تا لباسی را پاره و نخ نما نمیکرد
دست از سرش بر نمی داشت!!
حتی در این عکس یادگاری که
با حاج قاسم انداخته مشخص است
عکسی که محمّد خیلی دوست داشت
و به آن افتخار می کرد. در این عکس
دکمه های پیراهنش لنگه به لنگه اند
و با هم فرق می کنند..!
از این لباس چند سال کار کشیده بود
ولی رهایش نمیکرد..!!
حاج قاسم در وصف او گفت:
ساده بگویم؛ محمد دو چیز را هرگز
جدی نگرفت یکی دنیا را و یکی خستگی
در دنیا را، شوق دیدار بین او و خستگی
فرسنگ ها فاصله انداخته بود....
#فرماندهان
#لشکر۴۱_ثارالله
#شهید_محمد_نصراللهی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🌹روایت شهید غواصی که سرش را زیر آب کرد تا عملیات لو نرود
♦️در خاطرات «محمدباقر برزگر» یکی از نیروهای غواص باقی مانده از گروهان یک گردان ولیعصر (عج) #لشکر۳۱ عاشورا آمده است:یکی از غواصان که جلوتر از من حرکت میکرد، شهید «حسن پام» بود. حدوداً ساعت ۱۱ شب، تیر دشمن به سمت چپ او اصابت کرده بود. خون زیادی از زخمهایش میرفت. من صدای #یاحسین (ع) و یا زهرا (س) او را میشنیدم.
♦️او از طرفی بخاطر دردی که میکشید، حضرت زهرا (س) را صدا میزد؛ از طرفی هم نگران لو رفتن #عملیات بود. البته آن زمان که ما در #اروندرود بودیم، نمیدانستیم عملیات لو رفته است. آتش ریختن دشمن روی اروندرود هم برایمان دور از انتظار نبود.
شدت جراحت و خونریزی #شهید پام، طوری بود که نمیتوانست از اروند زنده بیرون بیاید. او در آن موقعیت برای اینکه عملیات لو نرود، سرش را زیر آب کرد. بعد از چند لحظه دیدم که #پیکرش روی آب آمد. در آن شرایط تنها کاری که میتوانستم انجام بدهم این بود که پیکر را به جایی منتقل کنم تا بعد از عملیات او را به عقب بازگردانم. به همین #خاطر او را به نزدیکی سیمخاردارهای خورشیدی بردم و لباسش را به سیمخاردارها بستم.
شب سوم دی ماه غواصان زیادی از گروهان یک شهید شدند و #پیکرشان در آب ماند که یکی از این شهدا «وحید کاوه» بود.
🕊شادی روحش صلوات....
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌹پروردگارا خودت میدانی یک بنده گنهکارم یک بنده گنهکارم که دوست دارم بسوی تو ایم.خدایا دوست دارم که فردای قیامت با بدن پاره پاره و خونی پیامبر(ص) و مولایم را زیارت کنم تا وقتی چشمم به انها بیفتد,شرمنده نباشم.
.
(🌷 #قسمتی از #وصیت_نامه #شهید عیناله بزرگی اتویی از #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا... )
📍یک سقف یک آرزو ...
روزگار ، شوخی هایشان را خرید..!
و آرزوهای آمیخته با خندههایشان را
برآورده کرد. حالا که بر مزار سیدعلی
میروی و به سوله ساکت گلزار شهدا
که دیگر ، رواق حـرم سید شده است
نگاه میکنی، به یاد آرزوی شوخیوار
او می اُفتی که گفته بود : " ای کـاش
روی قبر ما هم سایبانی و گنبدی بسازند"
#شهید_سیدعلی_دوامی
#لشکر۲۵_کربلا
🌹پروردگارا خودت میدانی یک بنده گنهکارم یک بنده گنهکارم که دوست دارم بسوی تو ایم.خدایا دوست دارم که فردای قیامت با بدن پاره پاره و خونی پیامبر(ص) و مولایم را زیارت کنم تا وقتی چشمم به انها بیفتد,شرمنده نباشم.
.
(🌷 #قسمتی از #وصیت_نامه #شهید عیناله بزرگی اتویی از #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا... )
💢 #اسمش_را_یوسف_بگذارید
▪️مادر شهید : حدود 7 ماهی از باردار بودنم می گذشت. شبی در عالم رویا حضرت یعقوب و یوسف (علیهما السلام) را می بینم. صبح که از خواب بیدار می شوم به پدرشوهرم ماجرای خوابم را می گویم. او می گوید: «ان شاالله به یُمن این خواب، این بچه پسر است. اسمش را یوسف بگذارید.»
.
🔖سردار #شهید یوسف سجودی، #فرمانده تیپ سوم #لشکر 17 علی ابن ابیطالب قم و #گردان های صاحب الزمان(عج) و حمزه سیدالشهدا(ع) لشکر 25 #کربلا، از شهدای شهرستان #بابل است که هنوز مفقود است و از جبهه برنگشته...
💢 #محمد_دعا_کن_شهید_بشم
.
▪️از عملیات برگشته بودیم.ناصر مجروح شده بود.رفتیم تهران مطب پزشک برای درمانش.ناصر رفت داخل و من بیرون منتظر ش بودم.مدتی نگذشت دیدم ناصر با یه بغضی از اتاق دکتر اومد بیرون.بهش گفتم حاجی چیزی شد؟؟؟
.
گفت نه فقط بریم ازینجا محمد.اومدیم بیرون دیدم زد زیر گریه ، اشکش میریخت، گفت : محمد دعا کن شهید بشم ، دیگه این دنیا جای موندن نیست.تعجب کردم!!!گفتم چی شد حاااجی ؟؟؟؟ گفت وقتی رفتم پیش پزشک ، رفت معاینه م کنه ، فهمید که تو جبهه مجروح شدم ، برگشت و بهم گفت : حقتووونه ، میخاسین نرین !!! تا کی دنبال جنگ و جبهه میخاین باشین !!!!!!محمد دعا کن شهید بشم ، من تحمل شنیدن این نیش و کنایه هارو ندارم....
.
🚩 بیاد #دلاور #لشکر ویژه ۲۵ #کربلا ، سردار #شهید ناصر بهداشت ، #فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا ...( 📸 سمت #راست : #جانباز محمد موسوی، سمت #چپ #سردار #شهید ناصر بهداشت )
🌱چشمانتان را صفا دهید
با این شش شهید ...
از راست :
شهید حاج محمدابراهیم همت
شهید مسعود جاویدزاده
شهید صمد صادقی یکتا
شهید عمران پستی
شهید حسین تنها
شهید مرتضی مظاهر کرمانی
#فرماندهان
#قهرمانان_وطن
#لشکر۲۷_حضرترسولﷺ