eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
697 ویدیو
62 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim ❌حذف‌آیدی‌ازروی‌عکسهاموردرضایت‌مانیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۲۴ راوی: رضا علیپور 🌿"والفجرِ ۱۰" دشت هاي سليمانية عراق هم زمان با مبعث رسول اكرم(ص)میزبان بچه های بسیجی شده بود. نیروها از غرب کشور و از سمت ارتفاعات هزار و یک شهید به این منطقه وارد شدند.آخرین روزهای اسفند سال 1366 بود. عملیات والفجر 10 در ساعت يازده و بيست دقيقه آغاز شد.از قرارگاه قدس، لشكر 25 كربلا با دَه گردان در اين عمليات حضور داشت.یکی از گردان ها، گردان مسلم بن عقيل بود. جلسه فرماندهان برگزار شده بود. طبق توافق، قرار شد قله مهم منطقه توسط گردان علي بن ابي طالب(ع)آزاد شود. هم زمان گردان مسلم در سكوت كامل به سمت شهر خرمال حركت كند. نیروهای گردان پس از عبور از شهر خُرمال بدون انجام عمليات، پنج كيلومتر در جادة خُرمال به سمت سه راه سيد صادق و شهر سليمانيه پیش بروند. طی مسیر هم پنج پاسگاه وجود داشت که پنجمین آن در سه راه قرار داشت.آنجا باید سه راهي مهم منطقه پاسگاه (دوجیله )و قلّه( گردكو) را تصرف میکردیم و ارتباط دشمن با اين سه شهر مجاور قطع ميشد. سيد به عنوان فرمانده گروهان به همراه شهيد سيد علي دوامي، جانشین گردان، و شهيد بهمن فاتحي و دیگر نیروها به سمت سه راه حركت كردند.وظيفة گروهان سلمان سنگینتر بود. پاكسازي پاسگاه پنج و آن سه راه کار سنگین و مهمی بود. حركت سيصد نفري نيروها در تاریکی شب و بدون صدا به سمت دشمن خيلي مشكل بود. پس از طي مسيري بايد توقف ميشد و پس از اطمينان از حضور كل گردان دوباره به سوي سه راه حركت ميكرديم. وقتي نگاهم به سيد افتاد، دیدم كه دائم ذكر((لا حول و لا قوهَ الاّ بالله)) و يا ذكر يا زهرا(س) بر لبانش بود. شرایط بسیار سخت بود. اگر دشمن از حضور ما آگاهی مي یافت و ما به اهداف تعیین شده نميرسیدیم، کار دیگر گردان ها نیز با مشکل روبه رو ميشد. ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@Ebrahimhadi_baten.mp3
3.28M
۷۹ موضوع: چرا ظاهرتان بهتر از باطنتان است؟! سخنران: شهید شیخ احمد کافی 🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺 ‌ 🔸 دعای فرج 🔸 ‌ هرشب ساعت ۲۰ تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷 👉 @Ebrahimhadi 👈
🎁بسته‌فرهنگی شهید ابراهیم هادی🎁 🔻شامل: دفترچه | قاب شاسی۹×۱۲ | پیکسل | جاکلیدی | پنج عدد برچسب | تسبیح | کارت دلدادگان | سربند یازهرا(س) 📌فقط ۳۰هزار تومان+ #ارسال_رایگان 💠امکان انتخاب طرح‌های دیگر برای بسته فرهنگی 🔷سفارش: 🆔 @Khademe_ebrahim 📞 09393612899 🔶کانال تلگرام، ایتا،سروش: @Ebrahimhadi_Market
مـولای مـن 🌿 روزم که با ســلام بـه تـو آغـاز شـود حـتـما آن روز خـتــم بـخیـــر اسـت [السـلام عـلـیـک یـا ابـا الـصـالـح الـمـهـدی✋] #امروز_به_نیت_ظهورت_گناه_نمیکنم #صـبـحتــــــون_امـام_زمــانــــــی 🆔 @Ebrahimhadi
