تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند
نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند
بانو! تو آمدی: سر هر سفره تهی
سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند
باران گرفت و عطر هزاران گل انار
روی لب کویر ُُتبسم گذاشتند
از برکت قدوم شما شوره زارها
رودی شدند و سر به تلاطم گذاشتند
این شهر را به عشق شما"شهر اهلبیت"
شهر ستارگان زمین ...قم گذاشتند
"اینجا برای چیدن یک خوشه یاد تو
هر گوشه از حریم تو را خم گذاشتند"
دستان مهربان تو را آسمانی
بر شانه های خسته مردم گذاشتند
هر کس مقیم شهر تو شد در پیاله اش
یک جرعه آفتاب و ترنم گذاشتند
✍️: شعر از : #مریم_سقلاطونی
#بیست_و_سوم_ربیع_الاول
#سالروز_ورود_جهان_بانو_به_قم
#بزرگترین_عیدی_به_قم
#اداره_آموزشهای_مهارتی_فرهنگی
⬇️⬇️⬇️
🆔@amozeshhaymaharati