eitaa logo
تیغ و زیتون
523 دنبال‌کننده
643 عکس
153 ویدیو
4 فایل
ارتباط با شاعر @asemani_313
مشاهده در ایتا
دانلود
52.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فدای آبله‌هایت ، رقیه ! گریه نکن فدای تاول پایت ، رقیه ! گریه نکن شعر و صدای اهواز - حسینیه‌ی یازهرا (س) http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
انا لله و انا الیه راجعون ای آسمان ! به جلوه‌ی خورشید خود مَناز مادر ستاره‌ای‌ست که خورشیدپرور است مادر صبور سردار سرلشکر شهید حاج‌علی هاشمی به دیدار فرزندش شتافت . روحش شاد و با صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها محشور باد http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
15.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔲 لهیب صاعقه مثنوی در رثای حضرت رقیه سلام الله علیها ای غرق نور فاطمی از پای تا به سر مهتاب شام تيره ! برآر از خرابه سر امشب بسات مختصری روبه راه کن بر خيز ! رأس پاک پدر را نگاه کن نيلوفرانه گرد سری پاره‌پاره پيچ ای ماه خسته ! گِرد گروهی ستاره پيچ بی‌ساقه در کنار تو نيلوفر آمده از بس که بی‌قرار بُوَد با سر آمده امشب بگير در بغلت یاسِ خويش را با او بگو تمام شب احساس خويش را با او بگو ولی نه ، دل‌آزرده می‌شود هيچ از خزان نگو که گل افسرده می‌شود ديگر به زخم خون خدا چون نمک نباش جز در خيال و حسرت کنا معک نباش خون از سری که در برت افتاده پاک کن با صبر خويش خصم خدا را هلاک کن سر را بگير تنگ در آغوش خويشتن بگزار روی گوش پدر گوش خويشتن امشب بيا نوازش او را بهانه کن سر را به دست خسته غریبانه شانه کن با او نگو که دامنت آتش گرفته‌ است از سوز خارها تنت آتش گرفته است با او نگو حدیث تمنّای خویش را هرگز نشان او ندهی پای خویش را حاشا ، نگو که خار به پایت نشسته است اندوه در تمام صدایت نشسته است ای دختری که هیچ تو را استعاره نیست بابا نبیند این‌که تو را گوشواره نیست ای دختری که با غم خود خو گرفته‌ای می‌دانم از چه رو زِ پدر رو گرفته‌ای خواهی نبیند آتش رخسارت آفتاب بر روی زخم چهره‌ات افکنده‌ای نقاب ای گل ! لهیب صاعقه می‌بارد از سرت برخیز ! زینب آمده بالای بسترت دیگر رها کن این سرِ مجروح و خسته را بگذار رأسِ بی‌تنِ در خون نشَسته را نگذار رأسِ خونِ خدا را مقابلت تا گُر نگیرد آتش اندوه در دلت http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
14.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه‌ی حضرت رقیه سلام الله علیها شعر و صدای به کانال اشعار (حاج‌ابراهیم سنائی) در محیط ایتا بپیوندید👇 http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
هدایت شده از Asemani
14.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتگوی تلویزیونی و شعرخوانی در رثای حضرت رقیه سلام الله علیها پشتِ‌بام علیه‌السلام به کانال اشعار (حاج‌ابراهیم سنائی) در محیط ایتا بپیوندید👇 http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
هدایت شده از تیغ و زیتون
🔲 اسیرِ زنجیر رباعی - زبان‌حال حضرت رقیه دختر سیدالشهدا سلام الله علیهما بابا ! رفتی ، اسیر زنجیر شدم افتاده‌ام از شتر ، زمینگیر شدم وقتی که فرازِ نیزه قرآن خواندی یک‌مرتبه در سه‌سالگی پیر شدم شاعر: به کانال اشعار (حاج‌ابراهیم سنائی) در محیط ایتا بپیوندید👇 http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
🔳 گنجِ رنج غزل-مرثیه پیشکش به دردانه‌ی اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیهما چرا رعشه دارد صدایت رقیه؟! چرا شور دارد نوایت رقیه؟! تو یک کوه نوری ، تو یک گنج رنجی که شد خاکِ ویرانه جایت رقیه ! بگریند اگر اهل عالم عجب نیست به اندوهِ بی انتهایت رقیه ! من از خار هم کمترم بس‌که خوارم که او بوسه زد بر دو پایت رقیه ! لگد ، سنگ ، سیلی ، تشر ، تازیانه به غربت شدند آشنایت رقیه ! سحر کرده‌ای شام را با نگاهت چه نوری‌ست در چشم‌هایت رقیه؟! نترس از هیاهوی طوفان سیلی بخواب عمه دارد هوایت رقیه ! پدر با سر آمد به دیدارت ای گل ! میسر شد آخر لقایت رقیه ! یتیمی چه سخت است ، آن‌هم به طفلی الهی بمیرم برایت رقیه ! ✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاج‌ابراهیم سنائی) در محیط ایتا اینجا کلیک کنید👇 http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
السلام علیک یا بنت الحسین 🔲 شام ظلمت زده زبان‌حال حضرت رقیه سلام الله علیها شام ظلمت‌زده را بوی سحر می‌آید عود و اسپند بیارید ! پدر می‌آید دارد این دختر ماتم‌زده مهمان عمه ! خیز و آماده کن آئینه و قرآن عمه ! ظرفی از آب مهیا کن و بسپار به من می‌رسد تشنه و رنجور پدرجان عمه ! راس خورشید به دیدار قمر می‌آید عود و اسپند بیارید ! پدر می‌آید اشک از دیده‌ی رنجیده فشانم امشب تا که خاموش شود آتش جانم امشب پنجه بر موی پدر می‌کشم امشب تا صبح بر ترَک‌های لبش بوسه نشانم امشب خونِ‌دل‌های من امشب ز بصَر می‌آید عود و اسپند بیارید ! پدر می‌آید عمه‌جان ! غربتِ چشمان پدر کشت مرا خیزران و لب و دندانِ پدر کشت مرا شهر شام از غم هجران پدر می‌سوزم کربلا هم لب عطشان پدر کشت مرا دارد از چشم ترم خونِ جگر می‌آید عود و اسپند بیارید ! پدر می‌آید دیگر از جانِ خود ای عمه‌ی خوبم ! سیرم کرده هجران پدر ، داغ برادر پیرم دیگر از بهر خدا عمه ! حلالم بنما امشب از شوق ملاقات پدر می‌میرم عمرِ این دختر مظلومه به سر می‌آید عود و اسپند بیارید ! پدر می‌آید تا سحر خون دل از دیده‌ی تر می‌ریزم یک‌دَم از ناله‌ی جان‌سوز نمی‌پرهیزم عمه زینب ! پدرم تا به حرم وارد شد یاورم باش که در محضر او برخیزم آهِ سوزانِ مرا امشب اثر می‌آید عود و اسپند بیارید ! پدر می‌آید امشب از لطف خدا گنج گُهر دارم من سر نگو ، در بغلم رشکِ قمر دارم من دخترانی که مرا بی‌پدرم می‌خوانند گو بیایند ، ببینند پدر دارم من دارد از جانب معشوق خبر می‌آید عود و اسپند بیارید ! پدر می‌آید شاعر ؛ ابراهیم سنائی http://eitaa.com/ebrahim_sanaei