eitaa logo
تیغ و زیتون
515 دنبال‌کننده
649 عکس
154 ویدیو
4 فایل
ارتباط با شاعر @asemani_313
مشاهده در ایتا
دانلود
با سپاس از برادر خوابم ، مداح با اخلاص آل‌الله حاج‌حسن ویسی که تصویر بالا را گرفته و ارسال نموده .
هدایت شده از تیغ و زیتون
🔲 شوق تماشا غزل - پیشکش به ساحت مقدسه‌ی ولی عصر (عج) دلخسته ای به شوق تماشایت آمده ست آواره ای به عرصه ی صحرایت آمده ست با من سخن بگو که بپرسند اهل کشف موسی مگر به سینه ی سینایت آمده ست؟ زیباترین نشانی وقف است ای عزیز ! خالی که روی آیه ی لب هایت آمده ست در جمکران که عرش خداوند اکبر است (سرهای قدسيان همه بر) پایت آمده ست در سایه سار چشم تو خورشید گم شده ست شب بی قرار زلف چلیپایت آمده ست در صحن پاک سهله ی چشمت مقیم کن این مست را که این همه شیدایت آمده ست از بس زبور می چکد از سوز نغمه هات داوود اسیر لهجه ی شیوایت آمده ست گل کی شود شبیه تو وقتی عزیز مصر شرمنده از ملاحت سیمایت آمده ست ناقابل است اگرچه ولی پیشکش به توست شعری که در مسیر تولایت آمده ست ✅ شاعر: ✅ تیغ و زیتون | کانال اشعار حاج‌ابراهیم سنائی http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
✅ برای پیوستن اینجا کلیک کنید👇 تیغ و زیتون _ کانال اشعار حاج‌ابراهیم سنایی ✅ ارتباط با مدیر @mosafer2082 ✅ ارتباط با شاعر @asemani_313 🙏 کانال را به دوستان اهل ذوقتان نیز معرفی بفرمائید . حاج‌محمد جعفری (مدیر کانال)
هدایت شده از تیغ و زیتون
🔲 رباعی تقدیم به روح مطهر سیدمحسن شفیعی در برزخ هم گره‌گشایی ، محسن ! انگار هنوز بین مایی ، محسن ! انبوه دسیسه‌ها زمینت نزدند مصداق تُعِزُّ مَن تَشائی ، محسن ! ✅ شاعر: @ebrahim_sanaei
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔲 سرقت ادبی یا شعر دزدی به شهادت بعضی دوستان علی‌الخصوص آقای حاج‌حسین هوشیار که زمانی مسئول فرهنگی باشگاه استقلال بود ، شعری که این مرد استقلالی می‌خواند از سروده‌های من است اما در فضای مجازی به نام آقای (محمد شکوهی) پخش شده است . ضمنا صورت صحیح شعر این است👇 این باعث افتخار و خوش‌ اقبالی‌ست عرش از تب و تاب رنگ قرمز خالی‌ست آبی‌ست تمام آسمان ای یاران! انگار خدای ما هم استقلالی‌ست البته من نه استقلالی‌ام و نه پرسپولیسی و اصلا اهل فوتبال نیستم اما به قصد شوخی و حال‌گیری در مواجهه با استقلالی‌ها پرسپولیسی و در مواجهه با پرسپولیسی‌ها می‌شوم استقلالی . برای حامیان دو تیم خوب کشور آرزوی موفقیت دارم . ✅ تیغ و زیتون | کانال اشعار حاج‌ابراهیم سنائی http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
مجلس
🔲 فتنه غزل - عاشقانه‌ای برای چشم‌هایش چشم‌های تو مرا مست و فروتن کردند این چه کاری‌ست که چشمان تو با من کردند؟ قلب من آهن سخت است ، کمی محکم‌تر چشم‌های تو ولی رخنه به آهن کردند شهر را ریختی ای ماه به هم ، فتنه بس است چشم‌هایت همه را با همه دشمن کردند این دو خورشید که در قاب رُخَت جا دادی شهر را - مثل دو آئینه - مُزین کردند این دوتا نرگس شیراز که شاداب و تَرَند خار در چشم فرومایه‌ی سوسن کردند مثل مهتاب که بر دامن شب می‌تابد آسمان را گُلِ چشمان تو روشن کردند نرخ خورشید شکستند دوتا چشمانت هر سحرگاه که احساس شِکُفتن کردند من که از جمله‌ی مردان جهان مردترم چشم‌های تو مرا عاشق یک زن کردند عشق من‌ ! این غزل ارزانی چشمان تو باد تا بخوانند و بدانند چه با من کردند ✅ شاعر ؛ برای پیوستن اینجا کلیک کنید👇 تیغ و زیتون | کانال اشعار حاج‌ابراهیم سنائی
