8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... امامِ عاشـق 💔
✨چرا مصیبـت اَباعَبـدِالله الحُسیـن(علیه السلام) اینقدر سنگینه؟
#ملـت_حسیـن_بـه_رهبـرے_حسیـن
#محرم
#استاد_پناهیان
___🕯_____________🖤
@eeshg1
🕋﷽🕋
💢 علی اکبر س به شهادت رسید 😔
زمانی رسیده بود که قاسم گمان میکرد
هم اکنون زمان میدان رفتن او فرا رسیده ، پس آماده میدان رفتن شد
رزم جامه به تن کرد، شمشیر🗡حمایل کرد و به دم خیمه⛺️عمو رفت اذن دخول طلبید ✋
داخل خیمه شد و عرض ادب کرد
عرض کرد : قصد میدان رفتن دارم
اذن صادر نشد ❌
کارش به التماس کشیده شده بود🙏
🔹مدام دست عمو را میبوسید و اذن میطلبید، بالاخره اذن میدان رفتن دردانه برادر صادر شد✅
به میدان رفت🐎
🌿رجز خواند از اصل و نسبش گفت
جنگ آغاز شد⚔
عده ای را به درک واصل کرد ✔️
در میان کشته شده گان پسری بود از پسران ارزق شامی..
خود او به میدان آمده بود به انتقام خون پسرش
در میدان کوهی از آلات حرب ⚔️🏹خود را مخفی کرده بود..
🔸سید الشهدا این صحنه را که دید
دست به دعا برداشت و برای نصرت نور دیده اش دعا کرد❤️ 🤲
ارزق از خشم به خود میلرزید😖
💢 قاسم شمشیر را روی شانه اش گذاشت جلو تر آمد 👈اگر ارزق تویی چرا بند پوتین ات را نبستی؟
سرش را پایین آورد که به پوتینش نگاه کند که شد آخرین نگاهش 👌✅
در لشکر کوفه پیچید، قاسم بن الحسن ی ارزق شامی را کشت، بار دیگر لشکر کوفه از شمشیر بنی هاشم به خود لرزید 🙂
لبخند رضایت بر چهره عمو بود 😌
عمو عباس که از دورتر قاسم را مینگریست، از چهره اش رضایت میبارید☺️
👈خوب درس هایش را آموخته
آخر او شاگرد مشق شمشیر عمویش عباس بود💞👌
#ملت_امام_حسین
#قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
@eeshg1
Mahmoud Karimi - Az Kheyme Dare Miyad Biroon.mp3
14.52M
••|✨🥀
#روضه_های_مانــدگار 🏴
از خیمـه داره میاد بیرون
با هیبـت حسنـی قاسـم 💚
ارباب بیقراره و گریون
پیش قمر بنی هاشم 😭
حسن.. پسرت بی زره میـره،💔
حسین.. داره از غصـه میمیره😭
حسن.. پسرت بی زره میره :(
حسین.. داره از غصه میمیره🥀
#قاسمبنالحسن..
#حاج_محمود_کریمی
____🥀________________🕯🕯🕯
#امام_حسین
#محرم
@eeshg1
▪️اسم قاســم...جسم قاســم 🥀🥀🥀
به یاد حضرت قاســم 🌱💔 (علیه السلام)
#سـردار_دلـها 🖤
#محـرم
#ملـت_حسیـن_بـه_رهبـرے_حسیـن
@eeshg1
┅═ 🌿🥀🥀🌿 ═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حواست هست به موهای سفید سرم...
@eeshg1
4_5818908712953196340.ogg
904K
🏴قاسمم بعد عمو ماه بنیهاشم
مداح : سید مجید بنی فاطمه
@eeshg1
داستان کوتاه حکمت خدا
یک شب مردی خواب عجیبی دید.او خواب دید دارد در کنار ساحل همراه با خدا قدم میزند. روی اسمان صحنه هایی از زندگی او صف کشیده بودند. در همه ان صحنه ها دو ردیف رد پا روی شن ها دیده می شد که یکی از انها به او تعلق داشت و دیگری متعلق به خدا بود. هنگامی که اخرین صحنه جلوی چشمانش امد،دید که …
بیشتر از یک جفت رد پا دیده نمیشود. او متوجه شد که اتفاقا در این صحنه،سخت ترین دوره زندگی او را از سر گذرانده است.این موضوع، او را ناراحت کرد و به خدا گفت:خدایا تو به من گفتی که در تمام طول این راه را با من خواهی بود،ولی حالا متوجه شدم که در سخت ترین دوره زندگیم فقط یک جفت رد پا دیده می شود. سر در نمی اورم که چطور در لحظه ای که به تو احتیاج داشتم تنهایم گذاشتی.خداوند جواب داد، من تو را دوست دارم و هرگز ترکت نخواهم کرد.دوره امتحان و رنج،یعنی همان دوره ای که فقط یک جفت رد پا را میبینی زمانی است که من تو را در آغوش گرفته بودم.
⚫️⚫️⚫️
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️🖤🥀زبانحال امام حسین با حضرت قاسم
چشمی که بستهای به رخم وا نمیشود؟
یعنی عمو برای تو بابا نمیشود؟
ای مهربان خیمه، حرم را نگاه کن
عمه حریف گریهی زنها نمیشود
تا جان نداده مادرت، از جا بلند شو
زخم جگر به گریه مداوا نمیشود
باید مرا به سمت حرم با خودت بری
من خواستم که پا شوم اما نمیشود
باور نمیکنم چه به روزت رسیده است
این قدر تکه سنگ که یک جا نمیشود
تقصیر استخوان سر راه مانده است
راه نفس گمان نکنم، وا نمیشود
این نعلهای تازه چه کردند با تنت
عضوی که از تو گم شده پیدا نمیشود
بی تو عمو اسیر تماشا شده ببین
قدت شبیه قامت سقا شده ببین
مثل دلم تمام تنت زیر و رو شده
دشتی از آه شعله زنت زیر و رو شده
پیراهنی که بر بدنت بود کندهاند
پیراهنی که شد کفنت زیر و رو شده
از بس که اسب بر بدنت تاخت با سوار
حتی مسیر آمدنت زیر و رو شده
از بس که سنگ بر سر و پای تو ریخته
از بس که نیزه روی تنت زیر و رو شده
انگار جای فاصلهها پر نمیشود
از بس تمامی بدنت زیر و رو شده
🥀السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَن
▪ِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ عَلَى هَامَ
🖤⚫️🖤