eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.1هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
سلاااااااام😇 🌺نماز همگی قبول باشه ان شاءالله☺️ ⚜خب با اجازتون بریم باقے مونده کتاب رو ورق بزنیم😊❤️ بِسْمِـ اللّٰہ .. 👇 [❀ @ebrahimdelha ❀]
💕🌱💕🌱💕🌱💕🌱💕 ❣عمليات زين العابدين❣ 💞راوی:جواد مجلسي💞 ً آذرماه1361بود.معمولاهرجا كه ابراهيم💚ميرفت باروي بازازاواستقبال ميكردند.بسياري از فرماندهان،دلاوري و شجاعت هاي ابراهيم را شنيده بودند.يكبار هم به گردان ما آمد و با هم صحبت كرديم.صحبت ما طولاني شد.بچه ها براي حركت آماده شدند.وقتي برگشتم فرمانده ما پرسيد:كجا بودي🤔؟!گفتم: يكي از رفقا آمده بود با من كار داشــت.الان با ماشــين🚙داره ميره.برگشت و نگاه كرد. پرسيد:اسمش چيه؟گفتم: ابراهيم هادي💚.يكدفعه با تعجب😳گفت:اين آقا ابراهيم كه ميگن همينه؟!گفتم: آره، چطور مگه؟!همينطور كه به حركت ماشــين نگاه ميكرد گفــت:اينكه از قديمي هاي جنگه چطور با تو رفيق شــده؟!باغرورخاصي گفتم:خب ديگه،بچه محل ماست😌.بعدبرگشت و گفت:يكبار بيارش اينجا براي بچه هاصحبت كنه.مــن هم كلاس گذاشــتم و گفتم:ســرش شــلوغه،اما ببينم چي ميشــه.روز بعــد براي ديدن ابراهيم💚به مقــر اطلاعات عمليات رفتم.پس از حال واحوالپرسي و كمي صحبت گفت:صبركن برسونمت و با فرمانده شما صحبت كنم.بعدهم با يك تويوتا🚘به سمت مقرگردان رفتيم.در مسير به يك آب راه رسيديم.هميشه هر وقت با ماشين از آنجا رد ميشديم،گیرمیکردیم [❀ @ebrahimdelha ❀] 💕🌱💕🌱💕🌱💕🌱💕
💕🌱💕🌱💕🌱💕🌱💕 گفتم:آقا ابراهيم برو از بالاتر بيا،اينجاگير ميكني.گفت:وقتش را ندارم.از همين جا رد ميشيم.گفتم:اصلانميخواد بيايي،تا همين جا دستت درد نكنه من بقيه اش را خودم ميرم.گفت:بشين سر جات،من فرمانده شما رو ميخوام ببينم.بعدهم حركت كرد.با خودم گفتم:چه طور ميخواد از اين همه آب رد بشه!تو دلم خنديدم😄وگفتم:چه حالي ميده گير كنه.يه خورده حالش گرفته بشــه!اما ابراهيم💚يك الله اكبر بلند و يك بسم الله گفت.بعدبادنده يك از آنجا رد شد!به طرف مقابل كه رسيديم گفت:ما هنوز قدرت الله اكبر را نميدانيم،اگه بدانيم خيلي از مشكلات حل ميشود😉. ٭٭٭ گردان براي عمليات جديد آمادگي لازم را به دســت آورد.چندروز بعدموقع حركت به سمت سومار شد.من رفتم اول سه راهي ايستادم!ابراهيم💚گفته بود قبل از غروب آفتاب پيش شــمامي آيم.من هم منتظرش بودم.گردان ماحركت کرد.من مرتب به انتهاي جاده خاكي نگاه ميكردم.تا اينكه چهره زيباي ابراهيم از دور نمايان شد😍.هميشه با شلواركردي و بدون اسلحه مي آمد.اما اين دفعه بر خالف هميشه،با لباس پلنگي و پيشاني بندواسلحه كلاش آمد.رفتم جلو وگفتم:آقا ابراهيم❤️اسلحه دست گرفتي!؟خنديد😄و گفت:اطاعت از فرمانده واجبه.من هم چون فرمانده دستور داده اين طوري آمدم.بعد گفتم:آقا ابراهيم اجازه ميدي من هم با شما بيام؟گفت:نه،شما با بچه هاي خودتان حركت كن.من دنبال شما هستم.همديگر راميبينيم😊.چند كيلومتر راه رفتيم.در تاريكي شــب🌌به مواضع دشــمن👺رســيديم.من آرپيجي زن بودم.براي همين به همراه فرمانده گردان تقريباجلوتر از بقيه بودم.حالت بدي بود.اصلاآرامش نداشتم!سكوت عجيبي در منطقه حاكم بود. [❀ @ebrahimdelha ❀] 💕🌱💕🌱💕🌱💕🌱💕