🌿🌿🌿🌿🌿 یادت باشد #شهید اسم نیست، بلکه یک رسم است...🍃 یادت باشد که شهید عکسی نیست که اگر از دیوار اتاقت برداشتی فراموش شود... شهید مسیر زندگیست... راه است و مرام است! #سلام_بر_معلم_شهیدم #شهید_ابراهیم_هادی🌷 🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌹 شهیدی که بعد از #شهادت شناخته شد ▫️شهید مدافع حرم اکبر شهریاری حافظ کل قران و مداح اهل بیت بود ▫️مادر شهید : من نمی‌دانستم که وی مداح اهل بیت حافظ و قاری قرآن کریم است اما پس از شهادت فهمیدم که قاری و مداح اهل بیت علیه السلام بوده است در واقع من فرزندم را پس از شهادت شناختم ▫️همسر شهید : او حافظ کل قرآن بود اما از آنجایی که انسان متواضعی بود نگذاشت کسی این قضیه را بداند. #مدافـــع_حــــرم #شهیـــد_اکبــــر_شهریــــاری🌹 🆔 @Ebrahimhadi
@Ebrahimhadi-delam be talatom mesle karoone.mp3
10.29M
۴ دلم به تلاطم مثل کارونه، به یاد شلمچه یاد مجنونه... با نوای: سید رضا نریمانی 🍃بیاد شهدای گرانقدر ایران سربلند🍃 🆔 @Ebrahimhadi
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه:1 ✷ T.me/Ebrahimhadi ✷ Gap.im/Ebrahimhadi ✷ Sapp.ir/Ebrahimhadi ✷ Eitaa.com/Ebrahimhadi
ترجمه صفحه ی 1
@Ebrahimhadi-rahayi-az-jahanam.mp3
3.64M
۸۰ موضوع: برات رهایی از جهنم سخنران: حجت الاسلام محرابیان 🆔 @Ebrahimhadi
💫💫💫💫💫 چقدر اسم زیبای تو، برازنده‌ی توست.. ابراهیم بودی و نفست را در آتش سوزاندی و برای دل درمانده از گناه من هدایت کننده شدی... به راستی که پیامبر دل من تویی... ابراهیم...❤️ 🌹🌸هرگـاه شب جمعه شهـدا را يـاد ڪرديد، آنها شمـا را نزد سیدالشهدا(ع) یاد مے ڪننـد. بیاد #شهید_ابراهیم_هادے #شادی_روحش_صلوات 🌷 ☑️ سلام بر ابراهیم 🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۲۵ راوی: رضا علیپور 🌿"پاسگاه پنج" پنج كيلومتر مسير را به سمت سه راه بدون مشكل طي کردیم. به پاسگاه سوم رسیده بوديم كه ناگهان دشمن متوجه حضور ما شد. با تانك و نفراتي كه دربالای ارتفاعات و در سه راه مستقر بودند به سمت ما آتش گشود.هيچ پناهي نداشتیم. سريع كنار جاده، كه حدود يك متر پايين تر از جاده بود، سنگر گرفتيم. حجم آتش آنقدر زياد بود كه مدت زيادي زمين گير شديم. كسي جرئت نميكرد سرش را بالا بياورد. بعضی از بچه ها، که در شیار پایین کوه قرار داشتند، برای اینکه در معرض رگبار دشمن نباشند خودشان را به داخل آب انداختند! آبی که در آن از سرما تقریبا یخ زده بود.وضعيت واقعا بحراني بود. زمان در حال از دست رفتن بود. باید کاری ميکردیم. در اين هنگام آقا سيد مجتبي بلند شد و با صدايی رسا فرياد كشيد و گفت:((الله اكبر.))بعد ادامه داد:((از بچه هاي گروهان سلمان هر كی هست با من بياد.))پشت سر او پسرعمويش سيد مصطفي و چند نفر ديگر از زمين كنده شدند. انگار همه منتظر فرياد الله اكبر آقا سيد بودند. همه روحیه گرفتندبچه ها توانستند با شلیک آرپيجي يكي از تانك ها را منهدم كنند. با انفجار تانک دشمن و فریادهای سید مجتبی نیروها، كه روحيه گرفته بودند، به طرف پاسگاه چهارم حركت كردند. پس از درگيري كوتاهي پاسگاه فتح شد. به آخرین مرحله کار نزدیک ميشدیم. حدود پانصد متري ما پاسگاه پنج قرار داشت. خودم را به سيد مجتبي رساندم. به همراه او جلوتر از بقيه نيروها بودم. از حاشية سمت راست جاده به طرف پاسگاه پنج حركت كرديم. به دويست متري پاسگاه رسيديم. سكوت عجيبي در سه راه احساس ميشد. پاسگاه پنج درست مشرف به سه راه و بالای تپه قرار داشت. با خودم گفتم احتمالا كسي در پاسگاه حضور ندارد. شاید عراقی ها با شنیدن صدای درگیری فرار کرده اند. با سرعت جلو ميرفتیم. توی همین افکار بودم که یک دفعه صدای شليك تيربار و آرپيجي از بالای تپه و داخل پاسگاه به طرف ما آغاز شد. بلافاصله تانک عراقی از روبه رو شلیک کرد. همة ما زمینگیر شدیم! خودمان را از روی جاده به سطح شيب دار کنار آن پرت كرديم. در اين موقع یک دفعه صدای نالة سید مجتبی را شنیدم! سيد فریاد زد وگفت:((يا زهرا(س)و بعد آرام روی زمین نشست.))