🌟💠﷽💠🌟
💌 @eejazelahi
🌸 #🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۱۶)
#قسمت_شانزده
به سوی آتش!
در حالیکه از شدت وحشت و اضطراب به خود میلرزیدم، پرسیدم به کجا؟
گناه به کوه سمت چپ اشاره کرد و گفت: پشت این کوه وادی باصفایی است که دوست دارم تا قیامت در آنجا بمانی. .
میدانستم لجاجت و طفره رفتن من بی فایده است پس به همان راهی که اشاره کرده بود قدم نهادم.
گناه با عجله و شادی کنان جلو میرفت. .
هراز گاهی بر میگشت و مرا تشویق به ادامه راه میکرد.
با اینکه از گناه خیری ندیده بودم، اما مژدههای مکرر و شادمانی بی سبب او مرا نیز به وجد آورده بود و امیدوارانه به مسیر ادامه میدادم. .
از نیمه کوه گذشته بودیم که نالههایی از دور به گوشم خورد.از ترس و دلهره بر جای ایستادم و به گناه گفتم: این چه صدایی است که به گوش میرسد؟ .
گناه گفت: من صدایی نمیشنوم، شاید هلهله و شادی اهالی آنجاست که غرق نعمتند.
گفتم: ولی صدایی که من میشنوم به ناله و فغان بیشتر شباهت دارد تا هلهله و شادمانی کردن. .
گناه گفت: من چیزی نمیشنوم، بی جهت وقت را تلف نکن و زودتر به راهت ادامه بده.
.
دریافتم که گناه مطلبی را از من پنهان میکند و بی جهت خود را به ناشنوایی میزند...اما چاره ای نبود.
.
در کشاکش کوه و با شک و تردید به دنبال گناه در حرکت بودم که ناگهان صدای نیک را شنیدم، فریاد کشید: خودت را کنار بکش.
.
با عجله خودم را به کناری کشیدم، ناگهان سنگ سیاه بزرگی با شدت تمام به فرق گناه🔥 فرود آمد و او را به پایین کوه پرتاب کرد.
.
پس از آن نیک را دیدم که با عجله از قله کوه به طرفم آمد و مرا در آغوش گرفت. من نیز صورت بر شانه مهربانش گذاردم و زار زار گریستم..
.
نیک در حالی که اشکهایم را پاک میکرد گفت: دوست من اینجا چه میکنی؟ هیچ میدانی اینجا کجاست؟ گفتم: نه. .
نیک سری تکان داد و گفت: تو در چند قدمی وادی عذاب هستی. اینجا جایگاه افرادی است که توان عبور از برهوت را ندارند و روز قیامت نیز قدرت عبور از پل صراط را نخواهند داشت و سرانجام به قعر جهنم سقوط میکنند. .
نیک پس از آن مرا دلداری داد و خواست تا برای رفع خستگی اندکی استراحت کنم. .
🔵عذاب یکی از بزرگان برزخ!
.
در همین میان و در لا به لای فریادهای اهل عذاب صدای ناله ای را شنیدم که به ما نزدیک میشد.
پس از لحظه ای صدا واضح تر شد. و شنیدم که صاحب صدا با ناله ای جگر خراش از تشنگی شکایت میکرد. .
با وحشت رو به نیک کردم و پرسیدم: این دیگر چه صدایی است؟
.
نیک نگاه مهربانانه اش را به صورت من دوخت و گفت: به بالای کوه بنگر و آرامشت را حفظ کن..
ادامه دارد...
💌 @eejazelahi
°۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩°
🌟💠🌓💠🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃کلیپی تاثیر گذار تا آخر ببینید.
🍂بسیار زیبا
💌 @eejazelahi
°۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩°
🌟💠🌓💠🌟
🌟💠﷽💠🌟
💌 @eejazelahi
🌸پرتوهای اشعه ایکس رازهای شگفت انگیزی از خاک اطراف بدن مطهر امام حسین(ع)نشان داد💢💢
🔹مدیر اجرایی طرح ترفیع گنبد حرم مطهر امام حسین(ع) در جدید ترین اظهار نظر خود گفت: در سال 1390 که برای کار مطالعاتی خاک و جنس آن به حرم مطهر امام حسین(ع) آمدیم، دستگاههای اسکن خاک و زمین را با خود به این محل حمل کردیم و تا عمق 35 متری زمین درون آن را بهصورت علمی مورد بررسی قرار دادیم.
💢 قرارداشتن بدن مطهر امام حسین(ع) در عمق 6 تا 7 متری ضریح مطهر
🔸این دستگاه اسکن که با پرتوهای اشعه ایکس کار میکند فعالیتی همانند رادیو گرافی دارد و تمام موضوعات داخلی زمین را به ما نشان میدهد اما چون مدنظر ما عمق 15 متری زمین بوده به همین دلیل تا این عمق را اسکن کردیم؛ اما این مهم است که این دستگاه اسکن تا عمق بیش از 6 متر را در زیر ضریح بیشتر به ما نشان نداد و بعد از تعجب و سؤالات متفاوت متوجه شدیم که بدن مطهر حضرت سیدالشهدا(ع) در عمق بین 6 تا هفت متری زمین قرار دارد و این نیز نکتهای قابل تفکر و زیبا به حساب میآید.
