eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.5هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾🌾🌾🌾🌾🌾  ••✾بِسْمِ رَبِّ الشُهدا✾••  دلم نشستن درکنارشهدا میخواد دلم نگاهشان را میخواد زمینگیر شده ام سنگینی گناهان زمین گیرم کرده شهدا چشم بر دنیا وزرق وبرقش بستن ماندن دردنیا برایشان سخت بود وبیقرار رفتن وپرکشیدن منم خسته شده ام از دنیا اما این بیقراری کجا وآن بیقراری شهداکجا دلم آن بیقراری شهدا را میخواد دلم شهادت میخواد اما نگاه به نامه اعمالم که می اندازم شهادت میشود آرزویی محال 🌹 برای عزیزانی که مایلند و یا در کانال شهدائیِ ما معرفی شود ، می توانند مطالبی اعم از ، ، و در مورد یا مورد نظرشان را به آی دی زیر ارسال نمایند . 🆔 @khorsandir 🕊🕊🕊🕊🕊 ╭─┅═🍁🥀🍁═┅─╮ 👉 @ebrahimdelha 👈 ╰─┅═🍁🥀🍁═┅─╯ 🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دلنوشته_شهدا🌷 خادم باشے... عاشق باشے... مگر دلت آرام میگیرد؟! مدام بے قرارِ قرار عاشقے هستے.. تقدیم به تمامی خادمین شهدا که با تمام وجود در مسیر شهدا قدم برداشته و نام شهدا را زنده نگه داشتن.💚 ╔══••••••••••○○✿❤️╗ @Ebrahim_navid_delha ╚❤️✿○○••••••••••══╝
📜 ✍دلنوشته حسن یاسین ابو هادی دوست  و چگونگی خبر شهادت🌸 . انگار خبر  همچین روزی (اسفند/29فوریه) به من رسید... روحم از غم و درد خالی نمیشه... قلبم بخاطر فقدان اون چهره خندان غمگینه... و عقلم میخواد در مقابل چشمهام مقاومت کنه که اشکهام جاری نشه...💔  در بهشت ابدی جاودانه هست🍃 و انگار این چند سال همین دوساعت پیش بود که گوشیم زنگ خورد و ای کاش زنگ نمیخورد..📞📱 _اسم پدر احمد مشلب چیه؟  قلبم شروع به تپیدن کرد..و چشمهام لرزید..آیا  به آسمان ملحق شد؟؟🌠 ای خدا..ای خدا..ازت خواهش میکنم که این احمد، احمدِ ما نباشه😔 +اسم پدرش محمده  _یعنی مصطفی نیست؟ +نه داداش، محمده  _ولی اون(احمد) نمیتونه(شهید) باشه  یکم خیالم راحت شد...ولی به سرعت قلبم شروع به تپیدن کرد...انگار یه اتفاقی افتاده بود...🍁 یادم میاد که دیروز احمد باهام صحبتی نکرد... باسرعت بهش پیام دادم💌 ولی زنگ نزد..☎ تو سرم احساس سنگینی می کردم و انگار رگهام منجمد شده بود❗️ بعد با خودم گفتم: احمد...! ...احمد تنها شخص تو منطقه ماست که از این خانوادست(مشلب)‼️ اشکهامو حبس کردم...قطعا اون لحظات جزء سخت ترین لحظه ها بود...💔 تلفنم دوباره زنگ خورد📲 _حسن...احمد شهید شد..💔🍃 +نه نه نه داری بهم دروغ میگی؟! داری باهام شوخی میکنی،درسته؟!😔 _نه،راست میگم داداش به خدا احمد شهید شد...😔🌸🍃 خاطراتی که باهم داشتیم مثل یه فیلم از جلوی چشمام رد شد...🎥🎞 کلماتی که قبل از آخرین باری که میخواست بره،یادم اومد...📝 ◀برام دعا کنین برنگردم▶ و چطور جواب داد.... جواب نداد جز با دريايي از اشک💧 و قلبم از همون موقع تا الان داره میسوزه..💔🌹 نویسنده نیستم و در کل شخص بااستعدادی هم نیستم..ولی این کمترین چیزیه که از اون لحظه کشنده میتونم بنویسم...و بیشترازین از عهده من خارجه..❣ 📝حسن إ.یاسین  سالگرد شهادت برادرم احمدمشلب 🔻با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 💯پیشنهاد عضويت ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.════♡══╗ @ebrahim_navid_delha @ebrahim_navid_beheshti ╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝ ♡♡👆