#عاشقانه_شهدا 💞
❣روزی که #مهدی میخواست متولد شود، ابرهیم زنگ زد☎️ خانه خواهرش.
از لحنش معلوم بود خیلی بیقرار💓 است. #مادرش اصرار کرد بگویم بچه دارد به دنیا میآید. گفتم: نه❌ ممکن است بلند شود این همه راه را بیاید، بچه هم به دنیا نیاید. آن وقت باز باید #نگران برگردد...
❣مدام میگفت: من مطمئن باشم #حالت خوب است؟ زندهای هنوز؟ بچه هم زنده است⁉️ گفتم: خیالت راحت همه چیز #مثل_قبل است. همان روز، عصر مهدی به دنیا آمد😍 و چهار روز بعد #ابراهیم آمد...
❣بدون اینکه سراغ بچه برود🚷 آمد پیش من گفت: #تو حالت خوب است ژیلا؟😍 چیزی کم و کسر نداری بروم #برات_بخرم؟! گفتم: احوال #بچه را نمیپرسی⁉️ گفت: تا خیالم از #تو راحت نشود نه!😉❤️
❣وقتی به خانه میآمد🏘 دیگر حق نداشتم کاری انجام دهم🚫 همه کارها را #خودش میکرد. لباسها را میشست، روی در و دیوار اتاق پهن میکرد. #سفره را همیشه خودش پهن میکرد. جمع میکرد تا او بود، نود و نه درصد کارهای خانه #فقط_بااو بود.
#شهید_محمدابراهیم_همت
🌹🍃صلوات
https://eitaa.com/ebrahiimhadi74
💢 نقل شده هنگامی که حضرت موسی علیه السلام بر حضرت شعیب وارد شد، شعیب در کنار سفره غذا نشسته بود و غذایى میخورد، وقتی که نگاه به موسى (آن جوان غریب و ناشناس)افتاد، گفت: بنشین از این غذا بخور
حضرت موسى گفت: اعُوذُ بِالله؛ #پناه میبرم به خدا.
شعیب : چرا این جمله را گفتى، مگر گرسنه نیستى؟موسى: چرا گرسنه هستم، ولى از آن نگرانم که این غذا را مزد من در برابر کمکى که به دخترانات در آبکشی از چاه کردم قرار دهى، ولى ما از خاندانى هستیم که عمل آخرت را با هیچ چیزی از دنیا، گرچه پر از طلا💫 باشد، عوض نمیکنیم.
👈 این هم درس #اخلاص بود اینکه موسی علیه السلام کار را برای خدا انجام داد و چشم داشت #تشکر نداشت.👉 حضرت شعیب علیه السلام گفت: نه، ما نیز چنین کارى نکردیم، بلکه عادت ما، #احترام_به_مهمان است.
👈اینجا شعیب هم #سفره را برای خدا پهن کرد. این هم برای همه #درس است که برای #خدا مهمانی بدهیم نه از روی چشم و همچشمی👀
(که متاسفانه فقط خودمان را خسته میکنیم برای عده ای که بخورند وبریزند وبروند وقتی برای خدا کار نکنیم معنایش را بشکافیم این #میشود)👉
🌷حضرت موسی علیه السلام کنار سفره نشست و غذا خورد.
https://eitaa.com/ebrahiimhadi74