eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
694 ویدیو
62 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
💠اول باید خودت را شهید کنی بعد شهید بشی 💠 🟡عباس در مسیر اهل بیت علیهم السلام حرکت می کرد اصلا رمز موفقیت عباس این بود که شاگردی اهل بیت علیهم السلام را کرده بود و در همین مسیر رشد کرده بود، 🟣با عباس هر هفته شب‌های جمعه می‌رفتیم به امامزاده یحیی برای شرکت در مراسم دعای کمیل، صبح های جمعه دعای ندبه و بعد به نمازجمعه، به نماز اول وقت خیلی اهمیت می‌داد، خیلی جوان باادب و فهمیده ای بود، اهل تفکر بود او خوب راهی را انتخاب کرده بود. شهید عباس دانشگر🌷 📚راوی: دوست شهید 《 کانال @Ebrahimhadi
اخلاق خوب شهید ابراهیم هادی❤️ ‍🟡پارچه لباس پلنگي خريده بود. به يكي از خياطها داد وگفت: يک دست لباس كُردي برايم بدوز. روز بعد لباس را تحويل گرفت و پوشيد. بسيار زيبا شده بود. 🔵از مقر گروه خارج شد. ساعتي بعد با لباس سربازي برگشت! پرسيدم: لباست كو!؟ گفت: يكي از بچه هاي كُرد از لباس من خوشش آمد. من هم هديه دادم به او! 🟢ساعتش را هم به يك شخص ديگر داده بود. آن شخص ساعت را پرسيده بود و ابراهيم ساعت را به او بخشيده بود! 🟠اين كارهاي ساده باعث شده بود بسياري از بچه ها مجذوب اخلاق ابراهيم شوند. 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم۱ 《 کانال @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️روزهای اخر کانال تنها صدایی ڪه سڪوت مرموز ڪانال رامی شڪست، نوای نوحه های ابراهیم بود. او با صدای زیبای خود، به یاران بی رمق ڪانال جان تازه ای می بخشید. زمزمه های ابراهیم، درمیان خون و جراحت و تشنگی و گرسنگی، ارامش بخش بود. هنگام اذان ابراهیم، آن هایی ڪه هنوز اندڪی توان در بدن داشتند، خود را به دیوار ڪانال می رساندند تا با مدد دیوار از جا برخیزند و نماز را اقامه ڪنند. مجروحین اما با حالتی ملڪوتی تر، به سختی خود را به سمت قبله می‌چرخاندند و پیشانی خونین و زردشان را بر خاڪ ڪانال می گذاشتند. در ڪانال بعد از اقامه ی نماز، شهید طاهری قران میخواند و حتی تفسیر میڪرد. هرڪس در گوشه ای دعایی را زمزمه می ڪرد و با خدای خود نجوامی ڪرد. زخمی ها مدام از فرط تشنگی ناله می زدند و اب طلب می ڪردند. داخل ڪانال مرتب با خمپاره مورد هدف قرار میگرفت. پس از ڪاسته شدن اتش بعثی ها، ابراهیم همه بچه ها راجمع ڪرد و گفت: دیگر ڪانال، جای ماندن نیست. باید هر جور شده امشب به سمت تپه های دوقلو عقب نشینی ڪنیم. آن روز حدود هفتاد مجروح بد حال داخل ڪانال بودند. هنگامی ڪه نیروها درحال پخش شدن بودند، نوجوانی ڪم سن و سال از ابراهیم سوال عجیبی پرسید: سرنوشت مجروحین چه میشود؟ همه بهت زده به اطرافیانشان نگاه میڪردند. ابراهیم به آن نوجوان گفت: شما نگران مجروحین نباشید،خودم پیش ان ها هستم. آن نوجوان باصلابت خاصی گفت: پس من هم می مانم و از مجروحین تا اخرین قطره خونم مراقبت می ڪنم. تصمیم گیری سختی برای دیگران بود. چهار روز تشنگی، گرسنگی، خستگی و محاصره، توان همه را بریده بود. یڪی دیگر نیز در گوشه ای ازڪانال گفت: من هم می مانم. یڪباره تمام افراد، یڪ صدا فریاد ماندن سردادند. 📚ڪتاب سلام برابراهیم ۲ ♻️ادامه دارد... 《 کانال @Ebrahimhadi
