💠 #خاطرات_شهدا 🌷
▫️✨به خاطر حرفهایی که به #مادرم زده بود از دستش عصبانی شدم و گفتم «محمد یا منو مسخره کردی یا خودت را آدم یا #شهید میشود یا زن میگیرد دوتاش با هم نمیشود».
▫️✨بعد یک حالت #جدی به خودش گرفته و مثل کسانی که استاد هستند و با شاگردشان حرف میزنند به من گفت: تو خجالت نمیکشی! من باید برای تو هم #حدیث بخوانم.
▫️✨گفتم حالا چه حدیثی را به من میگویی، گفت: « #امیرالمومنین میفرماید برای دنیایت جوری برنامه ریزی کن تا ابد زندهای و برای #آخرتت جوری کار کن که همین فردا میخواهی بمیری».
▫️✨من خیلی #امیدوار شدم و گفتم الحمدالله باز حواسش به این دنیا است و به #محمدرضا گفتم«بابا راضی شد حله!»
▫️✨بعد ذوق کرد و همان #راضیام ازتها را شروع کرد و گفت به نیابت از تو یک زیارت خوب در حرم #حضرت_زینب به جا میآورم.
راوی:مادرشهید🌷
#شهید_محمدرضا_دهقان
♥️ @ebrahiimhadi74
🌸 امام زمان عجل الله فرجه:
«به شیعیان و دوستان بگویید كه خدا را به حق عمه ام حضرت زینب قسم دهند، كه فرج مرا نزدیک گرداند»
شیفتگان مهدی، ج۱ ، ص۲۵۱.
🌺🌺🌺
🌼 این قسم دادن یعنی: برای رسیدن به ظهور باید دانش آموخته کلاس زینب بود...
❤️ ولادت #حضرت_زینب سلام الله علیها را تبریک عرض میکنیم.
ذکر روز شنبه : یا رب العالمین
@ebrahiimhadi74
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
سلام برابراهیم هادے🇵🇸
#شهید_محسن_حججی #قسمت_دهم 👇🏻مادرخانم شهید حججی👇🏻 یک داعشی که چهره اش به شیطان ها می ماند، آمده
#شهید_محسن_حججی
#قسمت_آخر
بعد از شهادت تا مدتها #پیکرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد #حزب_الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای #داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را #شناسایی کنی?"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها #اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.
قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف #مقرداعش.
※※※※
توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.
پیکری #متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"
میخکوب شدم از درون #آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن #اربا_اربا شده. این بدن قطعه قطعه شده!"
بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را #مسلح کرد و کشید طرفم.
داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!"
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: "کجای #شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?"
داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."
نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست #فریب مان بدهد.
توی دلم #متوسل شدن به #حضرت_زهرا علیها السلام.
گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭
یکهو چشمم افتاد به تکه #استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😔
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر #حزب_الله.
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی #جسمی و هم #روحی.
راقعا به استراحت نیاز داشتم
فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."
من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?"
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭
گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔
#نثار_روح_پاک_شهدا_صلوات
@ebrahiimhadi74
یکی ازشهدای مدافع حرم بود🙂
💔داعشی ها دورش کردن 😔 تا تیر داشت با تیر جنگید تیر تموم شد سنگ تموم شد، #داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش ...
همون موقع #حاج_قاسم هم توی منطقه بود ..
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد ولی یک لحظه سرشو از #ترس_پایین نیاورد....
تشنه بود آب جلوش می ریختن روزمین😞 ....
فهمیدن #حاج_قاسم توی منطقه س ...
برا این که روحیه حاج قاسم روخراب کنن بیسیم رضا اسماعیلی گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم ... ببین اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید ..
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چندتا کلمه می گفت .. اصلا من آمدم جونم بدم اصلا من آمدم فدابشم برا #حضرت_زینب اصلا من آمدم سرم رو بدم یا علی یا مولا یا زهرا .....😭😭😭
میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد که پشت بیسیم گوش می داد💔🙂 ..
