eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
13.4هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
723 ویدیو
62 فایل
"کاری کن که خدا خوشش بیاد" تو دعوت شده ی خاصِ آقا ابراهیم هستی تا کمکت کنه به خدا برسی❤️ 🛍فروشگاه: @EbrahimhadiMarket ⚠️تبلیغات: @Ebrahimhadi_ir 👤ارتباط با مدیر: @Khademe_ebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
@Ebrahimhadi-DeleAsemoon.mp3
7.33M
🎧 صوت دل آسمون... 🎤با نوای: حاج محمود کریمی 🆔 @Ebrahimhadi
✍پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت نیمه شب خواب دید که بیگناه است پس او را آزاد کرد پادشاه گفت حاجتی بخواه درویش گفت :وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار میکند تا مرا از بند رها کنی! 🌺نامردی نیست اگر از دیگری حاجت بخواهم؟ 🆔 @Ebrahimhadi
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📕 قسمت ۳۶ راوی:همسر شهید 🌿"زندگی" سيد عاشق بچه بود ميگفت:((ميخوام چهار تا بچه داشته باشم؛ دو تا دختر، دو تا هم پسر، خداوند فقط يك دختر به ما داد كه آقا سيد به علت علاقه اي كه به حضرت زهرا(س)داشتند نام او را زهرا گذاشت. ميگفت:((اگر خدا به من پسر دهد، نامش را ميگذارم ابلفضل؛ ابلفضل علمدار.)) وقتي ميخواست زهرا را بخواباند برايش داستان ميگفت. اما نه مثل داستان هايي كه بقيه براي بچه هايشان تعريف ميكنند. آقا سيد براي زهراي كوچك، از لحظه هايي كه جانباز شد، از خاطرات جبهه و خاطرات دوستان شهیدش تعريف ميكرد. ميگفتم:((آقا سید، براي بچه كوچك از اين داستان ها تعريف نميكنند!))ميگفت:((زهرا بايد از حالا راه شهادت را بداند. بايد بداند كه شهيد چه كسي است و جبهه چيست. بايد دل زهرا با اين مسائل اُنس بگيرد.))در تربيت زهرا شيوه هاي جالبي داشت. هرگز او را تنبیه نکرد. اصلا با زدن مخالف بود. به خصوص آنكه ميگفت نام مادرم روي اوست. اگر زهرا اذيت ميكرد، سيد فقط سكوت ميكرد. همين سكوتش باعث ميشد تا زهرا با اينكه خيلي بچه بود متوجه اشتباهش شود. بعد ميرفت و از پدرش عذرخواهي ميكرد. معتقد بود تنبيه بايد اخلاقی باشد، تا اثر اخلاقي هم بگذارد. ميگفت:((بايد با بچه دوست بود.)) سید نقاشي هاي قشنگي براي زهرا ميكشيد. با او به پارك ميرفت. با هم خيلي بازي ميكردند. با هم شوخی ميکردند و ...گاهي به او سواري هم ميداد! سید مجتبی بهترین پدر برای زهرا بود.در مديريت خانه هم فكري داشتيم. سيد عالي ترين تصميم ها را ميگرفت. در کارها با من مشورت ميكرد. به او ميگفتم تصميم نهايي را خودت بگير؛ چون ميدانستم خیلی عالي تصميم ميگيرد. در کارهای خانه خیلی به من کمک ميکرد. وقتی ميتوانست، بيشتر كارهاي خانه را ايشان انجام ميداد. نمونة آن گردگيري منزل بود. من و دخترم را ميفرستاد خانة مادرم. وقتي برميگشتيم باوركردني نبود، خانة مثل دسته گل شده بود. سيد چايي آماده كرده بود و ... با اينكه خسته بود اما يك بار نشد كه بگويد خانم من ديگه خسته شدم. همة كارهايش با نظم انجام ميشد؛ مگر زماني كه مريض ميشد. حتي در آنوقت هم نگران بي نظمی هاي اطرافش بود و ناراحت ميشد. رفتارش هميشه با متانت و سنگيني خاصي همراه بود. براي همين مورد عالقة مادرم بود. با فاميل و آشنا متواضعانه برخورد ميكرد. نسبت به سن و سالش آدم فكر ميكرد دكترا دارد. اوقات فراغت را در خانه بيشتر با زهرا بود. يا به تمرين مداحي ميپرداخت. گاهي از او ميخواستم كه براي ما مداحي كند. او هم به شوخي ميگفت تا درخواست رسمي نكنيد نميخوانم.