✨﷽✨
#قسمت_هشتم_موسی_علیه_السلام
موسي(عليهالسلام) متوجه شد كه ماجراي ديروز افشا شده است و براي اينكه مشكلات بيشتري پيدا نكند كوتاه آمد، ماجرا به فرعون و اطرافيان او رسيد و تكرار اين عمل را تهديدي بر وضع خود گرفتند. جلسه مشورتي تشكيل داده و حكم قتل موسي(عليهالسلام) صادر شد.
_____________________
مردي از نقطه دور دست شهر،(از مركز فرعونيان و كاخ فرعون) اطلاع پيدا كرد. چون از نزديكان فرعون محسوب ميشد و آنچنان با فرعون رابطه داشت كه در اين گونه جلسات مشورتي شركت ميكرد. آن مرد از وضع جنايات فرعون رنج ميبرد و در انتظار اين بود كه قيامي بر ضد ا و صورت گيرد و او به اين قيام الهي بپيوندد، ظاهراً چشم اميد به موسي(عليهالسلام) دوخته بود و در چهره او سيماي يك مرد الهي انقلابي مشاهده ميكرد.
_____________________
به همين دليل هنگامي كه احساس كرد كه موسي(عليهالسلام) در خطر است، با سرعت خود را به او رسانيد و وي را از چنگال خطر نجات داد و گفت: «اي موسي! اين جمعيت -فرعون و فرعونيان – براي قتل تو، به مشورت پرداختهاند، بيدرنگ از شهر خارج شو، كه من از خيرخواهان تو هستم.»
_______________________
موسي(عليهالسلام) اين خبر را كاملاً جدي گرفت، به خيرخواهي اين مرد با ايمان ارج نهاد و به توصيه او از شهر خارج شد، در حالي كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاي! تمام قلب خود را متوجه پروردگار كرد و از خداي خود ميخواست كه او را از شر ستمكاران نجات دهد.
____________________
پایان دوره اول زندگی نامه حضرت موسی علیه السلام
دوره دوم هجرت موسی ع به مدین در قسمت بعد .....
💌 @eejazelahi
°۩﴿اَعجازٔ اِلَهي﴾۩°
🌟💠🌓💠🌟