❤🌺امیرمومنان علی(ع) :
اين دل ها همانند تن ها، خسته مى شوند. براى رفع آن به سخنان حكمت آميز و زيبا رو بیاورید.🌹
📒نهج البلاغه،حکمت 197
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
💠میگویند با تو میشود به خدا رسید...💠
🌸سوگند به نامت که در این وادیِ حیران شده ای آرامِ جانم
🌼شده ای وصف حالِ مَحالم...شده ای انتهای حالِ بی انتهایم!!
🌹شده ای مسبب تمامِ افکارِ خوشِ روز و شبم
🌷شده ای همدمِ تنهایی هایم، همپای قدم هایم..
🌺این جماعت گرگند!
مرا نگاه دار زِ دستِ گرگان و به خودت بسپار. به خدایمان بسپار.
حال پریشانم را بنگر و نزدِ خودش رهسپارم کن...
🍀چند روزی میشود اینگونه حیرانم!میشود مرا هم با خود به انتها ببری؟ انتهای انسانیت، مردانگی، شهادت...
💐راستش میخواهم ذره ای از "تو" را در "منی" بیابم که حتی برای بر زبان آوردنِ نامت هم شرم دارد.
🌻میدانی؟! برای این "من" همانند "تو" شدن غیر ممکن است و سخت! اما قلبم صدای قدم هایش را در همین حوالی مژده میدهد.
🌴میشنوی؟ حسش میکنی؟ میگوید اگر بمانی حالِ دلِ نالانم بهتر میشود...
🍃میگوید: با تو، تا ابدیت و تا رسیدن به خدایمان دیگر فاصله ای نیست..
#رفیق_شهیدم ؛ #ابراهیم_هادی ❤️
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
🍃 السلام علیک یا اولیاء الله 🍃
🌺شهید ذوالفقاری ارادت خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت. خودش (در حوزه ی نجف) از روز اول گفته بود من را ابراهیم صدا کنید.
🌹محمدهادی ذوالفقاری علاقه ی زیادی به شهید ابراهیم هادی داشت و همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت. ودر خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.
📚راوی :حاج باقر شیرازی
پ ن :
رفیق؛
شهدا دست یافتنی ترین الگو هستن
پس از این موقعیت و فرصت استفاده کن
رفیق شهید ، شهیدت میکنه ..
الان شهدا رفتن جاشونم خوبه دارن منو تورو صدا میزنن
ولی ما غرق دنیا و گناه شدیم ؛😞
بیا دل بِکَنیم ! به خدا اگه بهشون دل بدی پَرِت رو باز میکنن
اون موقع میوفتی توی مسیر اهدنا صراط المستقیم ؛ اون موقع تو هم میشی شهید
و اون موقع میشی مصداق کلام حاج قاسم که فرمودن:
تاکسی شهید نبود شهید نمیشود
شهید باش ..❤️✌️
#شهید_ابراهیم_هادی 🌷
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری 🌷
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
💠شهادت با لب تشنه💠
🟡مادر شهید سجادطاهرنیا میگوید: به گوش من رسونده بودن که سجاد لب تشنه در تاسوعای حسینی شهید شده، موقعی که مجروح شده بود، داشت ازش خون میرفت، درخواست آب کرد، ولی همرزمانش مانع شدن و بهش گفتن که اگه بهت آب بدیم، تو سریع جون میدی و فعلا آب واسه جسمت خوب نیست... لذا بهش ندادن و سجاد لحظات بعد به شهادت رسید...
🟢وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی غمگین شدم، همش به خودم میگفتم که پسرم لب تشنه شهید شده و کاش بهش آب میدادن...
🔴خواب دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم و یک کوه در مقابل منه، سجاد من بالای کوه افتاده بود و منم داشتم میرفتم سمتش که بهش آب بدم... تا یکم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری باعصا داره میره سمتش...
🟠حضرت زهرا (س) بود. ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو دستانش و داره به سجاد آب میده... من خواستم برم پیشش ازش تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد که برگردم، (منظورش این بود که بچه ات رو سیراب کردم و نگران نباش و برگرد) از وقتیکه این خواب رو دیدم،خیالم راحت شده که سجاد من سیراب شده است...
💐شهید مدافع حرم،سجاد طاهرنیا
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
4_5829995054336312827.mp3
4.76M
#سخنرانی_کوتاه #شماره۱۲۸
موضوع: بهره گیری از فرصت
سخنران: حجه الاسلام محرابیان
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
#ختم_قرآن #صفحه۱۲۸
📖قرائت یک صفحه از قرآن
به نیابت از شهید ابراهیم هادی🌷
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
۩هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد سیدالشهدا(ع) یاد میکنند.
بیاد #شهید_ابراهیم_هادی
شادی روحش صلوات 🌺
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا اباعبدلله الحسین🌹
شب جمعه حرمت بوی مُحرّم دارد
بانویی کنج حرم مجلس ماتم دارد
شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم
دل آشفتۀ من، صحن تو را کم دارد
مادرت روضه گرفته است برایت آقا
زیر لب زمـزمۀ «وای حسینم» دارد
#شبهای_جمعه_یادت_نکنم_میمیرم
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
شهید ابراهیم هادی
📚 #اینک_شوکران زندگینامه #شهید_ایوب_بلندی 🌷 💠قسمت چهارم: حرف ها شروع شد. ایوب خودش را معرفی کرد. ک
📚 #اینک_شوکران
زندگینامه #شهید_ایوب_بلندی 🌷
💠قسمت پنجم:
صدای در آمد.