وقتي سيد اينگونه نام مادر را به زبان آورد معنايش اين بود كه اتفاقي برایش افتاده. با شنيدن اين ذكر ناخودآگاه به سمتش برگشتم. گلولة تيربار گرینوف به بازوي سيد اصابت كرده بود. گلوله از بازو رد شده و پهلوي او را پاره كرده بود. دویدم به سمت سید،او را به سمت شیار کشاندم. حال و روز او اصلا مساعد نبود، خونریزی شدیدی داشت. ميخواستیم سيد را به عقب منتقل كنيم اما قبول نكرد. ميگفت:((بايد پاسگاه دشمن را فتح كنيم.))در اين هنگام، بقيه نيروها از راه رسيدند. سید علی دوامی، حاج تقی ایزد، فرمانده گردان، و ...با حجم آتش بچه ها تانك دشمن فرار کرد. بعد از دقايقي پاسگاه پنج به دست رزمندگان اسلام فتح شد. عملیات در محور ما به اهداف خود دست یافت. خبر پیروزی بچه ها بلافاصله اعلام شد. بسیاری از نیروهای دشمن در محورهای مجاور پا به فرار گذاشته بودند. کار پاکسازی تمام شد. سيد نيروها را براي ادامة عمليات سازماندهي و تعدادي از بچه ها را در سنگرهای اطراف سه راه مستقر كرد. با اين كار راه فرار نيروهاي عراقي مسدود شد. آن موقع بود که سید به عقب منتقل شد. اما من خیلی ناراحت سید بودم. شب قبل ميگفت:((آرزو دارم مانند مادرم شهید شوم.)) حالا با زخمی که بر پهلو داشت او را به عقب منتقل ميکردند. در مرحله سوم اين عمليات شهر هفتاد هزار نفري حلبچة عراق آزاد شد. مردم حلبچه از رزمندگان اسلام استقبال با شکوهی کردند. دولت عراق نیز از آن ها انتقام گرفت! روز 25 اسفند شهر حلبچه به شدت بمباران شیمیایی شد. ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺 ‌ 🔸 دعای فرج 🔸 ‌ هرشب ساعت ۲۰ تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷 👉 @Ebrahimhadi 👈
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌺🍃 🍃🌺 ✨بسم اللّه الرحمن الرحيم✨ اَللّـهُمَّ رِبَ النّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ والإنجيل وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ والأنبياء وَالْمُرْسَلينَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجْهِکَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ والآخرون، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُميتَ الاَْحْياءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بأمرك صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلى آبائِهِ الطّاهِرينَ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وأحاط بِهِ كِتابُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأعوانه وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لأوامره وَالُْمحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فأخرجني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي مُجَرِّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحَلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وأوسع مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ، وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ) فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ . سه مرتبه میگویی : اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمان. 🌷تعجیل در فرج یوسف‌زهرا صلوات🌷 🔹التماس دعای فرج🔹 🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
