#باکلاسها_بیشتر_بدانند.
کبدچرب از یک شام چرب شروع می شود...
به غذا هایی که می خورید دقت کنید تا دچار آسیب های جسمی و روحی نشوید...
💕⚫️💕
#زندگینامه♥♡
زینب(سلام الله علیها)فرمود:
"و ما رأیتُ الاّ جمیلاً...؛ من جز خیر و زیبایی چیزی ندیدم ... (غم نامه کربلا، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، ص 181)
💎روایت است که او با دست خود لباس جنگ بر تن دو فرزندش پوشانید و هر دو را در رکاب امام حسین (علیه السلام) به محل شهادت فرستاد. همچنین پس از شهادت فرزندان به سوگ آنان ننشست؛ چرا که این دو قربانی را برای آن مرد بزرگ بسیار کوچک می دید و نگران آن بود که با اشک او در دل مولایش امام حسین (علیه السلام) شرم یا اندوهی راه یابد.
حضرت زینب (سلام الله علیها) از امام زین العابدین (علیه السلام) مراقبت کرد و بدلیل مریضی ایشان ، ریاست قافله اسرا را برعهده داشت و در کاخ یزید هم با خطبه ای از خود و برادر مقتولش حسین بن علی دفاع کرد.💎
ادامه دارد...
💕🖤💕
#مهدے_جان_مولاےمن💚
بی فایده سٺ روضہ و ماتم بدون تو
بی فایده سٺ اشڪ دمادم بدون تو
اے منتقم.... جان عمو جان تان بیا
بی فایده سٺ ماه محرم بدون تو
چنگی بہ دل نمیزند آقاے غصہ دار
بیرق علم سیاهی و پرچم بدون تو
آجـرڬاللهاٻہاالحبٻبـ
🏴🚩🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚6 محرم روز حضرت قاسم
✨سلام به کربلا
✨سلام به سالارشهیدان
✨سلام به علمدار باوفا
✨سلام به خانم زینب
💚سلام به قاسم جوان کربلا
✨سلام به بےبے رقیه
✨سلام به 72،تن
✨سلام به عزادارن
💚سلام به دوستان..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷الْسَلٰامُ عَلَیْکَ یٰاابٰاعَبْدالّله الْحُسَین
ازکـویرِ خشك بـر دریا سـلام
هـرنـفـس بـر زاده ى زهـرا سـلام
بازمـی گـویم بـه تو از راه دور
یاحـسـیـن بـن عـلـی(ع)آقاسـلام
🌹 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ
وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ
عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ
وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ..
💚 #روزتون_کربلایی
مهندس یعنی این!
یک پزشک و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.
پزشک رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟
مهندس که میخواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. پزشک دوباره گفت: بازى سرگرمکنندهاى است. من از شما یک سوال میپرسم و اگر شما جوابش را نمیدانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال میکنید و اگر من جوابش را نمیدانستم من ۵ دلار به شما میدهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد.
این بار، پزشک پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما میدهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با پزشک بازى کند.
پزشک نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد.
حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا میرود ۳ پا دارد و وقتى پائین میآید ۴ پا؟» پزشک نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز به درد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.
بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد.
مهندس مؤدبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. پزشک بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورد، دست در جیبش کرد و ۵ دلار به پزشک داد و رویش را برگرداند و خوابید!
⚫️⚫️⚫️