بهار اگر که بیاید بَدا به حال خزان که زیر پای خود احساس یاس را لِه کرد برای عضویت در کانال اینجا کلیک کنید👇 تیغ و زیتون _ کانال اشعار حاج‌ابراهیم سنایی ✅ ارتباط با مدیر @mosafer2082 ✅ ارتباط با شاعر @asemani_313 🙏 کانال را به دوستان اهل ذوقتان نیز معرفی بفرمائید . حاج‌محمد جعفری (مدیر کانال)
🔲 برکت کبریا غزل - به مناسبت ماه مبارک رمضان شب‌ها شب سبز استجابت ، ایام تمام آسمانی انگار نموده‌اند با هم تاریکی و روشنی تبانی حتی دل روز روشن این ماه ارزنده شبیه شام قدر است این ماه تمام لحظه‌هایش قدر است اگر که قدر دانی دربار کریم سفره پهن است ، مانند گدا چه کیف دارد در محضر میزبان نشستن در لحظه‌ی سبز میهمانی از برکت کبریا در این ماه هرشب شب آشتی‌کنان است برگرد ! بیا و رو نگردان از خالق مهر و مهربانی در محضر او غرور تا کی؟ از خانه‌ی دوست دور تا کی؟ ما نزد خدا همیشه هیچیم ، او باقی و عبدِ اوست فانی ما قطره ، خدای ماست دریا ، ای قطره ! تو را سزاست دریا بیهوده نبند دل به مرداب ، چون لایق بحر بی‌کرانی این ماهِ ضیافت است و دیدار ، از جان اَرِنی بگو به دلدار گر چشم به دیدنش گشائی ، پاسخ نرسد که لَن‌تَرانی ✅ شاعر: اینجا کلیک کنید👇 تیغ و زیتون _ کانال اشعار حاج‌ابراهیم سنایی ✅ ارتباط با مدیر @mosafer2082 ✅ ارتباط با شاعر @asemani_313 🙏 کانال را به دوستان اهل ذوقتان نیز معرفی بفرمائید . حاج‌محمد جعفری (مدیر کانال)
🔲 رباعی برای پاسدار شهید محمد قاسم‌زاده مبهوت جمالت آب و آیینه و گل لبریز خیالت آب و آیینه و گل در لحظه‌ی سرخ پرگشودن می‌ریخت آهسته ز بالت آب و آیینه و گل @ebrahim_sanaei
🔲 حق مادری برای حضرت خدیجه سلام الله علیها پس از زهرا ستودن باید ای بانو شما را هم که راضی کردی از خود مثل پیغمبر خدا را هم تو ام‌المؤمنین بودی ، محمد نیز مؤمن بود تو حق مادری داری به گردن مصطفی را هم هواداران کویَت کم نبودند از حجاز اما غرورت دست رد بر سینه کوبید اغنیا را هم یتیمی دست‌خالی را که دیدی برگزیدی ، پس حقیر آمد به چشمانت زراندوزان دارا هم تو را زن‌های همشهری رها کردند در روزی که آدم می‌کند آن‌لحظه با دشمن مدارا هم ولی در هودجی نورانی از بالا فرود آمد چهار اسطوره ، ساره ، آسیه ، کلثوم با مریم برای این‌که آرامش بگیری ، دل قوی داری به ناگه اذن صحبت داده شد خیرالنسا را هم خدا می‌خواست از دامان پاکت گل برویاند که از عطرش معطر سازد این دنیای ما را هم خدا می‌خواست احمد را نخواند دشمنش ابتر ز کوثر کرد تکثیر آیه آیه هَل‌اَتی را هم شدی مادر به یک دختر که از نور است روشن‌تر که او حتی پدر را مادر آمد ، انبیا را هم شدی مادر به یک دختر که دارد عطر نیلوفر فلک را هست او محور ، قَدَر را هم ، قضا را هم کجا بودم؟ کجا هستم؟ قلم افتاد از دستم چه می‌گفتم؟ چه می‌گویم؟ عجب ! کج شد کجا راهم؟ الا بانوی مکی ! نازِ شَستت ! مادری کردی عوض فرموده‌ای بی‌اذن شاعر محتوا را هم سرودم مدح مادر را؟ وَ یا توصیف دختر را؟ خودت ترجیح دادی در غزل این جابجا را هم @ebrahim_sanaei