🌺نماز شب🌺
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊
⚜ حجةالاسلام شیخ جعفر ناصری:
🌾 خیلی باعث تأسف و تأثر است که تا ساعت دوازده یا یکِ شب و گاهی هم بیشتر، راحت مینشینیم؛ اما هنگام سحرخیزی که میشود، خوابمان میبرد. این، بیماری شدیدی است.
🌱 بیداری در آن وقت (سحر) و خود را در معرض رحمت الهی قرار دادن، در زندگی انسان خیرات میآورد؛ حتی برای فرزندان انسان.
🌾 خانهای که در آن، بیداری سحر وجود دارد، خانهای که در آن در اول وقت، اذان گفته میشود، خانهای که در آن نافله شب خوانده میشود، برکاتش زیاد است.
🌱 گاهی برای یک بنبستی که در زندگی پیش آمده، مدتهای طولانی باید انسان صدمه بخورد، تا برطرف شود؛ اما با یک سحر، قضیهاش حل میشود. اگر این کار را میکردیم، مشکلاتمان هم کمتر بود.
@ebrahimdelha
✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌼صلی الله علیک یا اباعبدلله
السلام علیک یا بقیه الله فی الارضه🌼
شروع چله14☆8☆98
#ختم_چله_سوره_مبارکہ_ملک⚰
🌸اللّٰھُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌸
💠روز♡سی وهفتم ♡
به نیت سلامتی وظهور امام زمان (عج)،
ترڪ نگاه و افکارحرام ،و یڪ قدم نزدیڪ شدن به مهدی فاطمه (س)و برآورده شدن حاجات قلبی اعضای چله
🎀به نیابت از شهدای زنده 🎀
🕊🌷 عبدالمهدی _ کاظمی
╔═ ⚘════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
🌞امروز چهارشنبه
📆 ۲۰برج آذر ۱۳۹۸ ه.ش
📆 ۱۴ماه ربیع الثانی ۱۴۴۱ ه.ق
📆 ۱۱دسامبر ۲۰۱۹ میلادی
🌹 ذکر روز 🌹
⚘یا حَیُّ یا قَیّوم⚘
⚘ای زنده و ای پاینده⚘
#ختم_قرآن
🔹صفحه۴۵۸
🔹جزء ۲۳
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
#مقام_معظم_رهبری
هدیه به روح #امام و
#شهدای_والامقام
💔 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ💔
⚘<>⚘<>💞<>⚘<>⚘
👉 @ebrahimdelha 👈
⚘<>⚘<>💞<>⚘<>⚘
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸
4_6005958666157556574.mp3
3.84M
#تلنگر
🔶#حجاب برای افراد #بی_دین هم لازم است✅
👤حجت الاسلام #قرائتی🌹
@ebrahimdelha
🌺🍃🌺🍃🌺🍃
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🍃خاطراتی از شهید رسول خلیلی به روایت پدر: تقریبا شانزده ساله بود.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#معرفی_شهدا
#در_ادامه
🍃خاطراتی از شهید رسول خلیلی به روایت پدر:
به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت میداد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. روزی که جنازهاش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه😭میکردند و میگفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن! حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمیکنم. در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت. شبهای جمعه به بهشت زهرا میرفت🚶♂و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، میرفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشتههایش رفته بود، با قلم🖊 بازنویسی میکرد. قلمهایش را هنوز نگه داشتیم. بعد از آن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام میرفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت میکرد و تا صبح آنجا بود. این برنامه ثابت شب های جمعهاش بود. صبح میآمد خانه، استراحت مختصری میکرد و دوباره بلند میشد و میرفت بیرون. هیچ وقت بیکار نبود. وقتی که شهید شده بود، سر مزارش مداح میگفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی. الآن وقت استراحتت است😉! شب و روز در تلاش و کوشش بود، برای اینکه پایههای ایمان و تقوایش را محکم کند.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 #معرفی_شهدا #در_ادامه 🍃خاطراتی از شهید رسول خلیلی به روایت پدر: به حلال و حرام خدا خیلی
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
ما از همان اول خودمان را برای شنیدن خبر شهادت او آماده کرده بودیم🙂. اصلا مطمئن بودیم که شهادت او حتمی است. کسی که در زندگیاش چنین مراحلی را طی کند، اگر شهید نمیشد، عجیب بود. ما افتخار میکردیم که پسرمان در مسیر دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام است. وقتی هم که خبر شهادتش را شنیدیم، سجده شکر❤️کردیم. آن روز، اول صبح، باجناقم با من تماس گرفت. گفت حاج آقا کجایی؟ گفتم دارم میروم سر کار. گفت میتوانی همین الان برگردی خانه؟.من یک کار واجب با شما دارم. من هم برگشتم. تا من را دید، گفت حاج آقا از رسول چه خبر؟ گفتم الحمدلله. چند روز پیش تلفنی باهم صحبت کردیم. گفت رسول هم به شهدا پیوست. گفتم رسول؟ گفت بله. گفتم انا لله و انا الیه راجعون. سجده شکر کردم و نماز شکر خواندم. مادرش هم همین طور. حقیقتا خدا را شکر کردیم که این نعمت بزرگ را به ما داد. من همیشه افسوس میخوردم که چرا در 60 ماه حضور در جبهه، توفیق شهادت پیدا نکردم😔. اما خدای متعال این طور خواست که ما بمانیم و پسری مثل رسول را تربیت کنیم که در این شرایط تهاجم فرهنگی دشمن به شهادت برسد و در جامعه نورافشانی کند.