4_6044047531355145756.mp3
3.37M
موضوع: نماز، پاک کننده‌ی گناهان سخنران: حجت الاسلام مومنی 《 کانال @Ebrahimhadi
📖قرائت یک صفحه از قرآن به نیابت از شهید ابراهیم هادی🌷 《 کانال @Ebrahimhadi
🌸 عید است و هوا شمیم جنت دارد 🌸نام خوش مصطفی حلاوت دارد 🌸 با عطر گل محمّدی و صلوات 🌸این محفل ما عجب طراوت دارد 🌷🍃 مبعث نبی رحمت، پیامبر خاتم حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم بر تمام جهانیان مبارک باد 《 کانال @Ebrahimhadi
☀️صبح، چشمهای توست... وقتے بر من مے تابـی و من عشـــق❤️ را ذره ذره از نگاهت باور مے ڪنم.. سلام و درود بر عبد صالح خدا شهید ابراهیم هادی❣ 《 کانال @Ebrahimhadi
🔸‌اینطوری از مردم میشم...🔸 🟡‌اوایل انقلاب بود. ابراهیم در کمیته مشغول فعالیت بود. من به کمیته ای که ابراهیم در آنجا مشغول فعالیت بود رفتم. 🔵چند اتاق کنار هم بود و در هر اتاق یک میز قرار داشت و مسئولین کمیته پشت میز جوابگوی مردم بودند. 🟢وارد اتاق ابراهیم شدم. برخلاف اتاق ها میز کار پشت سرش بود و صندلی جلوی میز قرار داشت. صندلی مراجعین هم روبه روی صندلی ابراهیم بود. 🟣پرسیدم اینجا چرا فرق داره؟! گفت: پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد و اینطوری از مردم میشم. برای همین صندلی خودم رو آوردم اینطرف تا به مردم نزدیک تر باشم! 📚سلام بر ابراهیم۲ 《 کانال @Ebrahimhadi
🔺 یکی از بهترین توییت‌هایی که برای دعوت به شرکت در انتخابات دیدم: ▫️ پسرم که روی مبل دراز کشیده بود تا فهمید دارم میرم بیرون گفت: فردا ورزش دارم آقامون گفته حتماً با کفش مناسب برم. یه جفت کفش ورزشی هم برای من بخر. گفتم پس پاشو حاضر شو خودتم بیا. گفت: حال ندارم خودت بگیر دیگه. ▫️خریدهامو انجام دادم. یه کفش هم برای پسرم خریدم. وقتی از توی کارتن درش آورد بی اختیار پرتش کرد یه طرف و گفت: این چیه آخهههه؟؟؟ صد رحمت به کفش‌های میرزا نوروز!😠 بعدش هم رفت توی اتاقش. ▫️ منم کفش رو از کارتن درآوردم جفت کردم گذاشتم جلوی در که صبح بپوشه. فقط یه یادداشت نوشتم گذاشتم داخل کفشش. ⚠️ " کسی که زحمت انتخاب را نمی‌کشد، باید تسلیم انتخاب دیگران باشد." ✍ حاج مهدی سلحشور 《 کانال @Ebrahimhadi
🌷وصیت جالب و خاصِ یک شهید🌷 "بعد از مدتی که مرا فراموش کردید، از کنار گلزار شهدا که رد شدید برایم یک بوق بزنید همین" باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات🌹 《 کانال @Ebrahimhadi
گاهی باید پا نهاد در بهشتی که پر پرواز در آنجا یافت میشود...🕊 گاهی قطعه ۴۴ شهدای گمنام🥀 و گاه قطعه ۲۶ کنار پرستویی‌گمنام باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات🌹 مزار یادبود شهید ابراهیم هادی❤️ بهشت زهرا/قطعه۲۶/ردیف۵۲ 《 کانال @Ebrahimhadi
4_5764627606301312584.mp3
3.57M
موضوع: دلت را به چه‌کسی میفروشی؟ سخنران: حجت الاسلام دارستانی 《 کانال @Ebrahimhadi
