همسر مهربانم ! روزت مبارک
از اینکه سختیهای زندگی با مرا صبورانه تحمل میکنی و دم برنمیآوری ممنونم .
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
@ebrahim_sanaei
⛔ کی به کیه؟! اصلا کی میفهمه؟😂
جملهی بالا پاسخ اکثر خطبا ، مجریها و مداحان است وقتی از آنها میپرسم :
(شما که شعر را نمیشناسی و غلط میخوانی ، چرا میخوانی؟)
یا (شما که تخصص نداری چرا شعر را به ارادهی خود دستکاری میکنی که منجر به اشکالات فنی شود؟)
دوران جوانی بازیگر نمایش بودم .
اولین نقشی که بازی کردم این بود👇
از شروع تا خاتمه گوشهی سِن ایستاده بودم با لباسی جلف و کلی کتاب خارجی که مقابلم بود .
دور تا دورم چند چوب عمودی به اندازهی قد بنده وجود داشت و من از ابتدای نمایش آرام آرام کلاف کاموایی را که در دست داشتم دور چوبهای عمودی که خودم میان آنها بودم میپیچیدم و باید تا صحنهی آخر از سرم میگذشت .
وقتی از جناب استاد حجتالله پورانی کارگردان خبرهی خوزستانی پرسیدم:
(معنای نقش بنده چیست؟)
ایشان فرمودند :
(یعنی تو نویسندهای هستی که فکر میکنی خیلی روشنفکری و بیتوجه به مشکلات جامعه داری دور خودت پیله میتنی)
پاسخش را که شنیدم به ایشان عرض کردم :
(مردم که معنای نقش مرا نمیفهمند) .
چشمتان روز بد نبیند ، استاد طوری عصبانی و برآشفته شد که من ترسیدم .
او با عصبانیت در حالی که میخواست مرا بزند ، گفت :
(تو باید تصور کنی تمام تماشاگرها کارشناس نمایشند)
او در ادامه گفت :
(اینکه فکر میکنی مردم معنای نقش تو را نمیفهمند توهین بزرگی به تماشاگرهاست) .
آری عزیزان ! اینکه فکر میکنید از بین مستمعین شما کسی شعر را نمیفهمد توهین بزرگی به آنهاست و یادتان نرود طبق روایات معتبر از جمله مستمعین مجالس ذوات مقدسهی آلالله هستند .
ضمنا اینکه شعر را بدون اذن شاعر دستکاری مینمائید امری خلاف شرع مقدس است .
پس سعی کنید اگر در شعر اجتهاد ندارید ، دستکم مقلد باشید و شعر را قبل از قرائت برای کارشناسی بخوانید تا او کیفیتِ صحیحِ خوانش را به شما بیاموزد .
یادم آمد سالها پیش شبهای فاطمیه دو شب با یک مداح مشهور در اصفهان مجلس داشتم .
آنروزها بندهزاده #کربلایی_اسماعیل_سنائی تازه مداحی را شروع نموده و از قضا به خواندن آن مداح مشهور علاقهای شدید داشت .
شب اول از ایشان پرسیدم :
(آیا مشاوری در زمینهی شعر داری یا خیر؟)
فرمود : (خیر ، بنده خودم پیدا میکنم و بدون مشورت اجرا مینمایم) .
عرض کردم : (شما که سواد شعری نداری و شعر را نمیشناسی) .
او در حالیکه دلخور بود از من پرسید :
(از کجا میدانی که شعر را نمیشناسم؟)
عرض کردم : (از سرودههایی که میخوانی و میشنوم) .
گفت : (مثلا کدام سروده؟)
گفتم : (شما در نوحهای خطاب به حضرت عباس علیهالسلام میگویی : "دشمنِ دشمنان آل اُمَیّه" و این جمله غلط بلکه توهین است به حضرت عباس سلام الله علیه) .
خلاصه هرچه خواستم به او بفهمانم که منفی در منفی مثبت و (دشمنِ دشمنان آل امیه) میشود (دوست آل امیه) زیر بار نرفت که نرفت و مصرانه میگفت : (دو بار استفاده از دشمن به خاطر تاکید است) .
عزیزانم ! باز هم از باب "فذکر انما انت مذکر" عرض میکنم :
(اگر سواد شعری ندارید اثر را قبل از قرائت در اختیار مشاوری بگذارید تا نحوهی صحیحِ خوانش اثر را به شما بیاموزد) .