Dua_ahd_@Ebrahimhadi.mp3
9.05M
🎧 درون کوچه چشم انتظاری... محاسن شد سفید و روز ما رفت بگو یابن الحسن پس کی می آیی؟ 🆔 @Ebrahimhadi
#یا_بقیة_الله_عج 💖 🌸 گل نرگس نظری ڪن ڪه 💐 جھان بیتاب اسٺ! 🌸 روز و شب چشم همه 💐 منتظـر اربـابــــ اسٺ... 🌸 مھـدی فاطمه پس ڪی به 💐 جھان می تابی؟🌹 🍃 🌸 نـور زیبای تـو یڪ جلوه ای 💐 از محـرابــــ اسٺ... 🌴تعجیل در فرج آقا صلوات 🌸 اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ 💐 وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل 🌸 فَرَجَهُـم..💐 🆔 @Ebrahimhadi
👆کتابی در زمینه اخلاق #کلام_بزرگان 🆔 @Ebrahimhadi
🔸 شخصی از درخواست فرمودند. آقا که همیشه مشغول بودند، سر بلند کردند و فرمودند :«تا می‌توانید نکنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند. 🔸 بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّ‌الناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند. 🔸 و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّ‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.» 📙فریادگر توحید ص 218 ✍خودمونم میدونیم که حق الناس هایی که به گردنمونه اکثرا تقصیر زبونمونه آخه با زبونی که اسم امام حسین و میبریم با زبونی که صلوات میفرستیم چرا باید گناه کنیم؟ چرا غیبت کنیم؟ چرا دلی و بشکونیم؟ چرا خدایی نکرده آبروی کسی و ببریم؟ آخه این غلطه که با یه پنجاه گرمی یه بدن 80 کیلویی و جهنمی کنیم امروز پنجشنبه هست اعمالمون به عرضه میشه بیا همین امروز به آقامون قول بدیم که تا پنج شنبه هفته بعد که اعمالمون به امام زمان عرضه میشه دیگه گناه زبونی نکنیم. 🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌸🍃🌸 تو را میبینم دلم قرص میشود قرص میشود که #تو را دارم.. تویی که سرشار از #عشقی.. عشقی که بوی #شهادت میدهد.. شهادتی‌که ازجنس #گمنامی است #شهید_گمنامی که خریدارش، #حضرت_زهراست(س).. سلام بر پهلوان بی مزار سلام بر ابراهیم هادی💖 🆔 @Ebrahimhadi
🌷شهید مصطفی ردانی پور🌷 معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین. خانم معلم آمد سراغش. دستش را انداخت زیر چانه اش که "سرت را بالا بگیر ببینم." چشم هایش را بست و سرش را بالا آورد. از کلاس بیرون زد، تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نکرده بود. خونه که رسید گفت:دیگه نمیخوام برم هنرستان. _آخه برای چی؟؟؟ _معلم ها بی حجابن. انگار هیچی براشون مهم نیست، میخوام برم قم؛ حوزه. #زندگی_کنیم_مثل_شهدا🌹 🆔 @Ebrahimhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثلا بابات توی بهشت، تلوزیون روشن کرده زده شبکه افق، داره تورو میبینه، چی میخوای بهش بگی؟😢 گفتگو با دختر شهید مدافع حرم محمدرضا علوی 🆔 @Ebrahimhadi
رایحه گل نرگس از جمکرانت.. تا اینجا هم رسیده است... پس کی می آیی جانا؟😔❤️ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج🌿 تعجیل در فرج آقا صلوات 🆔 @Ebrahimhadi
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه: 2 ✷ T.me/Ebrahimhadi ✷ Gap.im/Ebrahimhadi ✷ Sapp.ir/Ebrahimhadi ✷ Eitaa.com/Ebrahimhadi
ترجمه صفحه ی 2