آقا جون بود.
ایوب بلند شد و سلام کرد.
چشم های آقاجون گرد شد.
آمد توی اتاق و به مامان گفت: این چرا هنوز نرفته؟ می دانید ساعت چند است؟؟
از دوازده هم گذشته بود.
مامان انگشتش را روی بینیش گذاشت: "اولا این بنده ی خدا جانباز است. دوما اینجا غریب است، نه کسی را دارد نه جایی را ،کجا نصف شب برود؟؟
مامان رخت خواب آقاجون را پهن کرد.
پتو و بالش هم برای ایوب گذاشت. ایوب آن ها را گرفت و برد کنار آقاجون و همان جا خوابید.
...
سر سجاده نشسته بودم و فکر می کردم. یک هفته گذشته بود و منتظرش بودم.
قرار گذاشته بود دوباره بیایند خانه ما و این بار به سفارش آقاجون با خانواده اش.
توی این هفته باز هم عمل جراحی دست داشت و بیمارستان بستری بود.
صدای زنگ در آمد.
همسایه بود.
گفت: تلفن با من کار دارد.
ما تلفن نداشتیم و کسی با ما کار داشت، با منزل اکرم خانم تماس می گرفت.
چادرم را سرم کردم و دنبالش رفتم.
پشت تلفن صفورا بود.
گفت: شهلا چطوری بگویم، انگار که آقای بلندی منصرف شده اند.
یخ کردم.
بلند و کش دار پرسیدم
چی؟!؟؟؟
+ مثل اینکه به هم حرف هایی زده اید، که من درست نمی دانم.
دهانم باز مانده بود.
در جلسه رسمی به هم بله گفته بودیم. آن وقت به همین راحتی منصرف شده بود؟ مگر به هم چه گفته بودیم؟
خداحافظی کردم و آمدم خانه.
نشستم سر سجاده، ذهنم شلوغ بود و روی هیچ چیز تمرکز نداشتم.
آمده بود خانه، شده بود پسر گمشده ی مامان ! آن وقت...
مامان پرسید کی بود پای تلفن که به هم ریختی؟؟
گفتم: صفورا بود، گفت آقای بلندی منصرف شده است .
قیافه ی هاج و واج مامان را که دیدم،
همان چیزی که خودم نفهمیده بودم را تکرار کردم.
"چه می دانم انگار به خاطر حرف هایمان بوده."
یاد کار صبحم که می افتم شرمنده میشوم.
می دانستم از عملش گذشته و می تواند حرف بزند.
با مهناز دختر داییم رفتیم تلفن عمومی.
شماره ی بیمارستان را گرفتم و گوشی را دادم دست مهناز، و گوشم را چسباندم به آن
خودم خجالت میکشیدم حرف بزنم.
مهناز سلام کرد.
پرستار بخش گفت: با کی کار دارید؟؟
مهناز گفت: با آقای بلندی ایوب بلندی، صبح عمل داشتند.
پرستار با طعنه پرسید: شمااا؟؟
خشکمان زد.
مهناز توی چشم هایم نگاه کرد، شانه ام را بالا انداختم.
من و من کرد و گفت از فامیل هایشان هستیم.
پرستار رفت.
صدای لخ لخ دمپایی آمد.
بعد ایوب گوشی را برداشت
بله؟؟!
گوشی را از دست مهناز گرفتم و گذاشتم سر جایش.
رنگ هر دویمان پریده بود و قلبمان تند تند میزد
♦️ادامه دارد...
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
•﴾﷽﴿•
[ اَللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هَذِهِ
الأُْمَّهِ بِحُضُورِهِ وَعَجِّلْلَنَا ظُهُورَهُ]
💚«خدايااين اندوه را از اين امت به حضور آن حضرت برطرف ڪن، و در ظهورش براۍ ما شتاب فرمـــا...»
دنیای نبودنت دانی چه اندوه غمے دارد...؟!
امان! ڪه دنیا و دردهایش چه فهمد،
ز درد دنیای نبودنت..!💔
#اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
✍پیامبر مهربانی ها (ص) میفرمایند
☘امت من چهار وظیفه دارند:
توبهکار را دوست بدارند ؛
نیکوکار را یاری برسانند ؛
برای گنهکار آمرزش بطلبند ؛
و برای عموم، دعا کنند ...
📘مشکات الانوار،ص۲۶۳
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi
✅درمان مشکلات و بیماری ها با صدقه!
🔅مردی خدمت امام کاظم (علیه السلام) رسید و عرض کرد: ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمی دانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاریشان را بر طرف سازم؟
🌹امام(علیه السلام) فرمود:
آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن(به نیازمند صدقه داده و از او بخواهید دعا کند) که هیچ چیزی سریع تر از صدقه حاجت را بر آورده نمی کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی باشد...
❇️گاهي امام سجاد سلام الله عليه چيزي كه به سائل مرحمت مي فرمودند،دست مبارك خود را مي بوييد و مي گفت: اين دست به دست الهي رسيده؛ چون خداوند در آیه 104 سوره توبه فرمود: خداست که توبه را از بندگانش می پذیرد و اوست که صدقات آنها را می گیرد...
📚بحارالانوار،ج۶۲، ص۲۶۹
✨هرروز خود را باصدقه آغاز کنید✨
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
@Ebrahimhadi