آنشب به آن مداح مشهور عرض کردم :
(شما سواد شعری نداری و ادعا میکنی که از کسی نظرخواهی نمیکنم اما جناب "حاجصادق آهنگران" علاوه بر اینکه شعر را میشناسد از مشورت دریغ نمیورزد در حالی که مدرک دانشگاهی او کارشناسی در رشتهی ادبیات فارسیست و قبل از اینکه شعری را بخواند از بنده نظر میخواهد و اگر بگویم ؛ "مناسب خواندن نیست" آنرا کنار میگذارد) .
ختم کلام اینکه آنچه امروزه موجب تاسف است این است که نسل امروز از شاگردی متنفرند و روحیهی انتقاد پذیری ندارند .
خودشان اهل فراگیری و شاگردی نمودن نیستند ، اگر کسی هم بخواهد از سر دلسوزی یادشان بدهد دلخور میشوند ، مثل همان آقای مداح مشهور که وقتی شب اول نکاتی خدمتش عرض کردم ، شب دوم به خاطر حضور من نیامد در مجلس .
بَشِّر عِبادِ الَّذینَ یَستَمِعون القَول فَیَتَّبِعونَ اَحسَنَه
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا روی اینجا کلیک کنید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
🔲 رباعی
دیدگاه مسئولین فرهنگی😂
گیرم که سراب و آب عالم را بُرد
فرهنگ اصیل پارسی مُرد که مُرد
ما کارگران ساده لازم داریم
شاعر به چه درد مملکت خواهد خورد
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا اینجا کلیک کنید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
🔲 روضهی سه نفره
من ، حاجاحمد واعظی و حاجعلی قائدی (عکاس)
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
🔲 عاشقانه
✅ قالب شعر 👈 غزل
✅ وزن شعر 👈 فاعلاتن فَعَلاتُن فعلاتن فعلات
چشمهای تو مرا مست و فروتن کردند
این چه کاریست که چشمان تو با من کردند؟
قلب من آهن سخت است ، کمی محکمتر
چشمهای تو ولی رخنه به آهن کردند
شهر را ریختی ای ماه به هم ، فتنه بس است
چشمهایت همه را با همه دشمن کردند
این دو خورشید که در قاب رخَت جا دادی
شهر را مثل دو آئینه مزین کردند
این دوتا نرگس شیراز که شاداب و تَرَند
خار در چشم فرومایهی سوسن کردند
مثل مهتاب که بر دامن شب میتابد
آسمان را گُلِ چشمان تو روشن کردند
نرخ خورشید شکستند دوتا چشمانت
هر سحرگاه که احساس شکفتن کردند
من که از جملهی مردان جهان مردترم
چشمهای تو مرا عاشق یک زن کردند
عشق من ! این غزل ارزانی چشمان تو باد
تا بخوانند و بدانند چه با من کردند
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا روی لینک زیر کلیک کنید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
🙏 لطفا منتشر کنید 🙏
اگر مایلید عضو بشوید و به دوستان اهل ذوقتان نیز معرفی بفرمائید .
کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
همراهان گرامی ! سلام
اگر مایلید از طریق لینک زیر عضو کانال (هیئت حسنجان) علیهالسلام بشوید .
@hasanjan_info
🔲 رباعی
از پنجره نور را ببینیم ای کاش
غوغای حضور را ببینیم ای کاش
از دور صدای پای او میآید
ای کاش ظهور را ببینیم ای کاش
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا اینجا کلیک کنید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
🔳 کوثر
در مدح صدیقهی کبری ، انسیهی حورا ، فاطمةالزهرا سلام الله علیها
✅ قالب شعر 👈 غزل
✅ وزن شعر 👈 مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن
هرگز زنی شبیهِ تو کوثر نمیشود
همتای بیقرینهی حیدر نمیشود
اندازهی تو پیش محمّد برای او
حتی هزار آمنه مادر نمیشود
آئینهی نگاه نبی در تکاثر است
کوثر که باشد آینه ابتر نمیشود
شایستهای برای رسالت بدون شک
اما دریغ ! زن که پیمبر نمیشود
هرچند هشت زوجهی دیگر علی گرفت
اما مقام زوجه که همسر نمیشود
تا خانهاش به نور حضورت منوّر است
رخسار مرتضی که مُکدّر نمیشود
داوود در حضور علی مثل قنبر است
همتای فِضّه حضرتِ هاجَر نمیشود
زمزم بدون گریه بر اندوهِ روضههات
تردید نیست ، پاک و مطهر نمیشود
اصلاََ اگر که نور نگیرد ز محضرت
یک لحظه مهر و ماه منوّر نمیشود
"لا قَمَراََ منیراََ وَ لا شَمساََ مُضیئَه وَ لا فَلَکاََ یَدور وَ لا بَحراََ یَجری وَ لا فُلکاََ یَسری اِلّا لِاَجلِکُم وَ مَحَبَّتِکم"
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا اینجا کلیک کنید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
29.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔲 از تو چه پنهان مولا؟!
