۲ دی ۱۳۹۷
۲ دی ۱۳۹۷
❤️ #دلنوشته ❤️
سلام بر برادرم ابراهیم❤️
چندین ساله که با انواع و اقسام مشکلات و سختی ها دارم دست و پنجه نرم می کنم و تا جایی که تونستم صبر رو پیشه کردم، از اول امسال با چند مشکل جدید و عجیب که بهتره بگم انواع فتنه ها مواجه شدم تو اوج سختی هام بودم، اوج تنش های روزمره، اوج فتنه هایی که بر علیه من در جریان بود، اوج روزهایی که به ناحق شخصیت من داشت خراب می شد، اوج تنهاییم که حرفهام رو به چه کسی بزنم که خب با چند نفر صحبت کردم به عبارتی درد دل کردم اما آروم نشدم و تو اون مدت که چند ماه طول کشید واسم ثابت شد کسی حوصله ی درد دلهای من رو نداره که با عکس العملهایی مواجه شدم که میشه گفت انگار اون آدم های شنونده ی روبروم با زبون بی زبونی بهم میگن هییییسسسس درد دلهای تو هیچ ارتباطی به ما نداره، یه مدت گذشت که واقعا خیلی دلشکسته و غمگین بودم یک روز بدون هیچ برنامه قبلی رفتم محل کار یکی از دوستان، دیگه واقعا کم آورده بودم، قسمتی از اتاق محل کار دوستم چند تا کتاب بود روی یکی از این کتاب ها نوشته بود سلام بر ابراهیم و عکس مردی رو دیدم که در لحظه من رو مجذوب خودش کرد کتاب رو برداشتم و خیره شدم به عکس به دوستم گفتم این آقا چقدر آشناست انگار بارها دیدمش(در صورتی که نه اسمش رو شنیده بودم نه عکسش رو دیده بودم نه با کتاب آشنایی داشتم) چند لحظه خیره شدم به عکس اما یادم نیومد و مطمءن شدم تا حالا ندیدمش اسمش رو نشنیدم و با کتاب هم آشنایی ندارم، به دوستم گفتم این کتاب چیه؟ که ایشون هم پیشنهاد کرد این کتاب رو بخونم و گفت باور نمی کنی که چنین انسانی روی کره زمین زندگی میکرده.
کتاب رو با خودم بردم خونه بی صبرانه مشتاق شدم برای خوندنش شروع کردم به خوندن هر چه پیش رفتم بیشتر غرق در دنیای داداش ابراهیم شدم با خوندن خط به خط این کتاب عجیب، خودم رو در اون لوکیشن خاطره ها مجسم میکردم هر چه پیش رفتم نمیتونستم کنارش بذارم هرچه پیش رفتم احساس کردم با مردی آشنا شدم که میشه داداش صداش کرد، قلب مهربون داداش ابراهیم من رو مجذوب خودش کرده بود تا جایی که دو سوم کتاب رو بی وقفه خوندم که واقعا دیگه چشمام اجازه نداد تا آخر بخونم بقیه اش رو گذاشتم برای بعد، وقتی رسیدم به آخرش نا خودآگاه مثل ابر بهار اشک از چشمام سرازیر شدو سرازیر شدو سرازیر شد
عاشق این مرد شدم عاشق قلب پاکش شدم عاشق مرام و معرفتش شدم عاشق عاشقانه هاش با خدای خودش شدم عاشق دلسوزی بی ریا و بی توقعش شدم
از اون جا بود که فقط بهش گفتم داداش ابراهیم.
