💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
محمد همیشه به اطرافیان سفارش میکرد که: «راه امام (ره) را ادامه دهید.»👌
او علاقه زیادی به انقلاب اسلامی داشت و آرزویش شهادت بود.☺️ شش ماه به زمان خدمت نظام وظیفهاش مانده بود که داوطلبانه به سربازی رفت. دوران آموزشی را در تهران گذراند، سپس به کرمان منتقل شد و از کرمان به منطقه کرخه نور اعزام گردید تا اینکه سرانجام در تاریخ هفتم دیماه سال ۱۳۶۰ هجری شمسی در سن نوزده سالگی به آرزوی دیرینهاش رسید و بر اثر اصابت ترکش خمپاره، به خیل شهدا پیوست.🌷 پیکر پاک شهید محمد چاحوضی به بیرجند منتقل شد و پس از تشییع در زادگاهش (گلزار شهدای چاحوض) به خاک سپرده شد.🍂
#شهیدمحمدچاحوضی
#سالروزشهادت
@ebrahimdelha
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫
#قسمت_بیست_و_دوم
🌷کردستان🌷
به نقل از مهدي فريدوند :
تابســتان 1358 بود😓.بعد از نماز📿ظهر و عصر جلوي مســجد سلمان🕌 ايستاده بوديم. داشتم با ابراهيم حرف ميزدم که يکدفعه يکي از دوستان👱 با عجله آمد و گفت: پيام امام رو شنيديد😟؟!
با تعجب پرسيديم: نه، مگه چي شده😳؟!
گفت: امام دستور دادند وگفتند بچه ها و رزمنده هاي کردستان را از محاصره خارج کنيد🙏.
بلافاصله محمد شاهرودي آمد و گفت: من و قاسم تشکري و ناصرکرماني عازم کردستان هستيم😊. ابراهيم گفت:ما هم هستيم😇بعد رفتيم تا آماده حرکت شويم.
ســاعت⌚️چهارعصر بود. يازده نفر با يک ماشــين🚗بليزر به ســمت کردستان حرکت کرديم. يک تيربار ژ3 ،چهار قبضه اسلحه🔫و چند نارنجک💣 و کلی وسائل همراه ما بود.
بســياري از جاده ها بســته بود😞. در چند محور مجبور شديم از جاده خاكي عبور كنيم.
اما با ياري خدا،فردا ظهر رســيديم به سنندج😌 از همه جا بي خبر وارد شهر شديم. جلوي يك دکه روزنامه📑فروشي ايستاديم.
#ادامه_دارد 😇
❣ @ebrahimdelha ❣
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫
ابراهيم پياده شــد که آدرس مقر ســپاه را بپرسد يكدفعه فرياد🗣زد: بي دين اينها چيه که ميفروشي😠!؟
با تعجب نگاه کردم😳،ديدم کنار دکه،چند رديف مشــروبات الکلي🍷چيده شده. ابراهيم بدون مکث اسلحه🔫 را مسلح کرد و به سمت بطري ها شليک کرد😏
بطري هاي مشــروب خرد شد و روي زمين ريخت،بعد هم بقيه را شکست و با عصبانيت😠 رفت ســراغ جوان صاحب دکه.جوان خيلي ترسيده بود😰گوشه دکه، خودش را مخفي کرد😖
ابراهيم به چهره او نگاه کرد👀 با آرامش گفت: پســر جون، مگه تو مسلمون نيســتي😞. اين نجاست ها چيه که ميفروشــي،مگه خدا تو قرآن📖 نميگه:اين نجاست ها از طرف شيطانه👺،از اينها دور بشيد؟
جوان👱سرش را به عالمت تأييد تكان داد😞. مرتب ميگفت: غلط کردم، ببخشيد🙏.
ابراهيم كمي با او صحبت كرد🙂بعد با هم بيرون آمدند.
جوان مقر ســپاه را نشــان داد،ما هم حرکت کرديم☺️ ...
#ادامه_دارد 👇
❣ @ebrahimdelha ❣
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫
صداي گلوله هاي ژ3سکوت شهر را شکسته بود😞 همه در خيابان به ما نگاه ميکردند👀،ما هم بي خبر از همه جا در شهر ميچرخيديم😶. بالاخره به مقر سپاه سنندج رسيديم💪
جلوي تمام ديوارهاي ســپاه،گوني هاي پر از خاک چيده شده بود😐آنجا به يک دژ نظامي بيشتر شباهت داشت🤔! هيچ چيزي از ساختمان پيدا نبود😑
هــر چــه در زديم بي فايده بــود،هيچكس در را باز نميكرد،از پشــت در ميگفتند: شهر دست ضد انقلابه،شما هم اينجا نمانيد،برويد فرودگاه!🛫 گفتيم:
ما آمديم به شما کمک کنيم. لااقل بگوئيد فرودگاه🛫کجاست؟!😑
يکي از بچه هاي ســپاه آمد لب ديوار و گفت: اينجــا امنيت نداره،ممکنه ماشين🚗شما را هم بزنند😖سريع از اين طرف از شهر خارج بشيد. کمي که برويد به فرودگاه ميرسيد😕.
نيروهاي انقلابي آنجا مستقر هستند👬👬
ما راه افتاديم و رفتيم فرودگاه🛫. آنجا بود که فهميديم داخل سنندج چه خبر است😞. به جز مقر سپاه و فرودگاه همه جا دست ضد انقلاب بود😪 ..
#ادامه_دارد 😌
❣ @ebrahimdelha ❣
💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫⚜💫
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
سلام
تا حالا مشهد نرفته بودم. 19ساله ام ومن تا بحال مشهد نرفته بودم.😔 تو تابستون بود که با مامانم ثبت نام کردم برم مشهد، با کاروانی ولی گفتن نمیشه خیلی ناراحت بودم😞 تو پاییز بود و اول آذر ماه که گفتن این کاروان میخواد همون اعضایی که تو تابستون ثبت نام کردن ببرن مشهد ولی کمتر از سی سال نمیبرن.😔😢
@ebrahimdelha🌹
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
من بدجوری ناراحت شده بودم😣 شب بود و همه خوابیده بودن ولی من نمیتونستم بخوابم.
اومدم سجاده امو پهن کردم نشستم اول با خدا حرف زدم و گریه کردم😭 بعد هم با داداش ابراهیم گفتم من تا حالا مشهد نرفتم توروخدا داداش جور کن برم مشهد
بعد یه هفته زنگ زدن پس فردا راهی مشهد هستید جور شده تو هم بیای باور نمیکردم😍 پشت گوشی فقط داشتم اشک😭
می ریختم فقط اینو میتونم بگم من مدیون داداش ابراهیم هستم اونم خیلی 😔😔
#خادم
@ebrahimdelha🌹
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