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 حتما منتظر باشید تا فرداشب برگردم و ... ادامشو براتون تعریف کنم 😊 یاعلی ✋ 🌠شبتون امام زمانــــــــ💕ــــــــی🌌 [❀ @ebrahimdelha ❀] 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 صلوات رسم بر این بود که مربی و معلم سر کلاس آموزش اول خودش را معرفی می‌کرد. یک روحانی تازه وارد به نام «محمدی» همین کار را می‌کرد. اما تا فامیلش رو می گفت، همه یکصدا صلوات می‌فرستادند.😊 دوباره می‌خواست توضیح بدهد که نام خانوادگی‌ام ... که صلوات بلندتری می‌فرستادند.😉 بچه ها حسابی سرکارش گذاشته بودند و او گمان می‌کرد که برادران منظور او را متوجه نمی‌شوند و این بهانه‌ای برای شوخ طبعی و کسب ثواب الهی می‌شد.😂😂😄 ╔═ 🌸🌿════⚘ ═╗ ✾ @ebrahimdelha ✾ ╚═ ⚘════🌸 🌿═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༻﷽༺ کبوتر امام رضا 🍃❤️ ای کاش کبوتر حریمت باشم یا هم نفس صبح و نسیمت باشم از چشم دلم بیا و بردار حجاب تا زائر چشمان رحیمت باشم #یا_غریب_الغربا #ب رسم عاشقی هرشب 💖 #راس ساعت هشت 🕗 #قرار دلدادگی با امام مهربانی ب نیابت تمامی شهدا #بویژه #شهید_مدافع حرم_احمد_غلامی اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @ebrahimdelha 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جلوه های دلدادگی 🔹نماهنگی از مراسم غبارروبی مضجع شریف حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در آستانه ماه رجب و سال جدید. ╔═ 🌸🌿════⚘ ═╗ ✾ @ebrahimdelha ✾ ╚═ ⚘════🌸 🌿═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨ سلام‌ عزیزان شبتون قشنگ❤️ در خدمتتون هستیم با ادامه مصاحبه با خانواده عزیز #شهیدبلباسی🌺🌺 بسم الله🍃 @ebrahimdelha🌹 🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨
✨محبوبه در این چند روز یک حدیث قدسی شنیده است که کسانی که در راه خداوند به شهادت برسند، خود خداوند وعده کرده که سرپرستی خانواده آنان را بر عهده بگیرد❤️😍 و آنان عائله خداوند می‌شوند؛ نگاه خدا چقدر تحمل این ماجرا را آسان می‌کند🌺… 🍃اضطراب از نبودن پدر بچه ها مسلماً در وجودم زیاد بود اما چند روز پیش موضوعی را شنیدم که پیش از آن به گوشم نخورده بود و خیلی قوت قلبم شد😊. در مراسمی یک آقای روحانی از قم آمده بود و می‌گفت: «سرپرست بچه‌های یتیم و شهدا خود خدا است، شما نگران چه هستید؟»‼️ این را که شنیدم خیلی آرام شدم و برایم خیلی جالب بود. اینقدر حرف‌های آن روحانی در مورد مقام شهدا به دلم آرامش می‌داد که دوست داشتم کسی با من حرف نزند و تماماً حواسم به سخنرانی باش🌷. 🌷به بچه‌ها هم گفتم ناراحت نباشید که بابا شهید شده و ما تنهاییم، حضرت آقا دیگر بابای ماست✨، بابای ما دیگر بزرگ است. با فاطمه؛ دختران دیگر شهدا را در برنامه «ملازمان حرم» هر روز نگاه می‌کردیم🙂. به او می گفتم: ببین اینها پدرشان شهید شده ولی باز هم چقدر مقتدر هستند👌 و چقدر زیبا حجاب دارند🌺 🌹محبوبه یادگاری در وجود خود از محمد دارد که هنوز چشم به دنیا نگشوده است😍(✨همونطور که قبلا هم عرض کردم این مصاحبه به فاصله کمی بعد ازشهادت شهید بزرگوار انجام شده✨) و ۴ ماه دیگر پا به این کره خاکی خواهد گذاشت: محمد آقا وقتی متوجه شد فرزند چهارمی خدا به ما عنایت کرده✨ ‌گفت: «حس می‌کنم فرزندمان دختر است😊 و اسمش را با خودش آورده چون ظهر عاشورا به دنیا می‌آید، اسمش را زینب بگذاریم»❤️ .... @ebrahimdelha🌹 🌹 🌺 🌸 🌿🍃 🍃🌺🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