eitaa logo
اعجازهای الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
977 عکس
162 ویدیو
2 فایل
💡امام صادق عليه السلام: معجزه، نشانه اى از خداست و آن را تنها به پيامبران و فرستادگان و حجّتهاى خود مى دهد تا به وسيله آن راستِ راستگو،از دروغِ دروغگو باز شناخته شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام این داستانش چیه؟ لطفا یه کم توضیح میدید؟ جواب؛ ۸ مورد از روایات در مورد لیله الرغائب به نظرم میرسه؛ ۱_یکی از ۳ هستش! ۲_شب مطرح کردن (بعضیا شب آرزو ها هم میگن ) ۳_ملائک این اسم رو گذاشتن؛ چون امشب مرحمت می کنند ۴_ شب و رزق و روزی هست. در رحمت خدا باز و هر کس به مقدار اشتها و ظرفیتش عطا میشه. ۵_پیامبر فرمودن از این شب نشید، ۶_در این شب آسمان و زمین به عالم دنیا می آیند و در حال طواف خانه خدا،دعا می کنند. ۷_ملائک مقدس که از جمله جبرائیل و اسرافیل و میکائیل دست به دعا برمی دارند برای... ۸_اعمالی داره! 💌 @eejazelahi °۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩° 🌟💠🌓💠🌟
🌼 همه ی جهان حجاب دارد: کره زمین دارای پوشش است... میوه های تر وتازه دارای پوشش اند... شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود... قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود. سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد میشود... و...... در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛ اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش رها میکند!! 🌼 بانو! این چادر تا برسد بدست تو هم از کوچه های مدینه گذشته هم از کربلا هم از بازار شام...! چادرت را در آغوش بگیر ، و بگو برایت روضه بخواند... همه را از نزدیک دیده است.. 💌 @eejazelahi °۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩° 🌟💠🌓💠🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺 یکی گفت : چه دنیای بدی گلها هم خار دارند. 🍃🌺 دیگری گفت : چه دنیای خوبی حتی شاخه های پرخار هم گل دارند. 🍃🌺عظمت در نگاه است نه در چیزی که می نگریم! 💌 @eejazelahi °۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩° 🌟💠🌓💠🌟
اعجازهای الهی
🌟💠﷽💠🌟 💌 @eejazelahi 📙 #داستـــــان #مبارزه_با_دشمنان_خـدا #قسمت_شانزدهم ✍چشم هام رو باز کردم زما
🌟💠﷽💠🌟 💌 @eejazelahi 📙 ✍توی صحن، دو رکعت نماز شکر خوندم و وارد شدم هر قدم که نزدیک تر می شدم حس عجیبی که درونم شکل گرفته بود؛ بیشتر می شد تا لحظه ای که انگشت هام با شبکه های ضریح گره خورد به ضریح چسبیده بودم انگار تمام دنیا توی بغل من بود دیگه حس غریبی نبود شور و شوق و اشتیاق با عشقی که داشت توی وجودم ریشه می کرد؛ گره خورده بود در حالی که اشک بی اختیار از چشم هام سرازیر می شد و در آغوش ضریح، محو شده بودم؛ بی اختیار کلماتی که درونم می جوشید رو تکرار می کردم اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علیا ولی الله و اشهد ان اولاده حجج الله ناگهان کنار ضریح غوغایی شد همه در حالی که بلند صلوات می فرستادن به سمتم میومدن و با محبت منو در آغوش می گرفتن صورتم رو می بوسیدن و گریه می کردن خادم ها به زحمت منو از بین جمعیت بیرون کشیدن و بردن اونها هم با محبت سر و صورتم رو می بوسیدن و بهم تبریک می گفتن یکی شون با وجد خاصی ازم پرسید: پسرم اسمت چیه؟ سرم رو با افتخار بالا گرفتم و گفتم: خدا، هویت منه من عبدالله، سرباز 17ساله فاطمه زهرام ... وقتی این جمله رو گفتم یکی از خادم ها که سن و سالی ازش گذشته بود در حالی که می لرزید و اشک می ریخت، انگشترش رو از دستش در آورد و دست من کرد و گفت: عقیق یمن، متبرک به حرم و ضریح امام حسین و حضرت ابالفضله انگشتر پسر شهیدمه دو سال از تو بزرگ تر بود که شهید شد اونم همیشه همین طور محکم، می گفت: افتخار زندگی من اینه که سرباز سپاه اسلام و سرباز پسر فاطمه زهرام ... خورشید تقریبا طلوع کرده بود که با ادای احترام از حرم خارج شدم توی راه تمام مدت به انگشتر نگاه می کردم و به خودم می گفتم: این یه نشانه است هدیه از طرف یه شهید و یه مجاهد فی سبیل الله یعنی اهل بیت، تو رو بخشیدن و پذیرفتن تو دیر نرسیدی حالا که به موقع اومدی، باید جانانه بجنگی و مثل حر و صاحب این انگشتر، باید با لباس شهدا، به دیدار رسول خدا و اهل بیت بری این مسیری بود که انتخاب کرده بودم برگشت به کشوری که بیشتر مردمش وهابی هستند زندگی در بین اونها و تبلیغ حقیقتی که با سختی تمام، اون رو پیدا کرده بودم ... در آینده هر بار که پام رو از خونه بیرون بگذارم؛ می تونه آخرین بار من باشه و هر شب که به خواب میرم، آخرین شب زندگی من من هیچ ترس و وحشتی نداشتم خودم رو به خدا سپرده بودم در اون لحظات فقط یک چیز اهمیت داشت چطور می تونستم به بهترین نحو، این وظیفه سخت رو انجام بدم چطور می تونستم برای امامم، بهترین سرباز باشم و این نقطه عطف و آغاز زندگی جدید من بود ... 👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی ⏪ ... 💌 @eejazelahi °۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩° 🌟💠🌓💠🌟
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمود: روزی جبرئیل امین برای ادای وحی به نزد من آمد. هنوز تمامش را نخوانده بود که ناگهان آوازی سخت و صدایی هولناک به گوش رسید؛ به گونه ای که چهره  فرشته وحی تغییر کرد. پرسیدم این چه صدایی بود؟ گفت:ای پیامبر!خدای تبارک و تعالی در دوزخ چاهی قرار داده،سنگ سیاهی در آن انداختند،اکنون بعد از سیزده هزار سال آن سنگ به ته چاه رسید. پرسیدم:آن چاه جایگاه چه کسانی است؟ گفت: « جایگاه بی نمازان و شرابخواران» 📚منبع:اسرار الصلاه شیخ عبدالحسین تهرانی؛ صفحه : ۳۱ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 💌 @eejazelahi °۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩° 🌟💠🌓💠🌟
🌺🔰#قند_قهوه_ای🔰🌺 ✅عصاره نیشکر ✅ارزش بالای غذایی ومفید برای سلامتی پوست واستخوان 600گرم 💰قیمت:17 تومان ______________________ 💌آیدی جهت سفارش محصولات👇 ➣ @Tvtebadmin http://eitaa.com/joinchat/3436838923C212ddc0995
🍃حسنـــہ ای کـہ ثــوابــــش معــــادل جمیع مخلــــوقات است🍃 💠🔹از حضرت امام حسین علیه‌السلام روایت شده است که فرمودند: ⬅️ هر کس به قبرهای مسلمانان وارد شود و این دعا را بخواند:‌⇩‌⇩‌ 《اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الْأَرْوَاحِ الْفَانِيَةِ وَالْأَجْسَادِ الْبَالِيَةِ وَالْعِظَامِ النَّخِرَةِ الَّتِی خَرَجَتْ مِنَ الدُّنْيَا وَ هِیَ بِكَ مُؤْمِنَةٌ أَدْخِلْ عَلَيْهِمْ رَوْحاً مِنْكَ وَ سَلَاماً مِنِّی》 ◽️خدا به عدد همه‌ی خلق از زمان حضرت آدم علیه‌السلام تا روز قیامت برای او حسنه می‌نویسد. 📚بحارالانوار، جلد۹۹، صفحه۳۰۱ 📘مستدرک الوسائل، جلد۲، صفحه۳۷۳ امام باقر علیه‌السلام: ◽️كسى كه در مزار مسلمانان يكى از آيات قرآن را براى اموات بخواند، خداوند ثواب هفتاد پيامبر به او می‌دهد... ◽️و كسى كه براى اهل قبور طلب رحمت و مغفرت نمايد خداوند او را از آتش جهنم نجات می‌دهد و او را خندان وارد بهشت می‌گرداند. ✍نقل از مرحوم شيخ مفيد ره حضرت صادق علیه‌السلام: ✨مَنْ دَعا لِعَشْرَةٍ مِنْ إخْوانِهِ الْمَوْتى لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ اوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنَّةَ ◽️هر كس كه در شب جمعه براى ده نفر از دوستان مؤمن خود كه از دنيا رفته‌اند دعا و طلب مغفرت نمايد، از اهل بهشت قرار خواهد گرفت. 