حرم امام رضا علیه السلام
رواق امام خمینی رحمة الله علیه
#شعرخوانی
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
✅ قالب شعر 👈 مثنوی
✅ وزن شعر 👈 فاعلاتُن فَعَلاتن فعلاتن فعَلُن
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا اینجا کلیک کنید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei
🙏 السلام علی الباکین علی الحسین
(رسول دادخواه خیابانی) معروف به (رسول تُرک) از قدّاره بندان و گردن کشان تهران بود .
یک شب با نوچه هایش به یک مجلس عزاداری سیدالشهدا رفت .
اهالی هیئت اعتراض خود را با کم محلی به رسول و همراهانش نشان دادند .
مسئول هیئت از طرف حضار رسول را از آمدن به هیئت در شب های آینده منع کرد و به او گفت؛
(هیئت جای قدّاره بندان نیست)
رسول با این که می توانست او را نابود نماید احترام هیئت را حفظ کرد و رفت ، در حالی که دلش شکسته بود .
نیمه شب مسئول هیئت در عالم رویا خیمه گاه سیدالشهدا را دید ، اما یک سگ که نگهبان خیمه ها بود از ورود او جلوگیری کرد .
او می گوید ؛ در تاریکی شب دیدم سرِ آن سگ سرِ رسول ترک است .
سحرگاه فردا سراسیمه سراغ رسول ترک رفت و خواب خود را برای او تعریف کرد و از او خواست که شب به هیئت بیاید .
رسول در حالی که مثل ابر بهار اشک می ریخت چهار دست و پا دور حیاط خانه می چرخید و صدای سگ در می آورد و به مسئول هیئت گفت؛
امشب باید بیایی ، طناب به گردن من بیندازی و من پشت سرت چهار دست و پا به هیئت بیایم .
او نیز اینچنین کرد و این گونه رسولِ قداره بند آزاد کرده ی حسین بن علی و از اولیاء خدا شد .
شعر زیر جریان همین ماجراست؛
💔💔💔💔💔💔💔💔
✅ قالب شعر 👈 غزل
✅ وزن شعر 👈 مَفاعلُن فَعَلاتُن مفاعلن فعلات
چه دید در تو مگر شاه بی سپاه ای مرد؟!
که راه داد تو را سمت خیمه گاه ای مرد !
چه شد که در دلت افتاد میل باده ی عشق؟!
که سوی میکده انداختی نگاه ای مرد!
شکست کوه غروری که در نگاهت بود
به دستِ مستی از آن بزمِ رو به راه ای مرد !
تو در نهایت هیبت از او حذر کردی
که فی البداهه نشد عمر او تباه ای مرد !
ولی شبیه غرورت دلت شکست و گرفت ،
مسیر چشم تو را موج اشک و آه ای مرد !
همان که راه تو را بست ، شب به رؤیا دید
که دست داده به او فیض بارگاه ای مرد !
وَ دید در دل آن تیرگی بلاتشبیه
سگی شبیه تو را در حضور شاه ای مرد !
عجیب بود برایش ، ولی به زمزمه گفت ؛
ببخش دیشب اگر کردم اشتباه ای مرد !
سحر به محضرت آسیمه سر رسید آن مست
ز کوی میکده گریان و عذر خواه ای مرد !
به گریه گفت ؛ حلالم کن ای عزیز حسین !
که روز حشر نسوزم از این گناه ای مرد !
بیا که ساقی مستان تو را صلا زده است
تو نیستی دگر آن عبد رو سیاه ای مرد !
بیا که ساقی سرمستِ ما خطا پوش است
که داده است به میخانه ات پناه ای مرد !
بیا که حضرت ساقی گرفت دستت را
به جاه بُرد تو را از نشیب چاه ای مرد !
سگی برای حریمی که عرش کمتر از اوست
فزون بُوَد ز امیری به مهر و ماه ای مرد !
برای دلخوشی ات نیست ، اعتقاد من است،
خدای حضرت زهرا بُوَد گواه ای مرد !
که در حریم حسین از گلاب پاکتر است
سگی که هست نگهبان خیمه گاه ای مرد !
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
✅ برای عضویت در کانال اشعار (حاجابراهیم سنائی) در محیط ایتا اینجا کلیک کنید👇
http://eitaa.com/ebrahim_sanaei