سخن ناگفته پدر شهید
ناگفته که زیاد است، ولی آن چیزی که مهم است، اینکه ما هر کدام وظیفهای داریم. وظیفه ما آن زمان در جبهه و دفاع از انقلاب بود. الان هم در جبهه فرهنگی و تولید علم باید بجنگیم. همین قلم🖋خودش سلاح است. اگر بنویسیم و روشنگری کنیم، به همان وظیفهمان عمل کردیم. این وصیت نامه شهدا😍را بخوانید. خدا میداند چه مطالبی در این وصیتنامهها هست. خدا رحمت کند امام را، چقدر تاکید داشت به مطالعه وصیتنامه📝شهدا. میگفت یک عمر رفتید عرفان خواندید، فقه خواندید، یکبار هم بیایید این وصیتنامهها را بخوانید. خیلی اثر دارد. ببینیم شهدا از ما چه میخواهند؟
تبعیت از ولایت را میخواهند، حجاب خواهرانمان را میخواهند. میخواهند مردم و مسئولین به وظیفهشان عمل کنند و حافظ اسلام باشند و اجازه نفوذ دشمن را ندهند. باهم همدل باشند و این دعواها را کنار بگذارند، دست دشمن را ببینند و تشخیص بدهند. اینها وظیفه😉امروز ماست.
#ادامه_دارد
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
#دلنوشته_ارسالی_
شهید هادی آسمان را دید زمین را زیر پا گذاشت وتبلور را درک کرد در تقدیرش این بود که در خواب پدر شهیدپیام حضرت زهرا را در یافت نماید راهش را پیدا کرده بودگمنامی آری شهدای گمنام مهمان ویژه حضرت صدیقه هستند محبت اهل بیت در وجودش خانه داشت از این خانه دل همیشه تسبیحات حضرت زهرا برلبانش جاری بود توسل او در رفع گرفتاری بود او آرامش را اینگونه پیدا کرده بود وچه زیبا این آرامش را با خواندن شعری از حضرت زهرا در بین مجروحین تقسیم کرد با این حال کاش در شهر کوچک ما تصویرش زینت بخش میادین بود.تا من نیزمانند آن دختر کوچولو هر روز عرض ارادت نمایم وبگویم ای کاش میشدپیام انتظارم را به مهدی فاطمه برسانی..
📝 کاربرمحترم : نسیم توفیق از زابل
عزیزانی که مایلند #شهید و یا #شهدایشان در کانال شهدائیِ ما معرفی شود ، می توانند مطالبی اعم از #زندگینامه ، #خاطرات ، #وصیت_نامه و #دلنوشته در مورد #شهید یا #شهدای مورد نظرشان را به آی دی زیر ارسال نمایند .
🆔 @khorsandir
@ebrahimdelha
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
♡ ابراهیم بابک نویدِ دلها ♡
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_هجدهم 8
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_نوزدهم 9⃣1⃣
.
پشتت را می ڪنی تابروی ڪ بازوات رامیگیرم...
یڪ لحظـــــه صدای جمعیت اطراف ماخاموش😦 میشود..
تمام نگاه هاسمت ما میچرخد وتوبهت زده برمیگردی ونگاهم می ڪنی
نگاهت سراسر سوال است ڪ
_ چرااین ڪاروڪردی!؟آبروم رفت!
دوستانت نزدیڪ می آیند وڪم ڪم پچ پچ بین طـــــلاب راه می افتد..
هنوز بازوات رامحڪم گرفته ام..
نگاهت میلرزد...ازاشڪ؟😢نمیدانم فقط یڪ لحظه سرت راپایین میندازی
دیگرڪار ازڪارگذشته چیزی را دیده اند ڪ نباید...!
لبهایت و پشت بندش صدایت میلرزد _ چیزی نیست!...خـــــاانوممه...
لبخند پیروزی روی لبهایم مینشیند.موفق شدم..!✌️😅
همـــــان پسر ڪ ب گمانم اسمش رضا بودجلو میپرد:
_ چی داداش؟زن؟ڪی گرفتی ما بی خبریم؟
ڪلافه سعی می ڪنی عادی بنظربیایی:
_ بعـــــدن شیرینیشو میدم...
یڪی میپراند:
_ اگه زنته چرا درمیری؟
عصبی دنبال صـــــدامیگردی وجواب میدهی:
_ چون حوزه حرمت داره..نمیتونم بچسبم ب خانومم!
این رامیگویی،مچ دستم رامحڪم دردست میگیری و بدنبـــــال خود می ڪشی..
جمـــــع راشڪاف میدهی وتقریبا ب حالت دو ازحوزه دور میشوی ومن هم بدنبالت...
نگاه های سنگین راخیره ب حالتمـــــان احساس می ڪنم...
ب ی ڪوچه میرسیم،می ایستی ومرا داخل آن هل میدهی و سمتم می آیی..
خشم ازنگاهت 😠میبارد میترسم وچندقدم ب عقب برمیدارم..
_ خوب شد!...راحت شدی؟...ممنون ازدسته گلت...البته این ن..!(ب دسته گلم اشاره می ڪنی) اونیومیگم ڪ آب دادی
_ مگه چی ڪارڪردم؟.
_ هیچی!...دنبالم نیا.تاهواتاریڪ نشده بروخونع!
ب تمسخرمیخندم!😏
_ هه مگه مهمه برات تو تاریڪی برم یان..؟
جا میخوری...توقـــــع این جواب رانداشتی..
_ ن مهم نیست...هیچ وقتم مهم نمیشع هیـــــچ وقت!
وب سرعت میدوی وازڪوچه خارج میشوی...
دوستت دارم وتمـــــام غرورم راخرج این رابطه می ڪنم..
چون این احساس فرق دارد..
بندی ست ڪ هرچ درآن بیشتر گره میخورم آزاد ترمیشوم..
فقـــــط نگرانم..
نڪند دیرشود..هشتادوپنـــــج روز مانده..
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
@ebrahimdelha