من هم ميخنديدم و درخواست رسمي ميكردم. بعد شروع ميكرد با صدايی زيبا خواندن. اهل شوخي بود؛ اما نه هرشوخي! در جايش آدم جدي ولي مهربان بود.اصلا در بند تشريفات نبود. مهمان كه ميخواست بيايد به من ميگفت يك نوع غذا درست كنم. ميگفتم:((آقا سيد ممكنه مهمان آن غذايي را كه ما سر سفره ميگذاريم دوست نداشته باشد.)) فكري ميكرد و ميگفت: ((از نظر شرعي درست نيست، اما حالا كه اين حرف را زدي، مهمان حبيب خداست، اشكال ندارد. فقط نباید اسراف شود.))اهل زرق و برق دنيا نبود. به نكات خيلي ريزي در زندگي دقت داشت كه فكر آن را هم نميكردم. اصلا يادم نميآيد به من دستوري داده باشد. روزه كه ميگرفت، هيچ وقت نميگفت برايم غذا بياور و يا آماده كن. وقتي ميديدم كه با يك استكان چايي دارد افطار ميكند، ميرفتم غذا را آماده ميكردم و برايش ميآوردم. اما ميديدم كه خيلي غذا نميخورد. ميگفتم:((آقا شما روزه بوديد، بايد بخوريد تا نيرو بگيريد و بتوانيد كارهايتان را انجام دهيد.))ميگفت:((زياد خوردن باعث ميشود انسان پايبند دنيا شود.))هر بار كه برايش غذا درست ميكردم خیلی تشکر ميکرد و ميگفت: ((إنشاالله خداوند طعام بهشتي نصيب شما كند.)) ♻️... 🆔 @Ebrahimhadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🌺هر شب به رسم قرار عاشقی🌺 ‌ 🔸 دعای فرج 🔸 ‌ هرشب ساعت ۲۰ تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات🌷 👉 @Ebrahimhadi 👈
#ختم_قرآن_کریم به نیابت از شهید ابراهیم هادی هدیه به حضرت زهرا(س)🌹 📖هرشب یک صفحه: 13 🆔 @Ebrahimhadi
ترجمه صفحه 13
@Ebrahimhadi-tavakoll.mp3
4.48M
۹۰ موضوع: به خدا توکل کن سخنران: آیت الله ناصری 🆔 @Ebrahimhadi
10 آماده شوید شب‌ها از گریه محمّد بیدار می‌شدم. وقتی از او علت این همه نماز و گریه را می‌پـرسـیـدم جواب می‌داد که: «مادر! قیامت بسیار هولناک است، ما باید آماده شویم». محمّد درجزیره‌ی مجنون با سه نفر از دوستانش به شهادت رسید، در حالی که چهل روز از شهادت برادرش ـ جواد ـ می‌گذشت. در وصیت‌نامه‌اش که سه ساعت قبل از شهادتش نوشت، امضا کرد: شهید محمد آهن‌دوست. 🌷شهید محمد آهن‌دوست🌷 📚مجید جعفرآبادی، بزم کهکشان 🌙 🆔 @Ebrahimhadi
#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی🍃 اى وارث ذوالفقار مولا برگرد! اى نور دو چشم آل طاها، برگرد ماشعله به شعله سوختیم ازغم یاس اى منتقم حضرت زهرا (س) برگرد #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🍃🌸 تعجیل در فرج یوسف زهرا صلوات 🆔 @Ebrahimhadi
🍃♥️🍃 ❣ #ڪـلام_شهید ما در قِبال تمام ڪسانے کہ راه ڪج میروندمسئولیم! حق نداریم با آنها برخورد تند ڪنیم. از ڪجامعلوم ڪه ما در انحراف اینها نقش نداشتہ باشیم؟ #شهید_محمدابراهیم_همت 🆔 @Ebrahimhadi
دانش آموز ی که از طریق انشا خود به آرزویش رسید.🌿❤️ یکروز سرکلاس، امیرعلی انشای خود را در کلاس می خواند و در انشای خود، آرزو میکند که یک هدیه(چفیه) از مقام معظم رهبری دریافت کند... معلم مربوطه پس از این، انشا را به دفتر مقام معظم رهبری ایمیل زده و آرزوی دانش آموز را عنوان می کند. این آرزو هفته قبل پس از سه ماه برآورده شد و مامور پست، چفیه اهدایی از سوی مقام معظم رهبری را تحویل مدرسه داد. سپس دانش آموز مجددا بدون اینکه مطلع باشد انشایش را سر صف خواند. پس از پایان انشا، چفیه (هدیه رهبری) به دانش آموز اهدا شد. 🆔 @Ebrahimhadi
منی که تمام گذشته ام را تباه کردم؛ حالا به لشکر ابراهیم ملحق شده‌ام... جوانان به گوش! #رفافت با #ابراهیم_هادی عالمی دارد...❤️🌿 🆔 @Ebrahimhadi