@Ebrahimhadi-khalvat_dar_majazi.mp3
3.32M
#صوت #سخنرانی_کوتاه #شماره۸۱
موضوع: خلوت در مجازی..
سخنران: حجت الاسلام ماندگاری
کیا دوست دارن شهید بشن؟
این صوت رو گوش کنن😊🌹
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📕 #علمدار قسمت ۲۶
راوی: مصاحبه با سید مجتبی
🌿"امداد غیبی"
یک شب در کنار سید مجتبی بودیم. روایتی که او از عملیات والفجر 10 و تصرف پاسگاه ها داشت بسیار جالب و شنیدنی بود. او ماجرای آن شب را یک امداد غیبی ميدانست. ميگفت:((در سكوت كامل بايد به پاسگاه ها ميرسيديم. حالا در نظر بگيريد، كلي نيرو، با آن همه تجهيزات و آن همه وسايل، كوله پشتي، كلاه خود، اسلحه و ... صداي پاي بچه ها هم زیاد بود! آن شب توي آب رفته بودیم. پوتين ها وكتاني ها خيس شده بود و صدا ميكرد. بايد در سکوت کامل از كنار سنگر دشمن رد ميشدیم. نبايد سربازان عراقي بيدار ميشدند! حتی در کنار مسیر ما، نفر بر دشمن روشن بود و عراقی ها داخل آن بودن آن شب امدادهاي غيبي خداوند نصيب ما شد. نميدانم چرا، ولي آن شب قورباغه های داخل آبگير سر و صداي زيادي راه انداخته بودند! آنقدر سر و صدا ميكردند كه ما اصلا خودمان هم صداي نفر جلویی را نمیشنیدیم ! واقعا لطف خدا بود. سر و صداي قورباغه ها آنقدر زياد بود كه عراقي ها اصلا متوجه عبور نيروها از كنارشان نشدند. به اين طريق از پاسگاه دوم هم رد شديم. نيروها براي حمله در آنجا مستقر و به سمت پاسگاه سوم حركت كرديم.وقتي به پاسگاه سوم رسيديم، دشمن تازه متوجه حضور ما شد. آن ها از همه طرف بچه ها را به گلوله بستند. اينجاست كه فكر كردن واقعا سخت است. در يك لحظه هم بايد فكر حفظ نيروها و حفظ جان خود باشی. هم بايد فكرکنی كه چه بايد كرد؟ همة اين ها بايد در يك لحظه خيلي حساس به فكرت برسد. در این شرایط فقط عنايت خداوند است كه راه را ميگشايد. اين مسائل در جنگ زياد به وجود مي آمد. به دوستان گفتم:((اگر يك روز جنگ تمام شود و ما يك ميليون بچه رزمنده داشته باشيم، يك ميليون مرد آبدیده خواهيم داشت؛ کسانی که همه گونه سختی کشیده اند، مشكلات ديدند، سرما ديدند، گرما ديدند، بي خوابي ها كشيدند، گرسنگي ها و تشنگي ها تحمل كردند. این ها به درد انقلاب ميخورند.)) خلاصه آن شب با اندک نیرویی که مانده بود جلو رفتیم و پاسگاه پنجم و سه راه هم فتح شد.
♻️#ادامه_دارد...
🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺
🔸 دعای فرج 🔸
هرشب ساعت ۲۰
تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷
👉 @Ebrahimhadi 👈
#دست_نیاز_چشم_امید 1
"مناجات شبانه"
بنده به عنوان مسئول حفاظت قرارگاه رعد، به سربازان نگهبان دستور داده بودم تا شبها پس از خاموشی، برای ورود و خروج به قرارگاه، ایستِ شبانه بدهند. یکی از شبها نگهبان پاس دو، که نوبت پاسداری اش از ساعت دو الی چهار صبح بود سراسیمه مرا از خواب بیدار کرد و گفت: در ضلع جنوبی قرارگاه شخصی هست که فکر میکنم برایش مشکلی پیش آمده.
پرسیدم: مگر چه کار می کند؟ گفت: او خودش را روی خاکها انداخته و پیوسته گریه میکند.
من بی درنگ لباس پوشیدم و همراه سرباز به طرف محلی که او نشان میداد رفتم. به او گفتم که تو همین جا بمان. سپس آهسته به طرف صدا نزدیک شدم. صدا به نظرم آشنا آمد. نزدیکتر که رفتم او را شناختم. تیمسار بابایی، فرمانده قرارگاه بود. او به بیابان خشک پناه برده بود و در دل شب آنچنان غرق در مناجات و راز و نیاز به درگاه خداوند بود، که به اطراف خود توجهی نداشت. من به خودم اجازه ندادم که خلوت او را برهم بزنم.
🌷شهید عباس بابایی🌷
📚پرواز تا بی نهایت، ص233
#شبتون_شهدایی🌙
🆔 @Ebrahimhadi
صبح که از خونه میرین بیرون بگین :
إِنِّی ذاهِبٌ إِلى رَبِّی سَیَهْدِین
ِمن به سوى پروردگارم مى روم،
او مرا هدایت خواهد کرد...
🆔 @Ebrahimhadi
ابراهیم در دوران دبیرستان در ورزش کشتی، قهرمان بوده و همیشه در کشتی مراقب بود که روی نقطه ضعف های حریفم انگشت نگذارد.😳
در حالی که رسم کشتی این است که طرف مقابل را از روی نقطه ضعف هایش به زمین می زنند.👌
این نشان می دهد که ابراهیم هادی فوق قهرمان و فوق پهلوان بوده است.👏
شادی روح پهلوان #ابراهیم_هادی صلوات🌹
🆔 @Ebrahimhadi
🔆پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
امّت من، چهار وظيفه دارند:
توبه كار را دوست بدارند؛
نيكوكار را يارى برسانند؛
براى گنهكار آمرزش بطلبند؛
و براى عموم، دعا كنند.
يَلزَمُ اُمَّتِيَ الحَقُّ في أربَعٍ: يُحِبّونَ التّائِبَ، ويُعينونَ المُحسِنَ، ويَستَغفِرونَ لِلمُذنِبِ، ويَدعونَ لِلمَلَأِ
📙مشكاة الأنوار، صفحه 263
🆔 @Ebrahimhadi