• #تلنگرانــــــــہ🌿
فڪر ڪردن بــه گــناه
مــثل دود مےمـونــه !
و دل رو سیاه میکنه...
#عبرت_نامه_
❌یه پسری میگفت : از یه دختر مدرسه ای خوشش اومده ...
📵نمیدونم چطوری ازش شماره گرفته بود یا بهش شماره داده بود
❌ درحال تماس و مکالمه بودند...
میگفتند و میخندیدند ...
🆘 بهش گفتم : این ارتباط گناهه هاااا
📵 میگفت : قصد ازدواج داریم!!!
Ⓜ️ ولی من اصلا به این ارتباط خوشبین نبودم و قطعا میدانستم این ارتباط #گناه هست . چون بقصد ازدواج هم ، نمیشود رابطه ای به این شکل داشت
♨️این ارتباط تلفنی و قرارهای حضوری و صحبت های عاطفی و بگو بخند ها ادامه داشت . و این مکالمه ها و درد دل های گناه آلود ظاهرا چند سال بطول کشید ...
🚷 بعدها عیان شد آقا پسره بدحاله...
ناراحته ... آهنگ غم انگیز گوش میده ...
Ⓜ️ پرسیدم چه خبر ؟ چی شده ؟
📵 گفت : من با اون هم کفو نیستیم ، بدرد هم نمیخوریم و دیگه نمیخواهیم ازدواج کنیم .
Ⓜ️ حالا ببین حال دختر خانم چطوره !!!!
قطعا اونم وضعش خرابه
اون دختر دم کنکور بود ... و این ارتباط به درسش هم احتمال زیاد لطمه زده .
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
Ⓜ️حالا عبرتش کجا بود ؟
دختر خانم ، آقا پسر ، این ارتباط ها درست نیست .
اگر کسی شما را بخواهد میاد خواستگاریتون.
🍃 اقا پسر میگه : شرایط ازدواج رو فعلا ندارم . خب اگر واقعا مرد هست بره شرایط رو درست کنه . نه اینکه بگه : حالا بیا چند مدت چند ماه و سال ارتباط داشته باشیم ، بگیم بخندیمو فلان، بعدا که شرایطم درست شد میام خواستگاریت 😳 .
(این درست نیست)
نماز جمعه ی امروزِ تهران، اهمیت خاصی داره... تهرانی های بزرگوار ان شالله تونستن برن 🙏🌺
التماس دعا
با سلام خدمت شما و همه ی کسانی که عضو کانال بسیار خوب اغوا هستند
منم خواستم از تجربه ی خودم بگم که شاید عبرتی بشه
من یه خانم هستم که خیلی به سمت گناه نمیرم و اینکه میگفتن ایمان نگه داشتن در آخرالزمان بسیار سخته من پیش خودم خنده ام میگرفت و میگفتم واقعا اینطور نیست در واقع من خیلی به ایمان خودم مغرور شده بودم 😔تا اینکه ناخواسته خیلی ناخواسته در گیر چت با نامحرم شدم که اون آقا هم از آشنایان بود فقط با یه احوال پرسی ساده شروع شد بعد من برای اینکه خودم رو گول بزنم فکر میکردم واقعا من و اون آقا خواهر و برادریم یعنی در واقع ابتدا در وجدانم هم همینطور بود ولی شیطان از این احساس ما سواستفاده میکرد و باعث شد کم کم خیلی توچت و حرف زدن احساس راحتر و بهتری بهم داشته باشیم و خیلی حرفای راحتتری بهم بزنیم ولی بعد از این حرفا خیلی خیلی به شدت عذاب وجدان بدی میگرفتم و شب ها یواشکی فقط گریه میکردم از گناهی یا خیانتی که دارم در حق شوهرم میکنم وحتی وقتی میخواستم دعا کنم در حق فرزندانم از خدا خجالت میکشیدم که وقتی خود من تو این راه افتادم چجوری در حق فرزندانم دعا کنم
تنها شانسی که من آوردم اون آقا هم شیر پاک خورده و حلال خورده بود و هر دو به کاری که میکردیم واقعا شرمسار میشدیم و هر دو تصمیم گرفتیم از راهی که راه شیطان است برگردیم و ازخدا بخواهیم که واقعا مارو ببخشه برای همین قبل از اینکه آبرو ریزی بشه از خدا خواستیم که کمکون کنه و به راه درست برگردیم
ما هر دو به این فکر کردیم که همونطور که ما دوست نداریم همسرامون با کسی دوست بشن یا حتی یه چت ساده هم بکنند پس باید خود ما هم همینطور باشیم و اینکه واقعا از خدا میخوام هیچ کس رو هیچ وقت به خاطر ایمانش غرور نگیره چون شیطان از اون طریق وارد میشه همیشه به یاد خدا باشیم و لحظه ای از خدا غافل نشیم
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-نَحنُ شیعَةُ عَلی إبنَ أبیطالِب
ما شیعیان علی پسر ابیطالب هستیم..
لَم نَتـرک فلسطین
فلسطین را رها نمیکنیم..