📖قرائت یک صفحه از قرآن به نیابت از شهید ابراهیم هادی🌷 《 کانال @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صل الله علیک یا اباعبدالله 💫 آقای خوبی ها…❤️ کربلا را چگونه ساختی که اینگونه آرام می کند هر دل بی دل را وقتی قدم به خاکش می گذاری؟! آقای مهربانم….🌱 کربلا چگونه است که به دست فراموشی می‌‌سپارد تمام غم و غصه های دنیا را و تمام غصه ات می شود دیدن حرم و ضریح و…. کاش می‌شد بیاییم و بمانیم و…. دلتنگم…..!💔 《 کانال @Ebrahimhadi
enc_17063502883638032135913.mp3
3.98M
🎧 نماهنگ "بی قرار دیدارم..." 🎤بانوای: کربلایی جواد مقدم 《 کانال @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️روزهای اخر کانال ابراهیم گفت: تا تڪلیف مجروحین مشخص شود باید اب، مهمات و هر چیز خوردنی ڪه در ڪانال هست جیره بندی شود. در ڪمتر از چند دقیقه، تمام قمقمه های اب، در ڪف ڪانال و در مقابل ابراهیم قرار گرفت. زمان تقسیم قمقمه های اب شد. قمقمه ها ڪم و تعداد تشنه ها بسیار. ابراهیم همه را شمرد حتی اسرای بعثی را. اب انقدر ڪم بود ڪه هر ڪسی را برای تقسیم این قمقمه ها دچار سرگردانی می ڪرد. ابراهیم به هر یڪ از اسرای بعثی یڪ قمقمه اب داد. یڪی از بچه ها اعتراض ڪرد. ولی ابراهیم گفت: این ها الان مهمان ما هستند، ما ایرانی ها رسم داریم بهترین چیز را برای مهمان می گذاریم. مولای جوانمردان عالم، اسیر و قاتل خود را بر خود مقدم می دانست. چگونه می شود از علی دم زد و مرام او را نداشت. سپس ابراهیم به هر سه مجروح، یڪ قمقمه و هر شش نفر سالم، یڪ قمقمه اب داد. معرفت بچه ها تا جایی بود ڪه با وجود عطش زیاد بعضی از سالم ها از سهمیه اب خود چشم پوشی می ڪردند و ان را به مجروحین می دادند. تعدادی ڪنسرو هم جمع شد ڪه به هر هشت مجروح یڪی رسید و به بقیه چیزی نرسید. بچه های ڪانال با صورت های زرد و خاڪی، با پوستی خشڪ و لب های ترڪ خورده از بی ابی، مظلومانه با دشمن می جنگیدند و ذره ای ترس نداشتند... 📚ڪتاب سلام برابراهیم ۲ ♻️ادامه دارد... 《 کانال @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃﷽🍃 ❣ ❣ بر قلــب ودل صبــــور مهدی صلوات بر قـــامــت دلربـای مهدی صلـــــوات تا امر فـــــرج شــود مهیـــا بفـرست بهر فــــــرج وظهـــور مهدی صلوات 《 کانال @Ebrahimhadi
💠امام مهدی عليه السلام: 🟡درهاى سوال از چيزهايى را كه براى شما مفيد نيست ببنديد و خود را در مورد دانستن چيزهاى غيرلازم به زحمت نيندازيد، و درمورد تعجيل فرج زياد دعا كنيد زيرا كه موجب فرج خواهد شد. 📙بحارالانوار ج53 ص181 《 کانال @Ebrahimhadi
‍ 🟡شهید سید مجتبی نواب‌صفوی وسط سخنرانی اش گفت : برام یه شمع بیارین. شمع رو که آوردند روشن کرد و گفت: در اتاق رو کمی باز کنین. درِ اتاق که باز شد؛ شعله ی شمع با وزش باد کمی خم شد. 🟢شهید نواب گفت : مؤمن مثل این شعله شمع است و معصیت و گناه حتی اگه به اندازه وزش نسیمی باشه ؛ مؤمن رو به طرف چپ و راست منحرف کرده و از صراط الهی دور می کنه ... 🌹 《 کانال @Ebrahimhadi
صبح آمده برخیز که خورشید تویی درعالم نا امیدی ، امیــــــد تویی❤️ در جشــن طلوع صـبح در باغ وجـود آن‌گل که به‌روی صبح خندید،تویی❤️ سلام بر پرستوی گمنام کانال کمیل🕊 سلام بر ابراهیم هادی 💞 《 کانال @Ebrahimhadi
