°‌•بسم‌رب‌الحسین•° قصد داریم به امید خدا و مدد شهدا اربعین در مسیر پیاده روی کربلا موکب برپا کنیم⛺️ بخشی از موارد موردنیاز جهت موکب کربلا👇 ✦چای ⇦500 کیلو ✦قند ⇦500 کیلو ✦شکر ⇦1500 کیلو ✦آبلیمو ⇦500 لیتر ✦گلاب ⇦200 لیتر ✦لیوان‌‌یکبار‌مصرف ⇦1000 بسته شما عزیزان میتونید #به‌عشق‌اباعبدالله در حــد توانــتون کــــمک کنید و از همین حالا در مـوکب اربعین شریک بشید🙂↯ 💳

6104337339003897

💳

6037691659728216

💳

5859831808627060

💳

6037991703204846

روی شماره کارت بزنید، کپی میشه✔ "به نام خدابنده لو" 🆔آیدۍ‌ خادم‌ کانال‌ جهت‌‌ هماهنگۍ‌ با‌ بانیان‌ و ارسال‌ فیش↯↯ ➣@ya_fatemat_al_zahra °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°

𖡼|﷽|𖡼 کـــفشداری حــــرم ای کـاش امــانــــت می گرفــت ...⛓ جای کفش من، دلِ من را عــــلی‌ مـــوسی‌ الـــــرضا ♥️ ✜-امام‌رضای‌دلم-✜  #چهارشنبه‌_های‌_امام‌_رضایی🕊 .

. 🟢 عــــــنایــــت شـــــــــهدا 💚 #ارسالـــــــی_اعـــــضا سلام حالتون خوبه میخواستم یه داستان خیلی زیبا براتون تعریف کنم . درست وقتی خیلی خسته شده بودم ناامید ازهمه چی یه مشکلی تو زندگیم پیش اومده بود که خیلی خیلی ناراحت بودم آخه دختری. بودم که خدا خیلی دوستم داشت هر موقع میگفتم شهدا هر موقع میگفتم داداش بابک ناراحتم میشه حالمو خوب کنی خیلی زود حالم خوب میشد ولی اونجا چند سال بود انگاری کلا فراموشم کرده بودن نه خطایی کردم نه کاری کردم که ناراحتشون کنم ولی کلا دیگه وجود نداشتم هر موقع میرفتم باهاشون دردو دل میکردم نمیشنیدن همیشه پیش امام رضا بودم هر موقع میگفتم امام رضا چند روز بعدش راهی مشهد میشدم برای خودم توحرم تو یه گوشه همیشه دیگه جای خودمو میشناختم میرفتم همنجا می‌نشستم میگفتم امام رضا می‌دونی چند ساله کلا دخترتوفراموش کردی من به امیدی میام حرمت می‌دونی خودت چقدردوستت دارم ولی تو روخدا دست خالی ردم نکن ازدرخونت ولی همیشه دست خالی ردم میکرد انگاروجود نداشتم میرفتم پیش داداش بابک میگفتم داداشی می‌دونی خواهرت آبجی کوچک خسته شده میشه بری پیش خدا پیش امام رضا بهشون بگی آبجیم ناامید شده فقط بگین یه نگاه کنه همه چی درست میشه ولی انگار نه انگارسه سال گذشت تا اینکه یه روز راهی اردوجهادی شدم میبینی کارداداشم که درست کرد برم اردوجهادی اونجا گفتم داداش کربلا می‌خوام اونم پیاده روی اربعین اسم امام حسین میومد اشکام سرازیر بود اصلا به هیچی نگاه نمی‌کردم ازاردوجهادی اومدم گفتم مامان باید بریم کربلا چه بخوای چه نخوای گفت نمیشه گفتم مامان شدنیه گفت نه اومدم داد زدم گریه کردم گفتم دیدین نطلبیدین گفتم دیدین دیگه اسمم حتی نمیارین میگم که فراموشم کردین کلا ده روز فرصت داشتیم که بریم گذرنامه بگیریم که برای اربعین برسیم کربلا باز دوباره اومدم گفتم مامان تو روخدا بیاین بریم کربلا من میمیرم اگه نرم کربلا😭😭😭😭🥹مامانم گفت بزار بابات بیاد اومدم گفتم داداشی تو روخدا درست کن من نرم کربلا میمیرم گفتم خیلی نیاز شدید به امام حسین دارم 🥹🥹😭😭اولین بار بود که میخواستم برم کربلا میدونین چیشد فرداش رفتیم برای گذرنامه نوشتیم بعد ده روز گذرنامه میومد وراهی کربلا باز دوباره توهمین ده روز شهدا دوباره طلبیدن وراهی اردوجهادی شدم اصلا باورم نمیشد که من می‌خوام برم پیش امام حسین یه سره گریه میکردم رسید روز رفتن اره منم رفتم کربلا وقتی چشمام به گنبد امام حسین افتاد کلا افتادم گفتم امام حسین اومدم پیشت که مشکلمو حل کنی دخترت بریده ازهمه چی میدونین اینقدر اززندگی خسته شده. بودم که به خودکشی فکرمیکردم ولی بالاخره داداش بابکم درحقم دعا کردپیش امام حسین رفتم برگشتم آروم شده بودم بعد ازیه سال حل شد بالاخره فهمیدم که دوستم دارن اون جوری شد که باورم نمیشد می‌خوام بگم خداجون خیلی خیلی عاشقتم خیلی خیلی دوستت دارم داداشی مرسی که هستی مرسی که همیشه هوامو داری 🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید بـــــرامون ارســــال کنـید (: ↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra .

••🌸•• وصیت نامه شهید: از خـواهـران مـی خــواهـم کــه حــجــابـــشــان را مـثـل حــجـاب حـضرت زهــرا رعــایــت کـــنــنــد نــه مــثــل حـــجــــاب هـــای روز چــون ایــن حـــجــاب هـــا بــوی حضرت زهرا نمی دهد..(😔" #شهید_هادی_ذوالفقاری🌹 •

..🎧.. صوت دلنشین شهدایی❣ ◉━━━━━━───────     ↻ㅤ  ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ [هــمــه هــســتـیـم شـده شهادت به راه دلبر💕] #مداحی‌‌‌شهیدمعز‌غلامی🌹 https://eitaa.com/ebrahim_babak_navid_delha

. ما دردِ تو را به جانِ خسته داریــــم؛ ای دوســــت ..💚 🎨جہت‌ زیبـٰا سـٰازۍ صفحه گوشی تون #والپیپر 📲 #شهیدابراهیم‌هادے🙂 .

~🐚~ ایتامون با تم های شهدا شــــــهدایی کنیم✨😍 ❁{ شهید ابراهیم هادی }❁ #تـــtemـــم‌ | #درخواستی‌شما

چهارشنبه های امام رضایی🌱🌷

°‌•بسم‌رب‌الحسین•° قصد داریم به امید خدا و مدد شهدا اربـعین در کربلا مـوکب برپا کنیم⛺️ بخشی از موارد موردنیاز جهت موکب کربلا👇 ✦چای ⇦500 کیلو ✦قند ⇦500 کیلو ✦شکر ⇦1500 کیلو ✦آبلیمو ⇦500 لیتر ✦گلاب ⇦200 لیتر ✦لیوان‌‌یکبار‌مصرف ⇦1000 بسته شما عزیزان میتونید #به‌عشق‌اباعبدالله در حــد توانــتون کــــمک کنید و از همین حالا در مـوکب اربعین شریک بشید🙂↯ 💳

6104337339003897

💳

6037691659728216

💳

5859831808627060

💳

6037991703204846

روی شماره کارت بزنید، کپی میشه✔ "به نام خدابنده لو" 🆔آیدۍ‌ خادم‌ کانال‌ جهت‌‌ هماهنگۍ‌ با‌ بانیان‌ و ارسال‌ فیش↯↯ ➣@ya_fatemat_al_zahra °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°

•~﷽‌~• چه خوشگل مـیـگـه آسـیـد مرتضی آوینی :اگر خداوند متاع وجود تو را خـریـدنـی بـیـابد هر کجا که بـاشی و در هـــر زمــــان تــــــو را بــــا شهادت برمیگزیند..(:🙃 #شهید_نوید_صفری🌱 •

[•°🌸°•] خاطره شهید: آقا نوید گفت: «امروز خبر شهادت یکی از دوستام رو بـهم دادن، دنـیـا رو ســرم خــراب شـــــد ولــــی بــــازم الـحـمــدﷲ.» درک ایـن حــال‌ و هـــوا بـــرایـــم خــیــلـی سـخـت و غـیـرقـابــل‌ تــصـــور بـــود؛امــــا وقــتــی بــــقـــیـــهٔ حرف‌هایش را زدکمی از احساس جـامـانـدنـش را فـــهــمـیـدم. این نـگـاه بـلـنــدش و آقــا نـویــد گــفــت: «امروز خبر شهادت یکی از دوستـام رو بهم دادن، دنیا رو سرم خراب شد ولی بـازم الحمدﷲ.» درک ایـن حـال‌و هــوا برایم خیلی سخت و غیرقابل‌تصور بود؛ اما وقتی بقیهٔ حرف‌هایش را زد کمی از احـساس جـامـانـدنـش را فـهـمـیـدم.ایـن نگاه بلندش و حـسـرت‌هـای عـمیقی کـه داشت هر لحظه دلم را قرص‌تر مـی‌کـرد و مـصـمـم‌ تــر مـــی‌شــدم تـــا قــدم‌هــــای تصمیمی که گــرفــتــه بــودم، مـحـکـم‌تــر بـردارم. بــرایم نـوشـته بود: «مــی‌دونــیـد مثل چی می‌مونه؟ مـثل ایـنکه با چند تا از رفقای نـزدیـک نـزدیـک کــه تـوقــع جفا ازشـون نـدارید قرار سفر کربلا بگذارید. شما همهٔ کارهاو هماهنگی‌ها و پاس‌ها و ویزاشون رو براشون ردیف کنید وپیگیر کارهاشون باشیدو آخرش هم قرار باشه فردا راه بیفتید؛ امـا فـردا از خـواب بیدار شید و ببینید خواب موندید و نـرفتـید و از اون بــدتــر هــیـچ کـدوم یــه زنـگ هــم نــزنن بیدارتون کنن و مهم‌تر اینکه قراره اربــــــــاب رو بـــــــبـــــیــــــنـــــــن و دیــــــگــــــه هـــیـــچ‌ وقـــت بـــرنـــگـــردن..(:‌🕊 ‌#شهید_نوید_صفری🌹 •