خاکیترازخاک،شدندآنانیکه،
راهِآسمانرابھتراززمینشناختند..!
#شهیدآرمانعلیوردے🌹
#آرمانِعزیز🕊
شہادٺهمانپیݼڪسبزےاسٺ
ڪہجوانہمےزندبردݪہاے؏ــاشق:)
هماندݪہایےڪہعاشقخداشدهاند🫀🌿
#شهیدانہ🌱
#شهیدآرمانعلیوردے🌹
#آرمانِعزیز🕊
#خاطره
|علاقهبهحضرترقیه(س)|
اولین باری که با هم بیرون رفتیم،
گلزار شهدا بود، پنج نفر بودیم، همانطور که به قبور مطهر شهدا سر میزدیم، به مزار شهید نیری رسیدیم.
یکی از ما گفت: کی روضه میخونه؟
همه ما بهانه آوردیم که روضه نخونیم.
امّا آرمان داوطلب شد.
از او پرسیدم چه روضهای میخونی؟
گفت: روضه خانم حضرت رقیه(سلاماللهعلیها).
خیلی حضرت رقیه(س) را دوست داشت.
_بهروایتازرفیقِشهید
#شهیدآرمانعلیوردے🌱
#آرمانِعزیز🕊
#خاطره✨
|خُمسِبرنج|
نشسته بود سرِ سفره ، اما لب به برنج نمیزد .
_چرا شروع نمیکنی مادر؟ از دهن افتاد!
+خمس برنج هارو دادین؟
_وقتی اطمینان دادم که خمسش را دادهایم ، بسماللّه گفت و قاشق اول را به دهان برد...
_بهروایتازمادربزرگوارِشهید
#شهیدآرمانعلیوردے🌱
#آرمانِعزیز🕊
#خاطره
|خیلیاهلشوخیبود..|
خیلی اهل شوخی بود. همیشه تمام سعیشو میکرد
که اطرافیانش رو بخندونه و شاد کنه!
هر وقت میدیدمش روحیه میگرفتم.
_بهروایتازدوستِشهید
#شهیدآرمانعلیوردے🕊
#آرمانِعزیز❤️🩹
زمان...
همه چیز را کهنه میکند!
مگر خون شهید را 🙂💔
#آرمانعزیز❤️🩹
#شهیدآرمانعلیوردے🕊