواست دوستی و گناه میدم
و الا کسی رو که دوست داشته باشم
ازش سوء استفاده ابزاری نمیکنم
تو وقتی این طور بیحجاب بیرون میای
فکر میکنم دلت میخواد کسی پیشنهاد بده؛
نمیشه که هم آرایش کنی، هم تیپ رها بزنی، بعد بیایی بیرون و کسی که بهت دست درازی کرد، بهش بگی اقا حریم خودت رو نگه دار
چون من در جواب میگم
اگر حریم خصوصیت برات مهم بود
که با این وضع بیرون نمیاومدی.
این وضع حجاب تو داره یه چیزی رو
اعلام میکنه و فریاد میزنه که من
برای حریم خصوصی خودم احترامی قائل نیستم
و هر کس که دلش خواست
میتونه از من بهرههای مختلف ببره.
اصلا اگر هم اذیتت کنم
تو حق نداری ناراحت شی
مگه علت بیحجاب بودنت،
این نیست که چون دلت میخواد؟
خب وقتی منم بهت تعرض کنم،
اگه بگی اقا چرا اذیت میکنی؟
منم در جواب میگم چون دلم میخواد.
نمیشه که تو به خاطر دلت
بیحجاب بیایی بیرون؛
اما من که خیلی دلم میخواد
بهت تعرض کنم، این کار رو نکنم.
تو دنبال دلی
منم دنبال دلم
پس حق اعتراض نداری.
#توجه این متن👆 زبان حالِ دلِ
یه مرد چشم هرزه و مریض است
حجاب، سدی محکم در برابر
استفاده سوءابزاری از خانمها
توسط مردان هرزه و کم ارزش
#_اندکی_تفکر
#مصطفی
@ebrahiimhadi74
#توجه
حتی اگر حرف مان حق باشد؛
اما #طرز_بیان مان درست نباشد،
آن حرف حق را، ضایع کرده ایم.
چه بسیار افرادی، جذب افکاری شدن که
باطل بودند، به این علت که
طرز بیان مناسبی داشتند.
مراقب لحن و طرز بیانمان باشیم.
#_اندکی_تفکر
#مصطفی
🌷
@ebrahiimhadi74