eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.4هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
726 ویدیو
63 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
اخلاق خوب شهید ابراهیم هادی❤️ ‍🟡پارچه لباس پلنگي خريده بود. به يكي از خياطها داد وگفت: يک دست لباس كُردي برايم بدوز. روز بعد لباس را تحويل گرفت و پوشيد. بسيار زيبا شده بود. 🔵از مقر گروه خارج شد. ساعتي بعد با لباس سربازي برگشت! پرسيدم: لباست كو!؟ گفت: يكي از بچه هاي كُرد از لباس من خوشش آمد. من هم هديه دادم به او! 🟢ساعتش را هم به يك شخص ديگر داده بود. آن شخص ساعت را پرسيده بود و ابراهيم ساعت را به او بخشيده بود! 🟠اين كارهاي ساده باعث شده بود بسياري از بچه ها مجذوب اخلاق ابراهيم شوند. 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم۱ 《 کانال @Ebrahimhadi
4_5796656010651239890.mp3
5.38M
موضوع: پاداش ترک گناه سخنران: حاج آقا احمد نژاد 《 کانال @Ebrahimhadi
📖قرائت یک صفحه از قرآن به نیابت از شهید ابراهیم هادی🌷 《 کانال @Ebrahimhadi
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین❤️ دلم برای شما غرق آه و غم شده است نسیم رحمتتان باز شاملم شده است دعای فاطمه در حق من اثر کرده غلامی در این خانه قسمتم شده است به قدر دانه ی ارزن کسی مرا نخرید بجز شما چه‌کسی سایه سرم شده است؟ به هر کجا که روم باز پر کشم اینجا کبوتر دل من جلد این حرم شده است 《 کانال @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙: استاد_پناهیان: 🔸زندگیت تغییر پیدا می‌کنه وقتی بخوای به نزدیک تر بشی... 🔶 آیت الله بهجت (رحمت الله علیه) میفرمود؛ لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف تشرف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه علیهم‌السلام بهتر از تشرف باشد؛ زیرا هرکجا که باشیم، آن حضرت می‌بیند و می‌شنود؛ و عبادت در زمان غیبت، افضل از عبادت در زمان حضور است. 《 کانال @Ebrahimhadi
حواست به جوونیت باشه ، نکنه پات بلغزه ؛ قراره با این پاها تو گردان صاحب الزمان (عج) باشی - شهید حمید سیاهکالی مرادی🕊🌷 《 کانال @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5805651531889902890.mp3
2.72M
موضوع: موش دزد سخنران: آیت الله مجتهدی تهرانی 《 کانال @Ebrahimhadi
📖قرائت یک صفحه از قرآن به نیابت از شهید ابراهیم هادی🌷 《 کانال @Ebrahimhadi
🔴 آقای قرائتی: 💠اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد می‌کنید با همسرتان برخورد می‌کردید ، اکنون خوشبخت‌ترین فردِ دنیا بودید. اگر هر روز شارژش می‌کردید باهاش در روز از همه بیشتر صحبت می‌کردید، پایِ صحبت‌هایش می‌نشستید، پیغام‌هایش را دریافت می‌کردید، پول خرجش می‌کردید، دورش یک محافظ محکم می‌کشیدید، در نبودش احساسِ کمبود می‌کردید، حاضر نبودید کسی‌ نزدیکش شود. 💠 حتی مطالبِ خصوصیتان را به حافظه‌اش می‌سپردید، همیشه و همه‌ جا همراهتان بود حتی در اوج تنهایی‌. الانم که گوشی ها لمسی شده اگر همونقدر که گوشی رو لمس می‌کنید همسرتون رو نوازش بکنید، کلی خوشبخت می‌شوید و همیشه، بجای این همراه، همسرتون همراهِ اولتان بود. 《 کانال @Ebrahimhadi
📚 زندگینامه 🌷 به نام خدا 💠قسمت اول: وقتی رسیدیم ایوب هم رسیده بود. مادر صفورا دستش را گذاشت روی شانه م و گفت:خوش امدی برو بالا، الان حاجی را هم میفرستم بنشینید سنگ هایتان را از هم وا کنید. دلم شور میزد نگرانی که توی چشم های شهیده و زهرا می دیدم دلشوره ام را بیشتر میکرد. به مادر گفته بودم با خواهرهایم میرویم دعای کمیل و حالا امده بودیم، خانه دوستم صفورا تقصیر خود مامان بود. وقتی گفتم دوست دارم با جانباز ازدواج کنم یک هفته مریض شد! کلی آه و ناله راه انداخت که تو میخواهی خودت را بدبخت کنی. دختر اول بودم و اولین نوه ی هر دو خانواده همه بزرگتر های فامیل روم تعصب داشتند. عمه زینب م از تصمیمم باخبر شد، کارش به قرص و دوا و دکتر اعصاب کشید. وقتی برای دیدنش رفتم با یک ترکه مرا زد و گفت : اگر خیلی دلت میخواهد کمک کنی ، برو درس بخوان و دکتر بشو به ده بیست نفر از اینها خدمت کن اما خودت را اسیر یکیشان نکن که معلوم نیست چقدر زنده است! چطوری زنده است! فردا با چهار تا بچه نگذاردت! صفورا در بیمارستان مدرس کمک پرستار شده بود همانجا ایوب را دیده بود او را از جبهه برای برای مداوا به آن بیمارستان منتقل کرده بودند صفورا آنقدر از خلق و خوی ایوب برای پدر و مادرش تعریف کرده بود که آنها هم برای ملاقاتش رفتند بیمارستان ارتباط ایوب با خانواده صفورا حتی بعد از مرگ پدر صفورا هم ادامه داشت این رفت و آمد ها باعث شده بود صفورا ایوب را بشناسد و ما را به هم معرفی کند.. رفتم بالا و توی اتاق منتظرش ایستادم اگر می آمد و روبرویم مینشست، آنوقت نگاهمان به هم می افتاد و این را دوست نداشتم. همیشه خواستگار که می آمد، تا مینشست روبرویم، چیزی ته دلم اطمینان میداد این مرد من نیست ایوب آمد جلوی در و سلام کرد صورت قشنگی داشت یکی از دست هایش یک انگشت نداشت و ان یکی بی حس بود و حرکت نداشت، ولی چهار ستون بدنش سالم بود وارد شد کمی دورتر از من و کنارم نشست بسم الله گفت و شروع کرد دیوار روبرو را نگاه می کردیم و گاهی گل های قالی را و از اخلاق و رفتار های هم میپرسیدیم بحث را عوض کرد _خانم غیاثوند، حرف های امام برای من خیلی سند است +برای من هم _اگر امام همین حالا فرمان بدهند که همسرتان را طلاق بدهید شما زن شرعی من باشید این کار را میکنم +اگر امام این فتوا را بدهند من خودم را سه طلاقه میکنم من به امام یقین دارم _شاید روزی برسد که بنیاد به کار من جانباز رسیدگی نکند، حقوق ندهد دوا ندهد، اصلا مجبور بشویم در چادر زندگی کنیم +میدانید برادر بلندی، من به بدتر از این هم فکر کرده ام، به روزهایی که خدای ناکرده انقلاب برگردد، آنقدر پای انقلاب می ایستم که حتی بگیرند و اعداممان کنند...! ♦️ادامه دارد... 《 کانال @Ebrahimhadi