5.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
🔻استاد عالی
🔻مواظب باشیم سقوط نکنیم!
11.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
💥اگر کسی گفت حجاب من به خودم مربوطه و به تو ربط نداره این کلیپ رو حتما ببینید تا جواب محکم و منطقی داشته باشید 👌
#استاد_رحیمپور
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
#کلیپ | #استاد_شجاعی
✘ مطمئناً و یقیناً
اگر فقط همین یه کار رو همه انجام بدیم تا ظهور هیچ فاصلهای نداریم.
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
#کلیپ | #استاد_شجاعی
بزرگترین مایه آبروریزی برای ما اینه؛
که امام زمان علیهالسلام هنوز برامون «حاجت» نشده باشه!
و در خودمون «دلتنگی و بیتابی» براش احساس نکنیم!
#امام_زمان
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
#کلیپ | #استاد_شجاعی
بزرگترین مایه آبروریزی برای ما اینه؛
که امام زمان علیهالسلام هنوز برامون «حاجت» نشده باشه!
و در خودمون «دلتنگی و بیتابی» براش احساس نکنیم!
#امام_زمان
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
🔻اگر میخواید درهای غیب به روی شما باز بشه و ملائکه به کمکتون بیان باید اینطوری پیش خدا برید.
🔻استاد محمد شجاعی
#درس_اخلاق
ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت چرا بسته است؟!
عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد مغازهی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟!
بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاریها این ترازو رو برام خرید تا کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمیرم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، میرم منزل دخترم.
ابراهیم خیلی ناراحت شد. گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل."
با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالیشان بدتر از خودش بود.
ابراهیم درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده.
.
.
♥️شهید_ آقاابراهیم_هادے
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
💬 دو تا معیار اصلی هست که در قیامت بهش نمره میدن!
و این دو تا نمره، تکلیف قیامت ما رو مشخص میکنند!
#کلیپ | #استاد_شجاعی
4.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
🔻مردها بیغیرت شدهاند
🔻حجت الاسلام محمد شجاعی
┈
#درس_اخلاق
ابراهیم جلو رفت و گفت:"کجایی پهلوون، مغازت چرا بسته است؟!
عمو عزّت آهی از سَرِ درد کشید و گفت: ای روزگار، مغازه رو از چنگ ما درآوردن. آدم دیگه به کی اعتماد کنه، پسر خود آدم که بیاد مغازهی پدر رو بگیره و بفروشه، آدم باید چیکار کنه؟!
بعد ادامه داد: من یه مدّت بیکار بودم تا اینکه یکی از بازاریها این ترازو رو برام خرید تا کاسبی کنم. الان هم دیگه خونه خودم نمیرم تا چشمم به پسرم نیفته. منزل دخترم همین اطرافه، میرم منزل دخترم.
ابراهیم خیلی ناراحت شد. گفت: "عمو بیا برسونیمت منزل."
با موتور عمو عزّت را به خانه دخترش رساندیم. وضع مالیشان بدتر از خودش بود.
ابراهیم درآمدِ کارِ خودش را به این پیرمرد بخشید. اصلا برایش مهم نبود که برای این پول یک ماه در بازار کار کرده و سختی کشیده.
📙سلام بر ابراهیم۲
شهید_ آقاابراهیم هادی🕊
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
💠 مهمترین سوال قیامتِ هر کدام ما، درباره «غدیر» است
🎙 استاد شجاعی