eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺 طلبه های جوان👳 آمده بودند برای 👀 از جبهه. 0⃣3⃣ نفری بودند. که خوابیده بودیم😴، دو سه نفر بیدارم کردند 😧و شروع کردند به پرسیدن سوال‌های مسخره و الکی!😜 مثلاً می‌گفتند: چه رنگیه برادر؟!🤔 😤 شده بودم. گفتند: بابا بی خیال!😏 تو که بیدار شدی، نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم!😎 دیدم بد هم نمی‌گویند!🤔🤗😂 خلاصه همین‌طوری سی نفر را بیدار کردیم!😉 👨👨👦👦بیدار شده‌ایم و همه‌مان دنبال شلوغ کاری هستیم! قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه تشییعش کنند! فوری سفیدی🖱 انداختیم روی محمدرضا و گرفتیم که تحت ⬇️ هر شرایطی خودش را نگه دارد! گذاشتیمش روی 🚿 بچه‌ها و راه افتادیم🚶. و زاری!😭 یکی می‌گفت: ممد رضا! ! 😩 چرا تنها رفتی؟ 😱 یکی می‌گفت: تو قرار نبود شی! دیگری داد می‌زد: شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟ یکی می‌کشید! 😫 یکی می‌کرد! 😑 در مسیر، بقیه بچه‌ها هم اضافه➕ می‌شدند و چون از قضیه با خبر نبودند، واقعاً گریه 😭و راه می‌انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق ! را بردیم داخل اتاق. این بندگان خدا📿 که فکر می‌کردند قضیه جدیه، رفتند گرفتند و نشستند به 📖خواندن بالای سر ! در همین بین من به یکی از بچه‌ها گفتم: برو خودت را روی محمدرضا بینداز و یک محکم بگیر!😜😂 رفت گریه کنان پرید 🕊 روی محمدرضا و گفت: محمدرضا! این قرارمون نبود!😭 منم می‌خوام باهات بیام!😖 بعد نیشگونی👌 گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان کشید 😱که هفت هشت نفر از این بچه ها از حال رفتند! ما هم قاه قاه می‌خندیدیم.😂😂😂 خلاصه آن شب 👊 سختی شدیم. @ebrahimdelha🌹 🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺
علامه طباطبایی(ره) فرمود: روزی در نجف کنار در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم " آیت الله سید علی قاضی(ره)، از آنجا عبور می کردند چون به من رسیدند دست خود را روی شانه ام گذاشتن و گفتند..... دنیا میخواهی نماز# شب بخوان آخرت میخواهی نماز#شب بخوان ╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
❤♡♥️✧❥꧁♥️꧂❥✧♥️♡❤️ #خاطرات_شهدا مجید #قهوه‌خانه داشت، برای قهوه‌خانه‌اش هم همیشه #نان_بربری می‌گرفت تا «مجید بربری» لقب بامزه‌ای باشد که هنوز شنیدنش #لبخند را یاد بقیه بیندازد. اخلاقش واقعا #شهدایی بود، بارها هم کنار نانوایی می ایستاد و برای کسانی که می دانست وضعیت مناسبی ندارند. نان #می_خرید و دستشان می رساند. خیلییی #مهربوون بود قهوه‌خانه‌ای که به گفته #پدر مجید تعداد زیادی از دوستان مجید آنجا رفت‌وآمد داشتند : «یکی از دوستان مجید که بعدها #هم‌رزمش شد در این قهوه‌خانه رفت‌وآمد داشت. یک‌شب مجید را #هیئت خودشان ‌برد که اتفاقاً خودش در آنجا #مداح بود. بعد آنجا در مورد #مدافعان_حرم و ناامنی‌های سوریه و حرم حضرت زینب می‌خوانند و مجید آن‌قدر #سینه می‌زند و گریه می‌کند که حالش بد می‌شود. وقتی بالای سرش می‌روند. می‌گوید: «مگر من #مرده‌ام که حرم #حضرت_زینب درخطر باشد. من هر طور شده می‌روم.» از همان #شب تصمیم می‌گیرد که برود.»... #پیکرمطهرش_هم_بازنگشت.... #شهادت_۲۱دیماه۹۴ #شهیـد_مجید_قربانخانے ╭━═━⊰~❀~⊱━═━╮ 🕊 باابراهـیـــــم دلـها تا ظہور 🕊 @ebrahimdelha ╰━═━⊰~❀~⊱━═━╯
#تلنگر بیداری سحر، خیلی ارزش دارد! شب زنـده‌ داری و بیـداری #سحر در موفق بودن انسان نقش بسیار مهمی دارد. عارفان و بزرگان، این مسئله را به‌عنوان یک مسئله کلیدی طرح کرده و همیشه تاکید کرده‌ اند که اگر کسی می خواهد به جایی برسد ، به #نماز شب و شب زنده داری اهمیت بدهد پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هیچ بنـده ای نیست که قصد آن کند که قسمتی از #شب را برای نماز بلند شود؛ اما خوابش بَرَد ، جز این که: خوابش #صدقه ای باشد که خداوند آن را از طرف او بـدهد و ثواب نیتی که کرده است برایش حفظ می‌ شود. میزان الحکمه، ترجمه شفیعی، جلد۷، صفحه ۳۱۵۵ #نماز_شب_بخوانیم_حتی_یک_رکعت ✨❤️✨❤️✨❤️✨❤️✨ @ebrahim_navid_delha ✨❤️✨❤️✨❤️✨❤️✨
به صدیقه طاهره در جبهه های حق علیه باطل🌼 شهادت زهرای اطهر تسلیت باد ...▪ توی خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود ، اما به رو نمی آورد ، خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه ، یه وضعی شده بود عجیب، توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد. حاجی گفت : هر جور شده با بی سیم محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن (شهید تورجی زاده فرمانده گردان یازهرا “س” ) مداح با اخلاص و از بچه های دلاور و شجاع لشکر بود. خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند ، حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برامون بخون تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی بیتاب شد در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون میچکید زهرای من زهرای من زهرای من زهرای من خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند الله اکبر الله اکبر ، خط را گرفته بودند ، عراقی ها را تارو مار کرده بودند ، با توسل به حضرت زهرا(سلام الله علیها) گره کار باز شده بود ؟ 🌷 @Ebrahim_navid_delha Ⓔⓑⓡⓐⓗⓘⓜⓝⓐⓥⓘⓓ ••••••••••••••••••••••••••••••• ❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.✌️
🔻 🌸🥀 🔅 دو سال شب🌙 پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات؟ دعوتم کردن باید برم بخونم... گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه محرم رو وقت میذاره و میره اونجا... 💢 وقتی رسیدیم هیات🏴 به ما گفتن هنوز شروع نشده... حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه... نیم ساعتی⏰ تو نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد... 🔅 وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم، دیدم کلا سه نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه... بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت و روضه... چشم هاشو بسته بود و میخوند 🌱 💢به و... هم هیچ کاری نداشت... برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته⁉️ گفت بله من هرسال قول دادم یه شب 🌟بیام اینجا روضه بخونم... گاهی تو این مجالس خلوت که نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا چیزی پیدا نمیشه... 🌷 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