༻﷽༺
✨شهیـد ابراهیمـ هادے✨
همیشہ آیه ے وَجَعلنا را زمزمہ مے ڪرد..
گفتم: آقا ابراهیم این آیہ براے محافظت در مقابل دشمنہ...اینجا ڪہ دشمن نیست..!
نگاه معنا دارے ڪرد و گفت:
دشمنے بزرگتر از #شیطان هم وجود داره؟!
#ڪلام_شهید
#شهدا_گاهے_نگاهے
🌸🍃
🌹 @ebrahiimhadi74 🌹
༻﷽༺
دلتنگے...پیچیده نیست..
یڪ دل
یڪ آسمان
یڪ بغض
و آرزو هاے ترڪ خورده...
بالے دهید به وسعت هفت آسمان مرا
من هر چہ میدومـ بہ شهیدان نمے رسمـ...
#شهدا_گاهے_نگاهے
💔😢
🌹 @ebrahiimhadi74🌹
🔴👈ابراهیم هادی گفت: به همان کسی که فرزند شما را به اینجا رساند. به #امام_رضا علیه السلام
🔹از خواب پریدم. اصلا شرایط مالی خوبی نداشتم با خودم گفتم: چطور رضا را به مشهد ببرم.
🔸صبح فردا به جامعه القرآن آمدم. خوابم را برای مسئول موسسه تعریف کردم. گفت: انشاالله خیر است. حتما برو مشهد.
🔹گفتم: آخه شرایط مالی نداریم. از طرفی چند بار تا حالا این بچه را بردم مشهد اما تغییری نکرده.
🔸روز بعد خبر دادند که از طرف سازمان تبلیغات، چند نفر از اعضای هیئت را به مشهد میبرند.
🔹ما هم اسم نوشتیم. چند روز بعد،به طرز عجیبی نام ما هم در قرعهکشی برای مشهد انتخاب شد!
🔸مسئول موسسه گفت: اگر خدا بخواهد شرایط سفر جور میشود. این بار که مشهد رفتی به امام رضا بگو من را ابراهیم هادی فرستاده.
🔹هفته بعد ناباورانه در حرم امام رئوف بودم. همراه با پسرم رضا که مشکل حرکتی داشت.
🔸رو به حرم آقا گفتم: من رضا را خدمت شما آوردم. من حواله شده از طرف #شهید_ابراهیم_هادی هستم. هرطور صلاح میدانید ...
🔹به لطف خدا و عنایان امام رضا علیه السلام بعد از سفر #مشهد ، حال پسرم خوب شد.
📝منبع : سلام بر ابراهیم ۲
💠 #شهدا_گاهی_نگاهی
https://eitaa.com/ebrahiimhadi74
#شہیدانہ
دِلـ💔ـم گیرِ شهادَٺ استــ و پايـــم لَنـگ ....
ۅ
لنگےِ پایَم دَستَمـ را بستہ ......😔
و
چہ نگاهی بهتَرازنگاهِ شَہیـد☝️
که بازکند🔑 قفل🔒ِ یخ زده ی قلبم را...😭😭😢
#رفیـق_آسمونی🕊
#شهیدابراهیم_هادی 🌹
#شُهدا_گاهی_نگاهی✋
••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••
https://eitaa.com/ebrahiimhadi74
#دلنوشته🌼🌙
.
خواستم ازعشق بگویم
شهید به ذهنم امد💔😔
.
.خواستم ازشوق بگویم
شهید به ذهنم امد💔😔
.
.خواستم از فکه بگویم
زبانم بندامد😭
.
.خواستم از شلمچه بگویم
سربند«یازهرا»یادم امد😭
.
.خواستم از اروند بگویم
لب های خشک شده و دست و پای بسته یادم امد😭
.
.
خواستم از جبهہ بگویم
اشکم امانم نداد😖💔
.
.خواستم از ایثار بگویم
مادرش یادم امد💔😖
.
.خواستم ازپسرش بگویم
بگذارنگویم.....
پسررشید و مرد کرد
و روانه کرد
ودرعوض
برایش چند تکه استخوان و پلاک و چفیه و سربند «یاعباس»برایش اوردن......😭😭😭💔
پسررشیدش
دربین اغوشش
به راحتی جای میشد...
باگریه فقط می گفت:
شهیدگمنامم رااوردند.....💔😔
.
#شهدا_گاهی_نگاهی
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74
#حاج_آقا_پناهیان:
[هَر کی آرِزو داشتِه باشِه خِیلی خِدمَت کُنه
#شَهید میشِه...!
یِه گُوشِه دِلِت پا بِدِه؛ #شُهَدا بَغَلِت کَردَند...!
ما بِه چِشم دیدیم اینارُو
اَز این #شُهدا مَدَد بِگیرید؛
مَدَد گِرفتَن اَز #شُهدا رَسمِه
دَست بِذار
رُو خاکِ قَبر #شَهید بِگو:
" #حُسین! بِه حَقِ این شَهید یِه نِگاه بهِ ما بُکُن...! ]
#شُهَدا_گاهی_نِگاهی 🌹🍃
🍃
🌸🍃@ebrahiimhadi74