📗 جامع احاديث الشيعة جلد۶، صفحه۷۸، حدیث۷ حضرت امام رضا علیه‌السلام فرمودند: ◽️هر که قبر مؤمنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه بخواند، خداوند او را با صاحب قبر می‌آمرزد» 📚بحارالأنوار، جلد۷۹، صفحه۱۶ آیت‌الله العظمی بهجت رحمت الله علیه: خدا می‌داند یک صلواتی را که انسان بفرستد و برای میتی هدیه کند، چه معنویتی، چه صورتی، چه واقعیتی برای همین یک است! ۩ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم۩ 💌 @eejazelahi °۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩° 🌟💠🌓💠🌟
❇ امام علی (؏) می فرمایند: 🔆روزى بر دو قسم است: 🌸⇐روزی‌ا‌ی ڪه تو را می‌جوید، 🌼⇐و روزی‌ای ڪه تو او را می‌جویى. 🌸⇐پس هرڪس دنیا را بجوید، 🌼⇐مرگ نیز او را طلب ڪند تا 🌸⇐اینڪه او را از دنیا بیرونش ڪند، 🌼⇐و ڪسى ڪه آخرت را طلب ڪند، 🌸⇐دنیا او را می‌جوید تا روزیه او را 🌼⇐ڪاملا به او بپردازد. 📚:نهج البلاغه حکمت 431 💌 @eejazelahi °۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩° 🌟💠🌓💠🌟
اعجازهای الهی
🌟💠﷽💠🌟 💌 @eejazelahi 📙 #داستـــــان #مبارزه_با_دشمنان_خـدا #قسمت_هفدهم ✍توی صحن، دو رکعت نماز شکر
🌟💠﷽💠🌟 💌 @eejazelahi 📙 ✍دوباره لقمه هام رو می شمردم اما نه برای کشتن شیعیان این بار چون سر سفره امام زمان نشسته بودم چون بابت تک تک این لقمه ها مسئول بودم صبح و شبم شده بود درس خوندن، مطالعه و تحقیق کردن اگر یک روز کوتاهی می کردم یک وعده از غذام رو نمی خوردم اون سفره، سفره امام زمان بود می ترسیدم با نشستن سر سفره، حق امامم رو زیر پا بزارم غیر از درس، مدام این فکر می کردم که چی کار باید انجام بدم از چه طریقی باید عمل کنم تا به بهترین نحو به اسلام و امامم خدمت کرده باشم؟ چطور می تونستم بهترین سرباز باشم؟ و تمام مطالب و راهکارها رو می نوشتم و دونه دونه بررسی شون می کردم تا اینکه خبر رسید داعش تهدید کرده به حرم حضرت زینب حمله می کنه و داغون شدم از شدت عصبانیت، شقیقه هام تیر می کشید مدام این فکر توی سرم تکرار می شد محاله تا من زنده باشم اجازه بدم کسی یک قدم به حریم اهل بیت پیامبر تعرض کنه صبح، اول وقت رفتم واحد اداری، سراغ مسئول گذرنامه و خیلی جدی و محکم گفتم: پاسپورتم رو بدید می خوام برم پرسید: اجازه خروج گرفتی؟ بدون اجازه خروج، نمی تونم پاسپورتت رو تحویلت بدم منم که خونم به جوش اومده بود با ناراحتی و جدیت بیشتر گفتم: من برای دفاع از اهل بیت، منتظر اجازه احدی نمیشم با آرامش بیشتری دوباره حرفش رو تکرار کرد و گفت: قانونه دست من نیست بدون اجازه خروج، نمی تونم درخواست تحویل گذرنامه رو صادر کنم من دو روز بیشتر صبر نمی کنم چه با اجازه، چه بی اجازه چه با گذرنامه، چه بی گذرنامه از اینجا میرم دو روز بیشتر وقت نداری اینو گفتم و از اتاق اومدم بیرون دو ساعت نشده بود که حاجی بهم زنگ زد با خنده و حالت خاصی گفت: سلام رزمنده، شنیدم ترمز بریدی منم که حالم اصلا خوب نبود سلام کردم و گفتم: نمی دونم معنی این جمله چیه ولی حاجی حالمم افتضاحه. تو رو خدا سر به سرم نزار دوباره خندید و گفت: پاشو بیا اینجا بهت بگم یعنی چی نیای اجازه خروج بی اجازه خروج در کمتر از ثانیه ای رفتم پیشش پریدم توی اتاقش و با خوشحالی گفتم: حاجی جدی بهم اجازه خروج میدی؟ همون طور که سرش پایین بود پرسید: این داعشی ها از کجا اومدن؟ فکر کردم سر کارم گذاشته خیلی ناراحت شدم اومدم برم بیرون که ادامه داد کانادا، آمریکا، آلمان، انگلیس و مسلمون ها یا تازه مسلمون هایی که اگر ازشون بپرسی، همه شون شعار حقیقت خواهی سر میدن یا از بیخ دلشون سیاه بوده یا چنان گم شدن و اسیر شیطان شدن که الان مصداق آیه قرآن، کر و کور و سیاهن باور کردن این مسیر درسته مغزهاشون بسته شده و دیگه الان راه نجاتی براشون نیست این جایگاه یه مبلغه می تونه یه آدم رو ببره جهنم یا ببره بهشت منتظر جوابم نشد بلند شد و اجازه نامه رو داد دستم و گفت: انتخاب با خودته پسرم ... 👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی ⏪ ... 💌 @eejazelahi °۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩° 🌟💠🌓💠🌟