‍ ⭕️برخورد شهید ابراهیم هادی با خانم بد دهن! 🟡پاییز ۱۳۶۱ بود. با موتور به سمت میدان آزادی می رفتیم. می خواستم ابراهیم را برای عزیمت به جبهه به ترمینال غرب برسانم. 🟢یک ماشین مدل بالا از کنار ما رد شد. خانمی کنار راننده نشسته بود که حجاب درستی نداشت. نگاهی به ابراهیم انداخت و حرف زشتی زد. ابراهیم گفت: سریع برو دنبالش! من هم با سرعت به ماشین رفتم. بعد اشاره کردم بزن بغل، با خودم گفتم ابراهیم این دفعه حتما دعوا میکنه. 🔵اتومبیل کنار خیابان ایستاد. ما هم کنار آن توقف کردیم. منتظر برخورد ابراهیم بودم. ابراهیم کمی مکث کرد و بعد همینطور که روی موتور نشسته بود با راننده سلام و احوالپرسی گرمی کرد! 🟣راننده که تیپ ظاهری ما و برخورد خانمش را دیده بود، توقع چنین سلام و علیکی را نداشت. بعد از جواب سلام، ابراهیم گفت: من خیلی معذرت میخوام، خانم شما فحش بدی به من و همه ریش‌دارها داد. میخوام بدونم که... 🟠راننده حرف ابراهیم را قطع کرد و گفت: خانم بنده غلط کرد، بیجا کرد! ابراهیم گفت: نه آقا اینطوری صحبت نکن. من فقط می‌خوام بدونم آیا حقی از ایشان گردن بنده هست؟ یا من کار نادرستی کردم که با من اینطور برخورد کردند؟! 🔴راننده اصلا فکر نمی‌کرد ما اینگونه برخورد کنیم. از ماشین پیاده شده. صورت ابراهیم را بوسید و گفت: نه دوست عزیز، شما هیچ خطایی نکردی. ما اشتباه کردیم. خیلی هم شرمنده ایم. بعد از کلی معذرت خواهی از ما جدا شد. ⚪️این رفتارها و برخوردهای ابراهیم، آن هم در آن مقطع زمانی برای ما خیلی عجیب بود. اما با این کارها راه درست برخورد کردن با مردم را به ما نشان می داد. همیشه می‌گفت: در زندگی، آدمی موفق‌تر است که در برابر عصبانیت دیگران صبور باشد و کار بی منطق انجام ندهد. ❤️ 📚کتاب سلام بر ابراهیم جلد۱ 《 کانال @Ebrahimhadi
امشب‌شهادت‌نامۀ‌عشاق‌امضامیشود🌷 ‍ 🥀ذره ذره کنار هم قرار گرفتند و فرشی ساختند به وسعت عرش، شاید برای چشمانمان تکراری باشند اما خاک اینجا با دیگر خاک ها متفاوت است. خاک اینجا زنده است، نفس میکشد، با ادمی صحبت میکند.. معطر به عطر غسیل الملائکه است، میزبان و شاهد قدم های پاک دلاورانی بوده که پنج روز بدون غذا و با لب تشنه درس ایثار و فداکاری را در سر فصل اصلی دفتر تاریخ ثبت کردند.. خاک اینجا کسی را در اغوش گرفته که پا روی اشفته بازار هستی گذاشت و دلبسته خدا شد؛ عاقلانه فکر کرد و عاشقانه عمل پهلوانی که در ژرفای ظلمات در بلندای تپه بدون هیچ بیم و هراسی جلوی دشمن صدای ملکوتی اذان را سرود و توسلش به حضرت زهرا(س) او را از قطع نخاعی نجات داد... این خاک اغشته به ذره ذره سلول های بدن کسی است که تمام عزتش گمنام بودنشه، کسی نه ترسید، نه تو دام هوس افتاد، کسی که ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ به قلب اسمان بی وقفه معبر زد... 🍃🌹اری؛ اینجا کانال کمیل است.. کانالی که در اتاقک خاک گرفته مغزش رشادت ها و فداکاری های ابراهیم را ثبت کرده است... ابراهیمی که پیکرش را به ذرات این خاک سپرد تا نبض وجود این خاک تا ابد بتپد.. 🖊دیگر قلم را یارای نوشتن نیست حتی قلم هم فریاد میزند ندیدم کسی را به اقایی تو، ابراهیم❤️ و این صداست که می ماند و صدای او که برای همیشه ماندگار شد در ذهن من.. 《 کانال https://t.me/Ebrahimhadi