#کمک‌جهت‌موکب‌معراج‌الشهدا😍↖️ اجرتون با حضرت معصومه (س)💚 شما‌ عزیزان‌ می‌تونید‌ در‌حد توان کمک کنید و در این موکب شریک بشید ⇣⇣ "

6104337339003897

💳 خدابنده‌لو " با هزار تومن هم میتونید سهیم باشید(: جهت هماهنگی با بانیان و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 °•

╰✤﷽✤╮  نمیدانم‌ شایــد لبخندهایتان 🙂 📿 تـــسبیح‌ ذکر خداوند بود کہ اینگونہ‌ دلنشین‌ مانده‌ است 🤍 #شهید_بابک_نوری🌱 #صبحتون‌سرشار_از‌_نگاه‌شهدا😍 .

❋  رفیق ‌شهید: مــــــن ‌افـــتخار مــی‌کنم ‌که ‌رفـــیق ‌بابک ‌ام 😌 افتخار مـــــی‌کنم ‌که ‌رفیقم ‌شبیه ‌مــدلینگا بود افتخار مـی‌کنم ‌که ‌رفــــیق ‌با مرامی ‌مــثل ‌بابک داشــــتم. بابک ‌پـــسر فوق ‌الـــعاده‌ای ‌بود. 👌 هــــیچ ‌وقت ‌واســــه ‌رفیــــقاش کم ‌نــمیذاشت، در تـمام ‌مـــوارد ‌کـــنارشون ‌بود. انگار ایـن ‌آدم ســـاخته ‌شده ‌بود واســه ‌پیگیری ‌کــردن. 🙇‍♂ هیچ وقت ‌کوتاه ‌نمیومد مثلا اگر مــــســئله‌ای پـیش ‌مـــیومد تا زیــر و بــــمش و در نــمـیاورد بیخیال ‌نمیشد اینجوری ‌بگم ‌براتون ‌اعــصــاب همه ‌کار و داشت ‌اگر یه کار و شروع ‌مـــیکـرد تا تــــــهش ‌باید می‌رفت ‌و تــــمام تــلاشش ‌رو ‌ میکرد. همیشه سعی میکرد کـه ‌بــهت ‌کـمک ‌ کنه، فرقی ‌نداشت ‌که ‌‌تو چه ‌ســـبکی ‌هـستی ‌ چه ‌ریختی ‌هستی با حــــجابی ‌، بی ‌حـــــجابی امــــــروزی ‌هــــستی ‌، حـــــــزب ‌اللهی ‌هــــــستی فرقی ‌نمیکرد واسش ‌همیشه ‌کنارت ‌بود 🙃 بابک ‌‌منبع ‌اتصال ‌ما بود. یکی ‌از ویژگی‌هایی که ‌داشت ‌صاف ‌و ساده ‌بـودنش ‌بود هـــمین صــاف ‌و ســاده ‌بـودن ‌باعــث ‌میــــشد ما هـــم ‌ مثل خودش باشیم...☺️💛 #شهیدبابک‌نوری💟 ❋ 

. یادتونه 😢 ؟؟ .

🎥•• فیلم یکی از خواهرهای سادات و برگه های آزمایش و .... 💔 #جهت_اطمینان_شما👌 هــــمچنان به کمک هاتــون نیازه 🙏 هر چقـدر که میتونید و در توان دارید برای‌ رضای خـدا کمک کنید"خدابنده‌لو"⇩⇩ 💳

6104337339003897

💳

6037691659728216

💳

5859831808627060

💳

6037991703204846

☘الهی عاقبت بخیر باشید☘ جهت هماهنگی با خیرین و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 .

#ارسالی_اعضا♥️ مگه مــیشه شهدا هادی مــتوسل بشی و دست خالی برگردی😉😍 🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید برامون ارسال کنید(: ↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra ‌°•^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^

صدای‌دلنشین‌شهدا🎧 ◉━━━━━━───────     ↻ㅤ  ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ وصیت شهید حججی به پسرشون علی آقا 🥰 #شهیدمحسن‌حججی🌱 @ebrahim_babak_navid_delha .

🧕🔮 شهید محمد علی صمدی: خــــواهران گــــرامی! حــجاب شما بــــرتر از خـــون شـهیدان است👌 و دشــــــمن پــــــــیش از آن‌ کـــــه از خـــون شـــهید بــه هــــراس آیــد از حجاب کوبنده­‌ تو وحشت دارد🔥 #حـــــجاب💕 .

#مــــعرفی_کــــتاب📚 #رفیق_شهیدم_مرا_متحول_کرد📗 شاید روایت از شهدای دهه هفتادی که حتی جنگ تحمیلی را به چشم ندیده‌اند بسیار دشوار و غیرقابل باور باشد. اما همین جوانان بودند که با الگوگیری از شهدای دفاع مقدس برای حفاظت ار حریم حرم به پا خاستند و جان خود را در راه اهل بیت فدا کردند. 📍کتاب رفیق شهیدم مرا متحول کرد روایتی زندگی یکی از همین جوانان به نام #عباس_دانشگر است. #سالروز_تولد🌸 ______ 📌قیمت کتاب 180/000ت 📍قیمت با تخفیف 165/000ت 🎁ثبتی امروز #ارسال_رایگان ثبت سفارش 👈 @hasibaa2 📲 .