🖤 شهدا شرمنده ایم 💔
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن#حاج_قاسم🖤
@ebrahiimhadi74
♨️ درخواستهای سادهی امام زمان و ائمه علیهم السلام از شیعیان (۱)
🔸#امام_زمان عجل الله درخواستهایی از شیعیانشان دارند که بسیار ساده است و اکثراً هم مربوط به بحث دعا برای ظهورشان میشود مثلاً حضرت در روایتی فرمودهاند:
🔸به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حقّ عمّهام #حضرت_زینب قسم دهند که فرج را نزدیک گرداند.
📚 شیفتگان مهدی، ج ۱، ص ۲۵۱
📌حالا ما چند بار خدا را به حق عمه جان امام عصر، زینب کبری قسم دادهایم که فرج را برساند؟ وقتی امام دعا برای فرج را اینگونه میخواهد حتماً علتی دارد و حتما تاثیر بیشتری دارد که امام اینگونه میفرمایند.
#اللهمعجّللولیکالفرجبحقحضرتزینب
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
« بزرگ بانوی آل حیدر... »
🌺ولادت عمه جان #حضرت_زینب سلام الله علیها مبارک
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
32.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°•°•------❖♡❖ -------•°•°
🔸 مقام #حضرت_زینب و لقبی زیبا از ایشان ڪه ڪمتر شنیده شده...
#استاد_توکلی
#حضرت_زینب🕯🍂
🥀الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ🥀
•°•°•------❖♡❖ -------•°•°
@ebrahiimhadi74
•┈••✾🍂🥀🍂✾••┈•
#میلاد_حضرت_زینب
🌸نامت به عیان و به نهان باید گفت
🌸از شأن تو بسیار گران باید گفت...
🌸یا زینب کبری شب میلاد تو را
🌸تبریک به صاحب الزمان باید گفت...
✨ای اهل عالم!
مدینه در شور و نشاط غرق است.
خداوند دیوان خلقت را زینت و شکوهی بخشیده است.
✨میلاد عقیله بنی هاشم، سمبل کمال عقل و بردباری #حضرت_زینب علیها السلام را به محضر مولایمان #امام_زمان ارواحنا فداه و منتظران حضرتش تبریک میگوئیم...💐
🍃🌱↷
『@ebrahiimhadi74
📌ولادت با سعادت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)
حضرت زینب س سومین فرزند گرامی حضرت علی ع و حضرت فاطمه س است که به روایت مشهور ۵ جمادی الاول در مدینه چشم به جهان گشود. بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب س، توسط پیامبر اسلام ص صورت گرفت و جبرئیل از سوی خداوند این نام را به پیامبر اکرم ص رساند. زینب را مخفف «زین أب» دانسته اند، یعنى «زینت پدر».
حضرت زینب س در کوفه به زنان، تفسیر قرآن آموزش داده و از جدش رسول خدا ص و پدرش امیرالمومنین ع و مادرش فاطمه زهرا س حدیث روایت کرده است . ایشان با پسر عموی خود عبدالله بن جعفر ازدواج کردند که ثمره این ازدواج چهار یا پنج فرزند میباشد که دو تن از آنان به نام های عون و محمد در کربلا در رکاب امام حسین ع شهید شدند. صبر و پایداری ایشان در واقعه عاشورا سال علیرغم از دست دادن عزیز ترین نزدیکانشان، موجب شد که به عنوان اسوه صبر در تاریخ جاودان شوند.
حضرت زینب س دارای قوت قلب، فصاحت زبان، صبر، شجاعت، زهد و شب زنده داری، ورع و عفاف بود. بارزترین بُعد زندگی حضرت ، پاسداری از فرهنگ عاشورا بود که با خطابههایش پیام خون امام حسین ع را به جهانیان رساند. ایشان در بند اسارت در کوفه و شام با ایراد خطبه های عالمانه و مبتنی بر قرآن، مقام علمی خود را اثبات کرد و باعث پرده برداری از چهره ظالمانه حکومت اموی شد.
برخی بیش از ۶۰ لقب برای حضرت ذکر کردهاند از جمله صدیقه صغری، عالمه غیر معلمه، عارفه، فاضله، عابده، معصومه صغری که از این بین مشهورترین القاب حضرت «عقیله بنی هاشم» (بانوی خردمند بنی هاشم) است.
#تقویم_تاریخ
#جمادی_الاول_۵
#حضرت_زینب