🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
فعال فضای مجازی بودم. در جریان سکته و تجربه نزدیک به مرگ، مرور اعمالم را مشاهده کردم. من همواره سعی می کردم مراقب حق الناس باشم. حتی در بیان مطالب مجازی.
یک روز پیامی سیاسی برایم آمده بود. چون از صحت آن مطمئن نبودم، آن را پخش نکردم. اما دوست دیگرم در صفحه و کانال خودش آن را بازنشر کرد. به او گفتم اشتباه می کنی این تهمت است، اما قبول نکرد.
من در مرور اعمالم همان روز را دیدم. متوجه شدم که چهار هزار نفر پیام دوست مرا دیده اند و واکنش نشان دادند.
او گرفتار بود. اگر می خواست از حق الناس در قیامت نجات پیدا کند، باید این افراد را پیدا کرده و حلالیت می طلبید!
📚 کتاب تقاص
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
13.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬
• خدا اصلاً منو نمیبینه!
• انگار اصلاً وجود ندارم ...
ولم کرده توی یه عالمه مشکل و بدبختی!
• باید چکار میکردم براش، که نکردم ؟
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
4_5933599702854402854.mp3
3.32M
#سخنرانی_کوتاه #شماره۸۱
موضوع: خلوت در مجازی..
سخنران: حجت الاسلام ماندگاری
کیا دوست دارن شهید بشن؟
این صوت رو گوش کنن😊🌹
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#ختم_قرآن #صفحه۸۱
📖قرائت یک صفحه از قرآن
به نیابت از شهید ابراهیم هادی🌷
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
شهید ابراهیم هادی
📖 #بی_تو_هرگز 🌹 شهید سیدعلی حسینی 📌 قسمت نهم راست می گفت. من حزب باد و بادی به هر جهت نبودم. اکثر د
📖 #بی_تو_هرگز
🌹 شهید سیدعلی حسینی
📌 قسمت دهم
اول اصلا نشناختمش. چشمش که بهم افتاد رنگش پرید، لب هاش می لرزید، چشم هاش پر از اشک شده بود، اما من بی اختیار از خوشحالی گریه می کردم، از خوشحالی زنده بودن علی. فقط گریه می کردم. اما این خوشحالی چندان طول نکشید.
اون لحظات و ثانیه های شیرین، جاش رو به شوم ترین لحظه های زندگیم داد. قبل از اینکه حتی بتونیم با هم صحبت کنیم، شکنجه گرها اومدن تو. من رو آورده بودن تا جلوی چشم های علی شکنجه کنن.
علی هیچ طور حاضر به همکاری نشده بود. سرسخت و محکم استقامت کرده بود و این ترفند جدیدشون بود.
اونها، من رو جلوی چشم های علی شکنجه می کردن و اون ضجه می زد و فریاد می کشید. صدای یازهرا گفتنش یه لحظه قطع نمی شد.
با تمام وجود، خودم رو کنترل می کردم. می ترسیدم. می ترسیدم حتی با گفتن یه آخ کوچیک، دل علی بلرزه و حرف بزنه. با چشم هام به علی التماس می کردم و ته دلم خدا خدا می گفتم. نه برای خودم، نه برای درد، نه برای نجات مون، به خدا التماس می کردم به علی کمک کنه. التماس می کردم مبادا به حرف بیاد. التماس می کردم که...
بوی گوشت سوخته بدن من، کل اتاق رو پر کرده بود.
ثانیه ها به اندازه یک روز و روزها به اندازه یک قرن طول می کشید.
ما همدیگه رو می دیدیم، اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی شد. از یک طرف دیدن علی خوشحالم می کرد، از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه های سخت تر بود. هر چند، بیشتر از زجر شکنجه، درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می داد. فقط به خدا التماس می کردم.
- خدایا، حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست. به علی کمک کن طاقت بیاره. علی رو نجات بده.
بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت های مردم، شاه مجبور شد یه عده از زندانی های سیاسی رو آزاد کنه. منم جزء شون بودم.
از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان. قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم. تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی ها و چرک و خون می داد.
بعد از 7 ماه، بچه هام رو دیدم. پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش. تا چشمم بهشون افتاد، اینها اولین جملات من بود،
_علی زنده است. من، علی رو دیدم. علی زنده بود.
بچه هام رو بغل کردم. فقط گریه می کردم. همه مون گریه می کردیم.
♦️ادامه دارد...
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
•|بِسمِاللھِالذۍخَݪقالْمَھد؎💙•.
السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِح
سلام بر تو اى سرپرست خیرخواه✋🏻
در روزگار سرد غیبت،
به عطر نرگسی که
از سمت شما میوزد،
سخت محتاجیم!
سلام مولای من
پناه میجویم از زمستانِ یخزدهی قلبم
به نگاهِ بهارینت..✨
یا رَبَّ الزَّهرا، بِحَقِّ الزَّهرا، إِشْفِ صَدْرَ الزَّهرا، بِظُهورِ الْحُجَّة🕊
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
«اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»
نشانه ايمان واقعی، توکل بر خداست..!
📚سوره تغابن|آیه۱۳🪴
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
🌱حاج قاسم میگفت:
همراه خود، دو چشم بسته آوردهام...!
که آن در کنار همه ناپاکیها،
یک ذخیره ارزشمند دارد و آن:
گوهر اشک بر حسین فاطمه است...
گوهر اشک بر اهل بیت است...!
گوهر اشک دفاع از مظلوم ،یتیم،
دفاع از مظلوم در چنگ ظالم
#حاج_قاسم 💔
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
🌺🍃حضرت علی (ع):
در آخر الزمان شیعیان ما همانند وضعیت یک انبار گندم را خواهند داشت. که آن را آفت بزند و صاحب انبار آنها را بیرون می آورد و آن قسمت هایش را که آفت زده دور می ریزد و بقیه را داخل انبار قرار می دهد و این کار مجددا آنقدر و استمرار پیدا می کند تا جایی که به اندازه مشتی از آن گندمها بیشتر سالم باقی نمی ماند.
📔غیبت نعمانی، باب۱۲
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ
أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ🌷
شهادت، پايان زندگی نيست،
آغاز حيات است. بسياری از زندگان
مردهاند، ولی كشتگان راه خدا زندهاند..!
• سوره آل عمران آیه ۱٦۹🪴
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi