eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
698 ویدیو
62 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه: 28 🆔 @Ebrahimhadi
ترجمه صفحه ی 28
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۵۱ راوی: یکی از دوستان شهید 🌿"یادواره شهدا" سيدوقتی به ياد ياران شهيدش مي افتاد آن چنان گريه ميكرد که حال مجلس عوض ميشد. نگاه او به شهيد و شهادت حالت ويژه اي داشت. هميشه در مراسم از شهدا میخواند . خودش بالای سر خيلي از شهدا در زمان شهادتشان رسيده بود. با چشمان خود ديده بود كه چگونه به وصال يار رسيده اند. سيد با خانواده شهدا نیز دائم در ارتباط بود. به خصوص با فرزندان شهدا مانند يك پدررفتار ميكرد. يك بار زهرا، دخترش، را در بغل گرفته بود و در خيابان راه ميرفت. ناگهان زهرا را روي زمين گذاشت. پرسيدم:((چی شده!؟))گفت:((اون خانواده که از روبه رو مي آیند خانواده شهید هستند. اين بچه پدرش شهيد شده. اگر اين صحنه را ببيند، شايد دلش بسوزد و ياد پدرش بيفتد و بهانة او را بگيرد.)) معمولا هيئت را هفته اي يك بار منزل خانواده شهدا ميبرد. سید با اين بهانه یاد شهدا بود وكمي خود را تسكين ميداد. هر زمان كه يكي از هم رزمانش به فيض شهادت نائل ميآمد واقعا غبطه ميخورد. درحاليكه گريه ميكرد ميگفت:((ما جا مانده ايم.)) 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ولّی زمان، جانشین برحق امام، رهبر عزیز فرمودند:((زنده نگاه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.))بر این اساس سید مجتبی یکی از کارهایی که در سال های بعد از جنگ آغاز كرد برگزاری مراسم یادواره شهدا بود. این مراسم ابتدا از مسجد دهقانزاده آغاز شد. بعد از آن مراسم یادواره شهدا، صورت کلی تر و بهتری پیدا كرد. برخی از این مراسم مربوط به شهیدی خاص بود. مانند مراسم یادواره شهیدکشوری که سید با سه دستگاه اتوبوس بچه های هیئت را به روستا برد و مراسم را برگزار کرد. چندین یادواره برای مجموعه شهدا برگزار شد. بعد از آن تصمیم گرفت در هر یادواره به یکی از شهدایی که در سطح استان به آن کمتر پرداخته شده بپردازد، و ویژگی های آن شهید را بازگو کند. مسئولیت ها، نحوه شهادت، قرائت وصیتنامه و ... از قسمت های مختلف این برنامه بود. برای این منظور از سالن دانشکده پزشکی و یا دیگر اماکنی که برای این کار مناسب بود استفاده ميکرد. برای شهید غریب، سردار حسین بهرامی، که از روستاهای اطراف ساری به جبهه اعزام شده بود یادواره برگزار کرد. مردم تازه فهمیدند که این شهید چه انسان بزرگی بوده. وصیتنامه او حاوی نکات بسیار زیبای اخلاقی و عرفانی بود.در یادواره شهید طوسی متنی را قرائت کردکه مربوط به ملاقات با شهدا بود! اینکه شهیدي از آن سوی هستی مطالبی را بیان ميکند. این متن بسیار در حضار تاثیرگذار بود. فیلم این یادواره موجود است. خلاصه متن قرائت شده توسط سید به این شرح است:((چقدر سخت است حال عاشقی که نمیداند آیا محبوبش نیز هوای او را دارد یا نه؟ ای شهیدان ما به عشق شما زنده ایم و به امید وصل کوی شما ... اما شما به ظاهر دلیلی ندیدید که اوقات پراجرتان را صرف ما کنید. چه بگویم. راستی چگونه حرف دلمان را فریاد بزنیم که بدانید بر ما چه ميگذرد!؟مگر خودتان نميگفتید که ستون های شب عملیات ستون گردان نیست، ستون عشق است. ستون دل های سوخته ای است که با خمیر مایه اشک و سوز به هم گره خورده اند. پس چرا؟ چرا هیچ سراغی از دل سوزان ما نميگیرید؟ با اینکه تمام روز و شب ما، تمام ناگفته های ما، تمام نانوشته های ما بر شما عیان است.اگر قطره اشکی آرام آرام به دور از چشم های نامحرم برگونه های ما ميلغزد، شما ميدانید چرا، اگر در برابر ناکسانی که آرزوی گریستن ما را دارند، به مصلحت لبخند ميزنیم، شما خوب ميدانید این لبخند معجزه آتش سوزانی است که در فضای قلبمان در گرفته است.اگر به قامت رعنایی خیره ميشویم، شما ميدانید ... اگر به عمق بیابان ها مينگریم، شما ميدانید به دنبال چه هستيم؟! آری، شما ما را خوب ميشناسید. اما ما اینجا از شما هیچ نميدانیم! از همان وقتی که صدای یاحسین(ع) آخرین شما را شنیدیم، دیگر تاکنون نغمه دل انگیزتان را گم کرده ایم. آخرین باری که چهره نورانیتان را دیدیم موقعی بود که صورتتان را به خاک مزارتان نهاده بودند. سنگ لحد دیواری شد و نظاره رویتان را برای همیشه از ما دریغ کرد. ای شهیدان. ای مفقودالاثرها. ای جاوید الاثرها!؟ما نميدانیم((فی جنات النعیم)) کجاست؟! آخر ما نميدانیم ((متکعین علیها متقابلین)) یعنی چه! نميفهمیم((الا قیلاً سلاماً سلاما)) یعنی چه؟ برای ما درک ((ذواتا افنان، فیهما عینان تجریان)) محال است.اصلا شما دلتان ميگیرد؟! آنجا در میان محفل گرمتان سخن از ما هست یا نه؟! تا به حال شده از اروند هم قصه ای بگویید؟ برای شلمچه هم ترانه ای بسرایید؟ به عشق هفت تپه زمزمه ای کنید؟ در فراق کارون اشکی بریزید؟نميدانیم و این ندانستن بیش از همه، ای شهیدان، شما را مقصر ميداند. یعنی ما اینقدر ناپاک بوده ایم که تمام هستیمان هم به یک یاد نمي ارزد؟! یعنی ما هم ردیف آنانی هستیم که تمام هشت سال را هم آغوش لذت بوده اند؟! 👇🏻
یعنی میخواهید بگویید ما دیگر لیاقت با شما بودن را نداریم؟! باشد، بگویید حرفی نیست! اما؛ لااقل یک بار هم که شده سری ب این دل های فراموش شده بزنید. آخر به ما هم حق بدهید که انتظار داریم. دوست داریم که از آنجا صدایی بیاید؛ صدایی آشنا از حلقوم یکی از شماها، صدایی که به انتظارها پایان دهد. صدایی زیبا و دلنشین که بگوید:آری، اینجا همان طور که ميگفتند باغستان هایی دارد که انسان را مبهوت ميکند.((ٍ فی جنات عالیه)) اینجا درختانی زیبا دارد((تجری من تحته الانهار)) اینجا قصر هایی دارد از زمرد و یاقوت و... آری، به خدا قسم هرچه که ميگفتند راست است. ((صدق الله العلی العظیم))خداوند به وعده اش عمل کرد. اما، به آسمان پر ستاره شلمچه قسم، به سرمای کشنده کردستان قسم، به چادرهای برپا شده در هفت تپه قسم. که آنها چادر نبود، بلکه میعادگاه عاشقان بود. محل عروج شهدا بود. آری، کعبه دلها بود. قسم به صفای اذان صبح گردان مسلم. شما ميگویید که ما با دیدن نعمت های بهشتی شما را فراموش کرده ایم. آه چقدر بی انصافید! اگر ما به دنبال لذت بودیم، چرا شهر را با تمام زیبایی هایش گذاشتیم و آواره بیابان ها شدیم؟ما اگر عاشق جبهه بودیم، براي نََفس های گرمی بود که محیطش را معطر کرد. براي مردانی چون، طوسي ها، همت ها، طالبی نتاج ها و هزاران عاشق دلباختة دیگر که از جان گذشتند تا به جانان رسیدند .درست است که ما به هرچه شما ميکنید آگاهیم، اما این بالی بزرگی بود که ای کاش نصیب ما نميشد. وقتی که شما از این و آن طعنه ميخورید و به گوشه ای پناه ميبرید و با عکس های ما سخن ميگویید و اشک ميریزید، به خدا قسم اینجا کربلا ميشود.و یا آن زمانی که در مجالس با یاد ما گریه ميکنید، به سر و سینه ميزنید ما نیز همراه با شما اشک غم ميریزیم. خدا ميداند که ما بیشتر ازشما طالب دیداریم. برای همین پروردگارعالم اجازه ميدهد با مولایمان حسین(ع) درد و دل کنیم. بچه ها، آقا امام حسین(ع) خیلی بزرگوار است. او بهتر از همه ما شلمچه را ميشناسد. ایشان خاطره های جبهه را خیلی دوست دارد.هر وقت پابوس ایشان ميرویم از ما ميخواهند برایشان خاطره بگوییم. به مجرد اینکه بچه ها شروع به نغمه سرایی ميکنندچشم های آقا پر از اشک ميشود. همین دیروز نوبت من بود تا خاطره تعریف کنم. من از غروب های شلمچه تعریف کردم. از کانال ماهی، از سه راه مرگ ،از جاده شهید صفری، سنگرهای نونی، جاده امام رضا(ع) ،من از جاده شهیدخرازی شروع کردم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که صدای ناله آقا را با همین دوگوش شنیدم. آرام و آهسته فرمودند:((هیچ یاورانی بهتر و باوفاتر از یاوران خود ندیدم.))یکی از بچه ها به من گفت:(( بس است، دیگر نگو!))که آقا آهسته فرمود:((بگو عزیز دلم. آنچه در دلت بی تابت کرده بگو.)) آری، بچه ها. اینجا بر خلاف دنیای شما، خاطره های جبهه زیاد مشتاق دارد. یک روز به آقا عرض کردم:(( مولا جان، دوستان ما، همرهان شب های عشق ما، آنها اکنون در دنیا هستند. بدون آنها بر ما سخت ميگذرد.))آقا درحالیکه اشک تمام محاسن شریفشان را پر کرده بود فرمودند:(( آنها بقیة شهدای من هستند. به جلال خدا سوگند که در موت و عذاب قبر و واویلای محشر تنهایشان نخواهم گذاشت. آنها در حساسترین ایامی که نیاز به یاور داشتیم لبیک وفا سر دادند. من به اکبرم گفته ام که بدون آنها به بهشت نیاید.))راستی بچه ها. اینجا همه با لباس های خاکی اند؛ چون خود امام فرمودند:((این لباس ها بیشتر به شما ميآید.))بچه ها در آن روزی که بیبی فاطمه زهرا(س) دست های بریده عباس(ع)و قنداق غرق خون علی اصغر را نزد خدا برای شفاعت ميبرد، ما هم گرد و غباری که از خاک شلمچه و مهران و فکه و مجنون بر چهره مان نشسته و خونی که هنگام شهادت بر بدن و لباسمان جاری شده را جمع ميکنیم و در آن لحظه حساس برای شفاعت شما، همراه ميآوریم. شما مطمئن باشید که ما شما را فراموش نکرده ایم ونخواهیم کرد. ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🚫حق الناس🚫 حضرت عیسی (ع) از کنار قبری میگذشت... از خدای متعال خواست که صاحب قبر را زنده کند تا چیزی از او بپرسد... همین که زنده شد از او سؤال کرد: "حالت در عالم برزخ چگونه است؟؟ عرض کرد:من باربری بودم؛ روزی مقداری هیزم برای کسی بر دوش داشتم و میبردم... خلالی از آن جدا کردم که دندان خود را با آن خلال کنم... از آن زمان که مرده ام تا به حال گرفتار کیفر همان عملم... ⁉️راستی چقدر حواسمان به حق الناس هست!؟؟ 🆔 @Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi-agha-bashe-0.mp3
3.37M
۱۰۴ موضوع: آقا... باشه سخنران: حجه الاسلام محرابیان 🆔 @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت شهید ابراهیم هادی پنج روز قبل از شهادت - که با دوستانش عهد شفاعت می بندد - برای اولین بار پس از ۳۵ سال این صوت پیدا شد و به خواهر شهید اهدا گردید. 🆔 @Ebrahimhadi
20 خجالت می‌کشم خدایا! ما را ببخش. گناهانی که ما را احاطه کرده و خود از آن آگاهی نداریم. گناهانی را که می‌کنیم و با هزار قدرت عقل توجیه می‌کنیم و خود از بدی آن آگاهی نداریم. خدایا! تو آنقدر به من رحمت کرده و آنچنان مرا مورد عنایت خود قرار داده‌ای که من از وجود خود شرم می‌کنم، خجالت می‌کشم که در مقابلت بایستم و خود را کوچکتر از آن می‌دانم که در جواب این‌همه بزرگواری و پروردگاری، تو را شکر کنم و تشکر را نیز تقصیری و اهانتی به ساحت مقدّست می‌دانم. 🌷شهید دکتر مصطفی چمران🌷 📚بینش و نیایش، ص70 🌙 🆔 @Ebrahimhadi
ای همیشه پنهان در پسِ ابرهای معصیتِ ما ای تو در انتظار ما و نه ما در #انتظار تو چه بی‌رحمانه زمان در حال گذر است اینجا بدونِ تو و چه ناجوانمردانه رنگ عوض می‌کند موهایم در سال‌های دوری و باز چشم‌هایی خیره بر آسمانِ اسفندماه ؛ این آخرین نفسِ سال!  نغمه‌‌ای را به‌ انتظار نشسته ؛ نغمه‌ای به #غریبی صدایِ پایِ یار، مـاهِ دوازدهم آمد ولی ماه دوازدهم نیامد.. #یا_صاحب_الزمان_عج #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃 این خصلت گمنامی او بود که شد آوازه‌ی اویی که جهانیست از عشق دنیا که‌مرا اسیر و در بندش خواست او‌بود رهاکرد مرا بال‌و پرم‌شد تا عشق او بود و نگاهش که دلم روشن شد او بود و دلش‌که عشق‌هم عاشق شد مجموعه رفتار من این شد از عشق جانم شهدا و هدفم اهدافش این دست خودم نبود ابراهیم بود دستم بگرفت و هادیم شد درعشق #سلام_بر_ابراهیم🌷 🆔 @Ebrahimhadi
او هميشه از خدا ميخواســت گمنام بماند، چرا كه گمنامي صفت ياران محبوب خداست... و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … همانان که خدا میخواهد صدای فریاد گمنامیشان را به گوش همگان برساند... #سلام_بر_ابراهیم🌷 🆔 @Ebrahimhadi
#اسفند_عجب_ماهی_است! شهادت #حمید_باکری: ۶ اسفندماه شهادت #حسین_خرازی: ۸ اسفندماه شهادت #امیرحاج_امینی: ۱۰ اسفندماه شهادت #ابراهیم_همت: ۱۷ اسفندماه شهادت #حجت_رحیمی: ۱۸ اسفندماه شهادت #حسین_برونسی: ۲۳ اسفندماه شهادت #عباس_کریمی: ۲۴ اسفندماه شهادت #مهدی_باکری: ۲۵ اسفندماه #سالگرد_شهادت همه شهدای عزیز🌷 بالاخص شهدا #اسفندماه را گرامی میداریم. 🆔 @Ebrahimhadi
🎁بسته‌فرهنگی شهید ابراهیم هادی🎁 🔻شامل: دفترچه | قاب شاسی۹×۱۲ | پیکسل | جاکلیدی | پنج عدد برچسب | تسبیح | کارت دلدادگان | سربند یازهرا(س) 📌فقط ۳۰هزار تومان+ #ارسال_رایگان 💠امکان انتخاب طرح‌های دیگر برای بسته فرهنگی 🔷سفارش: 🆔 @Khademe_ebrahim 📞 09393612899 🔶کانال تلگرام، ایتا،سروش: @Ebrahimhadi_Market
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه: 29 🆔 @Ebrahimhadi
ترجمه صفحه ی 29
@Ebrahimhadi-ghiamat.mp3
3.3M
۱۰۵ موضوع: برای قیامتت،چی تهیه کرده‌ای؟ سخنران: آیت الله مجتهدی تهرانی 🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۵۲ راویان:محمد یوسف نژاد و دیگر دوستان شهید 🌿"راهیان نور" سال 1374 بود. هنوز بحث راهیان نورمثل حالا آنقدر گسترده نشده بود. به همت و مديريت آقا سيد، كاروان ميثاق براي بازديد از مناطق جنوب آماده حرکت شد. ما هم با او همراه شديم. بعدازظهر، به هفت تپه رسيديم. قرار شد كه شب را آنجا بمانيم و صبح عازم مناطق ديگر شویمّ گردان مسلم در دوران دفاع مقدس در هفت تپه بود. اما فاصلة زيادي تا مقرمحل استراحت ما داشت براي همين صلاح ندانستيم كه كاروان را براي بازديد به آنجا ببريم. رفتم پيش آقا سيد و گفتم:((حالا كه تا اينجا آمده ايم بهتر است بدون آنكه به كسي بگوييم خودمان به محل گردان مسلم سري بزنيم.)) آقا سيد هم قبول كرد. بعد از آنكه کارها را به دوستان و مسئولان مربوطه واگذار كرد به راه افتاديم. در موقع حركت چند نفر ديگر هم كه مطلع شده بودند با ما همراه شدند.در طي مسير خاطرات گذشته را مرور ميكرديم.تا اینکه به نزديكي محل استقرار گردان مسلم رسيديم.وقتي وارد محوطه شديم هر كسي به گوشه اي رفت. من هم به محل چادر دسته حضرت علي اکبر(ع) ،كه عضو آن بودم، رفتم. خاطرات را در ذهنم مرورميكردم. بعد از سال ها به جایی برگشته بودم که بهترین خاطرات نوجوانی و جوانی ام در آنجا رقم خورده بود.ناگهان احساس كردم كسي فرياد ميزند! خيلي ترسيدم. فكر كردم براي كسي اتفاقي افتاده. از جا پریدم و به طرف صدا دويدم. صدا از زمین محوطة صبحگاه گردان مي آمد. تا به محوطة ميدان صبحگاه رسيدم به اطراف نگاه كردم. ديدم صدا از اتاقكي كه در محوطة ميدان صبحگاه قرار داشت، مي آید. سید بود. سید مجتبی رفته بود آنجا و دوستان شهیدش را صدا ميزد؛ همان هايي كه فكر ميكرد او را جا گذاشته اند و به سفر عشق رفته اند. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بعد از جنگ وقتي برای بازدید از منطقه حرکت ميکردیم و به شلمچه ميرسيديم دیگر نيازي به خواندن مصيبت نبود! سيد رو به قبله مينشست و به افق خيره ميشد. اشك در چشمانش حلقه ميزد. بعد به شدت گريه ميكرد. نگاه به چهره سید خیلی در انسان تأثیرگذار بود. رضا علیپور ميگفت:((بعد از آنكه سید از زيارت خانة خدا برگشت براي گفتن زيارت قبولي رفتيم منزلشان.))سید گفت: ((وقتي رفتم توی سرزمین عرفات. يك جايي خلوت كردم. اول بيني ام را روي خاك گذاشتم و خاک را بوييدم، ميداني چه بويي را حس كردم!؟))گفتم:((نه.))با حال عجیبی ادامه داد:((من بوي شلمچه را احساس كردم. بعد هم خيلي گريه كردم. اطرافم كسي نبود. داد ميزدم. گريه كردم. ميگفتم آقا من لایق نيستم؟ ميخواهم براي يك بار هم كه شده، حتي به صورت ناشناس شما را ببينم، آنقدر گريه كردم كه اطراف سرم كاملًا خيس شده بود.))آری، سيد همه جا به ياد شلمچه بود. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 رضا علیپور ميگفت:((يك شيشه عطر خوشبو از شهيد سيد علي دوامي به سيد مجتبي رسيده بود.))آقا سيد در مراسم ازدواج رفقا كه دعوت ميشد به آنها ميگفت:((اين شيشة عطر سوغات سيد علي است كه از مشهد آورده، حيفم ميآيد كه فقط خودم از آن استفاده كنم.در این روز مبارک به یاد سید علی و تشرف او به حرم امام رضا (ع)،شما را هم معطر میکنم.)) سید حتی در این لحظه ها هم از یاد یاران شهیدش غافل نبود و این کار به دیگران هم یادآوری میکرد. ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
ای شهدا....!🍃🌷 شنیده ام شب جمعه، زانو به زانو می نشینید؛ مادر می آید و خودش برایتان روضه گودال می خواند... . #به_یادتان_هستیم💚 #یادمان_باشید ❤️ هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید، آن‌ها شما را نزد سیدالشهدا(ع) یاد می‌کنند. بیاد #شهید_ابراهیم_هادی شادی روحش صلوات 🌺 🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺 ‌ 🔸 دعای فرج 🔸 ‌ هرشب ساعت ۲۰ تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷 👉 @Ebrahimhadi 👈
@Ebrahimhadi-Hameye Omidam.mp3
15.99M
🍃همه‌ی امیدم،تموم عمرم آرزو داشتم که تو رومی دیدم 🎤کربلایی حسین طاهری 🆔 @Ebrahimhadi
بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شَائِقٍ يَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَكَرَا.. "به جانم قسم كه تو همان آرزوى قلبى و غايت اشتياق مرد و زن اهل ايمانى كه هر دلى از يادت ناله ي شوق سر ميدهد" 🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌺🍃 🍃🌺 ✨بسم اللّه الرحمن الرحيم✨ اَللّـهُمَّ رِبَ النّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ والإنجيل وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ والأنبياء وَالْمُرْسَلينَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجْهِکَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ والآخرون، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُميتَ الاَْحْياءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بأمرك صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلى آبائِهِ الطّاهِرينَ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وأحاط بِهِ كِتابُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأعوانه وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لأوامره وَالُْمحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فأخرجني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي مُجَرِّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحَلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وأوسع مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ، وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ) فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ . سه مرتبه میگویی : اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمان. 🌷تعجیل در فرج یوسف‌زهرا صلوات🌷 🔹التماس دعای فرج🔹 🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
Dua_ahd_@Ebrahimhadi.mp3
9.05M
🎧 درون کوچه چشم انتظاری... محاسن شد سفید و روز ما رفت بگو یابن الحسن پس کی می آیی؟ 🆔 @Ebrahimhadi
#سلام_امام_زمانم 🌸 🍃تو بيا عزيز زهرا که تو سيد جهانی که توهم بهار مردم که توهم بهار جانی 🌺تو بيا که چشم مردم به ره عنايت توست که تو هم طبيب دلها که تو نور ديدگانی #تعجیل_در_فرج_امام_زمان_صلوات #اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج 🍃❤️ 🆔 @Ebrahimhadi
🌺شهید ابراهیم هادی میگفت: حریم زن با چادر حفظ میشه. همچنین اگر خانم ها حریم رابطه نامحرم رو حفظ کنند، خواهید دید که چقدر آرامش خانواده ها بیشتر میشود. شادی روحش صلوات🌹 🆔 @Ebrahimhadi
قلب زنگار می گیرد و با صلوات این زنگار کنار می رود و دل صیقلی می شود امام حسن مجتبی (ع) وسائل الشیعه، ج 4، ص ۱۲۱۶ 🆔 @Ebrahimhadi
🌷شهید میلاد ولی پور🌷 آموزشیش که تموم شد رفت پیش امام جمعه روستامون"حاج آقا بنی اسد" به حاج آقا گفته بود: "حاجی من دارم میرم مرز؛ این رفتنم برگشتنی نداره،من قراره ---♥♥ شَّهَّیَّدَّ ♥♥--- بشم، هروقت پیکرم رو آوردن برام روضه علی اکبر (ع) بخون... حاجی بهش گفته بود:خدا نکنه سالم میری سالم هم برمیگردی... میلاد حاج آقارو برده بود مزار روستا اونجا قبری رو نشون حاج آقا داده بود و گفته بود:بعد شهادتم همین جا خاکم کنید‼️ حاجی خیلی تعجب کرده بود... ✅میلاد ولی پور نوزدهم آبان 96 در شهر مهرستان بر اثر مبارزه با قاچاقچیان یه درجه رفیع شهادت رسید... 🆔 @Ebrahimhadi
گاهی اوقات یکی پدر ندارد؛ اما یک لشکر عمو دارد که لب تر کند به علقمه می‌زنند... #امنیت_اتفاقی_نیست❌ 🆔 @Ebrahimhadi
☘ امام صادق(عليه السلام) : «هركه در روز جمعه بعد از عصر هفتاد مرتبه بگويد: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَيْهِ حق تعالى گناه گذشته او را بيامرزد و در بقيّه عمر او را نگاه دارد و اگر او گناه نداشته باشد، گناهان پدر و مادر او را بيامرزد». مفاتیح الجنان 🆔 @Ebrahimhadi
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه: 30 🆔 @Ebrahimhadi