سلام برابراهیم هادے🇵🇸
#معرفی_کتاب 📚مطلع عشق 💞 این کتاب گزیدهای از رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی به زوجهای جوان است؛ ا
📚برشی از کتاب #مطلع_عشق
#قسمت_اول
💕 ازدواج یک ارزش اسلامی است .
🍃اگرچه ازدواج از نظر شرعی واجب نیست ،
اما خداوند متعال به آن اصرار دارد .
🍂خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمی آید .
🍁فرد مجرد مثل یک موجود بیگانه در مجموعه پیکر انسانی است
✨اسلام خانواده را سلول حقیقی مجموعه پیکره ی جامعه می داند نه فرد تنها را .
💕 @ebrahiimhadi74
#شهید_محسن_حججی
ماجرای آشنایی شهید حججی با همسرش😍
از زبان همسر شهید
#قسمت_اول
هفته دفاع مقدس بود؛ مهر ماه #سال91.
#نمایشگاه بزرگی توی نجف آباد برپا شده بود.
من و محسن هر دو توی آن نمایشگاه #غرفه_دار بودیم.
من توی قسمت خواهران و او توی قسمت برادران.
چون دورادور با #موسسه_شهیدکاظمی ارتباط داشتم ، می دانستم محسن هم از بچه های آنجاست..
برای انجام کاری ، #شماره_تلفن موسسه را لازم داشتم.
با کمی #استرس و #دلهره رفتم پیش محسن
گفتم: "ببخشید، شماره موسسه شهید کاظمی رو دارید؟"
محسن #یه_لحظه سرش رو بالا آورد. نگاهی بهم کرد. #دستپاچه و #هول شد. با صدای #ضعیف و #پر_از_لرزه گفت: "ببخشید خانم. مگه شما هم عضو موسسه اید؟"🤔
گفتم: "بله."
چند ثانیه سکوت کرد. چیزی نگفت. سرش را بیشتر پایین انداخت. و بعد هم شماره رو نوشت و داد دستم.
از آن موقع، هر روز #من_و_محسن ، توی نمایشگاه یکدیگر را می دیدیم.
سلام خشک و خالی به هم میکردیم و بعد هر کدام مان میرفتیم توی غرفه مان.
با اینکه سعی میکردیم از زیر نگاه همدیگه فرار کنیم، اما هر دومان متوجه این شده بودیم که حس خاصی نسبت به هم پیدا کرده ایم.
با این وجود نه او و نه من، جرات بیان این احساس را نداشتیم.
یکی دو روز بعد که توی غرفه بودم ، پدرم بهم زنگ زد و گفت: "زهرا، #یه_خبرخوش. توی #دانشگاه_بابل قبول شدی."😃
حسابی ذوق زده شدم. سر از پا نمی شناختم.😍
گوشی را که قطع کردم، نگاهم بی اختیار رفت طرف غرفه ی برادران.
یک لحظه محسن را دیدم. متوجه شده بود ماجرا از چه قرار است.
سرش را #باناراحتی پایین انداخت.
موقع رفتن بهم گفت: "دانشگاه قبول شدید؟"
گفتم: "بله.بابل."
گفت: "میخواهید بروید؟"
گفتم: "بله حتما" یکدفعه پکر شد. مثل تایری پنچر شد! 😔
توی خودش فرو رفت. حالتش را فهمیدم.
#ادامه_دارد
@ebrahiimhadi74
•[ #خدای_خوب_ابراهیم ]•
•[ #قسمت_اول ]•
🌹~ همه چیز دست خداست ~🌹
رابطه ی عاشقانه ای با خدا داشت. این را از صحبت های خصوصی اش فهمیدم. من از بقیه نیروهای رزمنده کوچکتر بودم. غیر مستقیم مرا نصیحت میکرد. یکبار به من گفت: خدا، خدا، خدا. همه چیز دست خداست. تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست. ما باید مطیع محض باشیم. او از سود و زیان ما خبر دارد. هر چی گفته باید قبول کنیم. خیر و صلاح ما در همین است.
بعد به من گفت: این آیه رو ببین، چقدر خدا قشنگ با ما حرف زده. آدم میخواد از خوشحالی فریاد بزنه:
«أَلَیسَ اللهُ بِکافٍ عَبدَهُ»
«آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟»
[زمر،۳۶]
🔘 @ebrahiimhadi74 🔘
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 #داستان_صوتی
#سه_دقیقه_در_قیامت
🔹تجربهای نزدیک به مرگ !!!
#قسمت_اول
#مقدسترین_دفاع_🇮🇷
#حب_الحسین_یجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
@ebrahiimhadi74
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
🎬آقا ابراهیم و اقتدا به حضرت اباالفضل علیه السلام🕊⚘
#سنگر_خاطره 🕊⚘
◽️همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت میگفت: طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشد بی دلیل از کسی چیزی نخواه و عزت نفس داشته باش .
◽️میگفت: این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر بخاطر اینه که کسی گذشت نداره بابا دنیا ارزش این همه اهمیت دادن را نداره آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داره....
📗سلام بر شهداء
#شهیدابراهیم_هادی🕊⚘
#قسمت_اول🌀
#زیرعلمتامنترینجایجهاناست
@ebrahiimhadi74