و واقعا که
*سلام بر ابراهیم*
عجب اسمی برای این کتاب انتخاب شده که وقتی برداشتی از قرآن عزیز باشه که مسلما چیزی به غیر از معجزه نیست، انصافا معجزه می کنه. به خاطر این اسم واقعا هرکسی که دلش پر باشه و غمگین وقتی روی کتاب رو نگاه کنه و حتی توی ذهنش فقط و فقط اسم کتاب رو بخونه داداش ابراهیم جواب سلامش رو میده و تا آرومش نکنه بی خیال نمیشه
👈به نظر من شهید ابراهیم هادی لطف هایی رو که زمان حضور فیزیکی خودش در اون دوران نسبت به مردم داشته الان با روح خودش داره ادامه میده شک ندارم👉
خیلی مردی داداش ابراهیم❤️
#ارسالی_اعضا
🆔 @Ebrahimhadi
۲ دی ۱۳۹۷
هدایت شده از فروشگاه کادویی چاپ هادی
طرح رفیق شهیدم | سری اول |
👈پیکسل: 3000 تومان
👈جاکلیدی: 3500 تومان
👈پیکسل آهنربایی: 3500 تومان
✅با کیفیت بالا
🌼سفارش حتی یک عدد
💢ارسال محصولات رایگان نمیباشد.
✍ ثبت سفارش:
@Khademe_ebrahim
👥 کانال:
@Ebrahimhadi_Market
۲ دی ۱۳۹۷
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸دعای فرج #امام_زمان«عج» 🔸
⏰هرشب ساعت۲۲
🔴در انتشار ثواب این دعا شریک باشید و انتشار دهید.🔴
👉 @Ebrahimhadi 👈
۲ دی ۱۳۹۷
۳ دی ۱۳۹۷
۳ دی ۱۳۹۷
۳ دی ۱۳۹۷
شهید ابراهیم هادی
🍃 امیرالمومنین علی (ع): 💞 زکاتِ زیبایی، #عفت و پاکدامنی است. 💕 🍃تصنیف غرر، ص ۲۵۶📚 🆔 @Ebrahimha
به نام خدا
● باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچهها به #ابراهیم گفت: «ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که میاومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف میزدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!»
○ ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خندهام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی میخورد غیر از کشتیگیر.
● بچهها میگفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!»
○ ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمیداد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگهای باشه، فقط ضرره».
📚کتاب سلام بر ابراهیم، ص41
🆔 @Ebrahimhadi
۳ دی ۱۳۹۷
۳ دی ۱۳۹۷
۳ دی ۱۳۹۷
۳ دی ۱۳۹۷
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸دعای فرج #امام_زمان«عج» 🔸
⏰هرشب ساعت۲۲
🔴در انتشار ثواب این دعا شریک باشید و انتشار دهید.🔴
👉 @Ebrahimhadi 👈
۳ دی ۱۳۹۷
۴ دی ۱۳۹۷
۴ دی ۱۳۹۷
۴ دی ۱۳۹۷
#فرار_از_گناه_به_سبک_شهدا 4⃣
"پوشش زیر آوار"
یک بار زمان جنگ رفتم خانهشان؛ درست همان زمانی که بمبارانهای هوایی، امانِ مردم را بریده بود. اواخر شب، وقتی میخواستیم بخوابیم، گلدسته را با پوشش و حجاب کامل دیدم! با تعجب پرسیدم: «دخترم کاری پیش اومده؟ جایی میخوای بری؟!»
گفت: «نه. پدر جان! اینجا هر لحظه ممکنه بمباران هوایی بشه، ممکنه فردا صبح زنده نباشیم و به همین خاطر باید آمادگی کامل داشته باشیم تا وقتی بدن ما رو از زیر آوار در میارن، حجابمون کامل باشه».
"شهیده گلدسته محمدیان"
کتــاب چهار فصل عشق، ص68
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
حیا و عفت نیکو است و از زنان نیکوتر است.
نهــــج الفـــصـــاحه، ص 578
🌐 @Ebrahimhadi
۴ دی ۱۳۹۷
۴ دی ۱۳۹۷
۴ دی ۱۳۹۷
۴ دی ۱۳۹۷
۴ دی ۱۳۹۷
۴ دی ۱۳۹۷
۴ دی ۱۳۹۷
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸دعای فرج #امام_زمان«عج» 🔸
⏰هرشب ساعت۲۲
🔴در انتشار ثواب این دعا شریک باشید و انتشار دهید.🔴
👉 @Ebrahimhadi 👈
۴ دی ۱۳۹۷