.  کتاب‌پسرک‌فلافل‌فروش༆📕✦. شهیدمحمدهادی‌ذوالفقاری༆🌹✦. #پـــــــارت_دوازدهم🌸/#شوخ_طبعی🕊 هادی با چهره ای مظلومانه شروع کرد با زبان لالی صحبت کردن. این بنده ی خدا هم تا دید این آقا قادر به صحبت نیست چیزی نگفت و رفت. شب وقتی به اتاق ما آمد یکباره چشمانش از تعجب گرد شد. هادی داشت مثل بلبل تو جمع ما حرف می زد در دو کوهه به عنوان خادم راهیان نور فعالیت می کردیم. در آن ایام هادی با شوخ طبعی ها خستگی کار را از تن ما خارج می کرد. یادم هست که یک پتوی بزرگ داشت که به آن می گفت پتوی اجکت یا پتوی پرتاب کاری که هادی با این پتو انجام میداد خیلی عجیب بود. یکی از بچه ها را روی آن می نشاند و بقیه دور تا دور پتو را می گرفتند و با حرکات دست آن شخص را بالا و پایین پرت می کردند. یک بار سراغ یکی از روحانیون رفت. این روحانی از دوستان ما بود. ایشان خودش اهل شوخی و مزاح بود. هادی به او گفت: حاج آقا دوست دارید روی این پتو بنشینید؟ بعد توضیح داد که این پتو باعث پرتاب انسان می شود. حاج آقا که از خنده های بچه ها موضوع را فهمیده بود، عبا و عمامه را برداشت و نشست روی پتو هادی و بچه ها چندین بار حاج آقا را بالا و پایین پرت کردند. خیلی سخت ولی جالب بود. بعد هم با یک پرتاب دقیق حاج آقا را انداختند داخل حوض معروف دو کوهه بعد از آن خیلی از خادمان دو کوهه طعم این پتو و حوض دو کوهه را چشیدند!شیطنت های هادی در نوع خودش عجیب بود. این کارها تا زمانی که پای‌او به حوزه ی علمیه باز نشده بود ادامه داشت. یادم هست یک روز سوار موتور هادی از بهشت زهرا به سوی مسجد بر می گشتیم. در بین راه به یکی از رفقای مسجدی رسیدیم. او هم با موتور از بهشت زهرا با بر می گشت. همین طور که روی موتور بودیم با هم سلام و علیک کردیم. یادم افتاد این بنده ی خدا توی اردوها و برنامه ها چندین بار هادی را اذیت کرد. از نگاه های هادی فهمیدم که میخواهد تلافی کند! اما نمی دانستم چه قصدی دارد. هادی یک باره با سرعت عملی که داشت به موتور این شخص نزدیک شد و سوییچ موتور را در حالی که روشن بود چرخاند و برداشت. موتور این شخص یک باره خاموش شد. ما هم گاز موتور را گرفتیم و رفتیم! هر چه آن شخص داد می زد اهمیتی ندادیم. به هادی گفتم خوب نیست الآن هوا تاریک میشه این بنده ی خدا وسط این بیابون چی کار کنه؟ گفت: باید ادب بشه. یک کیلومتر جلوتر ایستادیم برگشتیم به سمت عقب این شخص همین طور با دست اشاره می کرد و التماس می کرد. هادی هم کلید را از راه دور نشانش داد و گذاشت کنار جاده، زیر تابلو بعد هم رفتیم..... #ادامه_دارد🦋همراهمون باشید😉 🌸|@ebrahim_babak_navid_delha .

🌷🕊گلزار شهدا قم🕊🌷

•°|﷽|°• بی سبب نیست شـــما جلوه‌ی اَسرار شدی✨ اولیـن "فاطمہ" هستۍ کـه حـرم دار شدی😍 ان‌شاء‌الله‌ به‌ امید‌ خدا‌‌ و مدد شهدا قصد‌ داریم‌ مـــــیلاد حــــضرت مـــــــعصومه (س) ۲۰ و ۲۱ اردیـبهشت موکب‌ بـرپا‌ کنیم⛺️ 🌷پذیرایی موکب: شیرینی 🍩 شربت🥤 چای ☕️ ۸۰۰۰ پرس غذا 🍽 شما‌ عــــزیزان‌ مــــی‌تونید‌ در‌حــد توان کمک کنید و در این موکب شریک بشید ⇣⇣ "

6104337339003897

💳 خدابنده‌لو " جهت هماهنگی با بانیان و ارسال فیش: 🆔@ya_fatemat_al_zahra ☎️09108818291 °•