🌸 اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 امشب شب عید است همه گل بفشانید💐 از دست رضا عیدی😍 خود را بستانید💐 🌺میلاد با سعادت #امام_جواد_علیه_السلام و حضرت علی‌اصغر باب‌الحوائج 😍 مبارڪ🌺 ان شالله همگے حاجت روا باشید💐 🍃🌸أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃بسیار آموزنده ازدست ندهید موضوع مداحان ضد شیعه استاد دانشمند 💌 @eejazelahi °۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩° 🌟💠🌓💠🌟
اعجازهای الهی
🌟💠﷽💠🌟 💌 @eejazelahi 📙 #داستـــــان #مبارزه_با_دشمنان_خـدا #قسمت_هجدهم ✍دوباره لقمه هام رو می شمرد
🌟💠﷽💠🌟 💌 @eejazelahi 📙 ✍کشور من پر بود از مبلغ های وهابی و جوان هایی که با جون و دل، عقل و ایمان شون رو دست اونها می دادن حق با حاجی بود باید مانع از پیوستن جوانان کشورم به داعش می شدم باید کاری می کردم که توی سپاه اسلام بجنگن، نه سپاه کفر از اون روز، کلاس، جبهه نبرد من شد و قلم و کتاب ها، سلاحم باید پا به پای مجاهدان می جنگیدم زمان زیادی نبود یک لحظه غفلت و کوتاهی من و عقب موندنم، ممکن بود به قیمت گمراهی یک هموطنم و جان یک مسلمان دیگه تموم بشه خستگی ناپذیر و بی وقفه کارم رو شروع کردم غذا و خوابم رو کمتر کردم و تلاشم رو چند برابر به خودم می گفتم: یه مجاهد ممکنه مجبور بشه چهل و هشت ساعت یا بیشتر، بدون خواب و استراحت یا با وجود مجروحیت، بی وقفه مبارزه کنه تو هم باید پا به پای اونها بجنگی در مورد دفاع مقدس و شهدای ایران خیلی مطالعه کرده بودم خیلی ها رو می شناختم و توی خاطرات خونده بودم که چطور و در چه شرایط وحشتناکی ایستادگی کرده بودند اونها رو الگو قرار دادم و شروع کردم اما فکرش رو هم نمی کردم که با آغاز این حرکت، نبرد سخت دیگه ای هم در انتظار من باشه هر لحظه، هجوم شیاطین رو حس می کردم هجمه و فشاری که روز به روز بیشتر می شد شبهه، تردید، خستگی، یأس، رخوت، تنبلی و از طرف دیگه ... کم مشکلات مختلف شروع به خودنمایی کرد سنگ پشت سنگ اتفاق پشت اتفاق و اوج ماجرا زمانی بود که به خاطر یک مشکل اداری، بیمه و شهریه ای که می گرفتم قطع شدحدود 5 ماه بدون منبع درآمد، بدون حمایت خانواده چند ماه با فقر زندگی کردم تنها یک قدم با فقر مطلق فاصله داشتم غذا بر اساس تعداد و اسامی ثبت شده می رسید که اسمم از توی لیست هم خط خورد بچه هایی که از وضعم خبر داشتن، دور هم جمع شدن هر روز بخشی از غذاشون رو جدا می کردن و یواشکی کنار تختم میزاشتن با این وجود، بیشتر روزها رو روزه می گرفتم شخصیتم اجازه نمی داد احساس عجز و ناتوانی کنم هر وقت فشار روم خیلی شدید می شد یاد سخن شهید آوینی می افتادم دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند و گرنه در صلح و آسایش و فراغت اهل دین بسیارند به خودم می گفتم برای اینکه از فولاد سخت، چیز با ارزشی بسازن اول خوب ذوبش می کنن نرمش می کنن بعد میشه ستون یک ساختمان و خدا رو به خاطر تک تک اون فشارها و سختی ها شکر می کردم کم کم دل دردهام شروع شد اوایل خفیف بود نه بیمه داشتم نه پولی برای ویزیت و آزمایش نه وقتی برای تلف کردن به هر چیز مثل خستگی، گرسنگی و فکر می کردم جز سرطان 👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی 💌 @eejazelahi °۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩° 🌟💠🌓💠🌟