💢متفاوت بودن جنس خاک اطراف بدن مطهر امام حسین(ع)
🔸مهاجری با اشاره به بررسیهای ابتدایی برای خاک اطراف ضریح مطهر حرم امام حسین(ع) یادآور شد: وقتی که خاک اطراف ضریح را بررسی کردیم و به عمق 11.5 متری زمین رسیدیم، متوجه شدیم که نوع خاک و بوی آن در متراژهای مختلف عمق زمین متفاوت است؛ این تفاوت بهگونهای بود که خاکهای نزدیک بدن مطهر حضرت سیدالشهدا(ع)، عطر و جنسی متفاوت با خاکهای دیگر نقاط بهدست آمده داشت.
💢تغییر #رنگ_خاک نزدیک پیکر #امام_حسین_ع_ در روز عاشورا
🔸وی اظهار کرد: مقداری از خاک نزدیک پیکر مطهر سیدالشهدا(ع) را به آزمایشگاهی در کرمان منتقل کردیم اما سه سال پیش و در ایام عاشورا این خاک به رنگ قرمز درآمد و فردای آن روز هم به رنگ سابقش بازگشت که البته این موضوع مهم و بسیار جالب در سالهای گذشته و سال جاری هم تکرار شده است.
منبع گزارش:
🔘خبرگزاری فارس و تسنیم و...
💌 @eejazelahi
°۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩°
🌟💠🌓💠🌟
اعجازهای الهی
🌟💠﷽💠🌟 💌 @eejazelahi 🌸 #🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت ۱۶) #قسمت_شانزده به سوی آتش! در حالیکه از
🌟💠﷽💠🌟
💌 @eejazelahi
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت۱۷)
#قسمت_هفده
با وحشت رو به نیک کردم و پرسیدم: این دیگر چه صدایی است؟
.
نیک نگاه مهربانانه اش را به صورت من دوخت و گفت: به بالای کوه بنگر و آرامشت را حفظ کن.
.
وقتی به اوج قله نگریستم شخصی را دیدم که در گردنش غل و زنجیر آویخته اند و دو مرد زشت رو و قوی هیکل سر زنجیر را به دست گرفته اند.
آن شخص در حالیکه مرتب از تشنگی مینالید به این سو و آن سو نگاه میکرد.
.
پس از دیدن ما با عجله به طرفمان حرکت کرد؛ من از ترس خودم را به نیک رساندم و آهسته پرسیدم:
این شخص کیست؟ نیک گفت: صاحب ناله یکی از سرشناسان برهوت است که در دشت عذاب معذب است. .
.
آن شخص همانطور که به ما نزدیک میشد دستهایش را مانند گدایی به سمت ما دراز کرده بود و طلب آب میکرد.
وقتی به چند قدمی نیک رسید، مامورانش با کشیدن زنجیر از نزدیک شدن او به ما جلوگیری کردند، او در حالی که اشک میریخت با التماس از نیک درخواست یک قطره💧 آب کرد، اما نیک امتناع ورزید. او همچنان التماس میکرد..
.
نیک از او پرسید: مگر تو از داشتن دوستت نیک محرومی؟
سر به زیر افکند و گفت: چه دوستی، چه نیکی، دوست من گناه من است که در همان لحظات اول مرا به دست این ماموران عذاب سپرد و رفت. .
حال باید تا روز قیامت از این تشنگی عذاب آور رنج ببرم و در قل و زنجیر محبوس باشم.
نیک با کنایه گفت: پس دعا کن هر چه زودتر روز قیامت بر پا شود تا از این عذاب رهایی یابی.
.
.او به ناگاه سر بلند کرد و با تمام قوی فریاد برآورد: نه، نه، نه، ما اهالی دشت عذاب هرگزنمی خواهیم قیامت برپا شود، عذاب اندک برزخ ما را به ستوه آورده تا چه رسد به عذاب جهنم که...🔥 اما ماموران با گرزهای آتشینی که همراه داشتند به جان او افتادند. آن شخص ناگهان از جا پرید و در حالیکه صدای شتری میداد که داغ شده باشد، شروع به جست و خیز کرد.
آتش🔥 از پیکرش زبانه میکشید و صدایش زمین را میلرزاند...
.
همان طور که مسیر را میپیمودیم، جریان ناراحتی و لاغر شدن گناه را به نیک گفتم.
نیک خندید و گفت: گناه حق دارد ناراحت شود چون هیکل او پیش از این در دنیا، بزرگ و عجیب بود که البته سختیهایی که در دنیا دیدی و صبر کردی زجری که هنگام مرگ کشیدی از قد و قواره او کاست.
.
هر چند یادآوری بلاها و سختیهای دنیا برایم طاقت فرسا بود اما از آنجا که از قدرت گناهم کاسته بود راضی و خوشحال بودم.
.
رشته کوهی که در دامنه آن حرکت میکردیم سر بر دامن کوهی بلند داشت که به آسمان آتشین ختم میشد و چون سدی مرتفع راه را بر هر عابری بسته بود.
✍ادامه دارد..
💌 @eejazelahi
°۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩°
🌟💠🌓💠🌟
19.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂ارزش هیچ کلیپی به اندازه دیدن این کلیپ نیست،
🍃کلیپ بسیار جالب از حوادث قبر و قیامت و...
🍂پیشنهاد میکنم #حتما ببینید
💌 @eejazelahi
°۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩°
🌟💠🌓💠🌟
اعجازهای الهی
🌟💠﷽💠🌟 💌 @eejazelahi 🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت۱۷) #قسمت_هفده با وحشت رو به نیک کردم و پرس
🌟💠﷽💠🌟
💌 @eejazelahi
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۱۸)
#قسمت_هجده
🔵نور ایمان ✅رشته کوهی که در دامنه آن حرکت میکردیم سر بر دامن کوهی بلند داشت که به آسمان آتشین ختم میشد و چون سدی مرتفع راه را بر هر عابری بسته بود.
.
با دلهره و اضطراب خود را به نیک رساندم و گفتم دوست من ظاهراً به بن بست برخوردیم، راه عبورمان بسته است،
.
نیک همانطور که میرفت گفت: ناراحت نباش و با من بیا، در قسمتهایی از این کوه غارهای کوتاه و یا درازی وجود دارد که باید از یکی از آنها عبور کنیم تا به قدرت ایمان خود پی ببری.
.
با تعجب پرسیدم: قدرت ایمان؟! گفت: آری. گفتم: چگونه؟
گفت: بدان که در روز قیامت، هر کس به اندازه ایمانش سعادتمند میشود و در اینجا ذرهای از سنجش قدرت ایمان رخ میدهد که در هر صورت دیدنی است نه گفتنی.
.
چیزی نگذشت که غاری تنگ و تاریک و بی روزنه پدیدار گشت، چون وارد غار شدیم از تاریکی🌑 بیش از حد آن به وحشت افتادم.
پس از چند قدم از حرکت ایستادم و به نیک گفتم :راه رفتن در این تاریکی، وحشت آور و غیرممکن است.
.
به راستی اگر گناه در این تاریکی به سراغم آید و مرا از پا درآورد چه؟
نیک نزدیکتر آمد و گفت: از آمدن گناه آسوده خاطر باش زیرا ضربهای که بر او فرود آوردم باعث شد به این زودیها به ما نرسد به خصوص که هر لحظه ضعیفتر نیز میشود.
.
از اینکه برای مدتی از شر گناه راحت شدیم خوشحال بودم اما فکر تاریکی مسیر دوباره مرا به خود آورد به همین جهت از نیک پرسیدم: در این تاریکی چگونه پیش خواهیم رفت؟ .
.
نیک گفت: اکنون به واسطه قدرت ایمانت نوری پدیدار خواهد شد که چراغ راهمان میباشد.
چندی نگذشت که از صورت نیک نوری درخشید که تا شعاع چند متری را روشن میکرد.
.
.با خوشحالی تمام همگام با نیک حرکت را آغاز کردم. گاه به گودالهای عمیقی میرسیدم که تنها در پرتو نور ایمانم میتوانستم از کنار آنها به سلامت بگذرم. .
.
هنوز راه زيادي نپيموده بوديم که در دل تاريکي ضجه و فريادهايي به گوشم رسيد. وقتي دقت کردم صداي چند نفري را شنيدم که التماس کنان از ما ميخواستند که نور ايمان را به سمت آنها هم بگیریم..
ادامه دارد...
💌 @eejazelahi
°۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩°
🌟💠🌓💠🌟
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃کلیپ.عذاب قبر مرد گناهکار
وقتی مارهای خشمگین منتظر جنازه هستند تا به آن حمله ور شوند. سبحان الله...
💌 @eejazelahi
°۩﴿اَعجازٔهٰای اِلَهي﴾۩°
🌟💠🌓💠🌟
⁉️ورزش نماز در هلند!؟
👤👆👆این تصاویر را هلند در مراکز ورزشی و عمومی قرار داده است و از مردم خواسته که حتماً از این حرکات روزی سه بار و هر بار 10 دقیقه همراه با حرفهای آرامش دهنده یا خواندن شعر انجام دهند اما در واقع این همان حرکاتی است که خداوند بر مسمانان واجب کرده است. بهراستی چرا اروپاییها به این نتیجه رسیدند که نماز برای سلامت انسان مفید است؟ چرا گاهی مسلمانان نسبت به حرکاتی که خداوند برای ما واجب کرده بیتوجهی را پیشه میکنند؟
✍خبرگزاری تسنیم
💌 @eejazelahi
°۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩°
🌟💠🌓💠🌟