eitaa logo
" لشگر حضرت عشق"
288 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9هزار ویدیو
266 فایل
زنده نگهداشتن‌ یاد‌ شهداء کمتر‌ از‌ شهادت‌ نیست‌ #مقام_معظم‌_رهبری‌ 🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند. #شهید_ابراهیم_همت کانال رسمی لشگر حضرت‌ عشق #ما_ملت_امام_حسینیم @eeshgh1 https://eitaa.com/eeshg1
مشاهده در ایتا
دانلود
من برای تمام آدم‌ها حالِ خوب آرزو می‌کنم، برای تمام قفل‌ها کلید، و برای تمام دل‌ها آرامشی که تمام نشدنی باشد. من برای تمام آدم‌ها آرزو می‌کنم که عاشق شوند، عاشق آدم‌ها و چیزهای خوب؛ آرزو می‌کنم هر صبح که چشم باز کردند، به اشتیاق هدفی لبخند بزنند، تلاش کنند و امیدوار باشند به رسیدن... آرزو می‌کنم برای تمام آدم‌ها که زندگی کنند، که آرام باشند، که نگران نباشند. آرزو می‌کنم همه یک‌نفر را داشته‌باشند که دوستشان داشته‌باشد، که بگوید؛ نگران چیزی نباش، درستش می‌کنیم... آرزو می‌کنم عمرها طولانی باشد و زیستن‌ها عمیق! که آدم‌ها عمیقا زندگی کنند. آرزو می‌کنم روزی برسد که جهان پر باشد از آدم‌های خوشبختی که به بزرگترین آرزوهاشان دست‌یافته‌اند و در کمال آرامش و بدون دغدغه‌های آزاردهنده، زندگی می‌کنند. @eeshg1 ─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین می روی و می‌بینی چقدر آهسته می رود، تازه می‌فهمی چقدر پیر شده ! 🌸وقتی مادر بعد از غذا، پنهانی مشتی دارو را می‌خورد، تازه می‌فهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید... 🔸در ۱۰ سالگی: مامان، بابا عاشقتونم 🔸در ۱۵ سالگی: ولم کنین 🔸در ۲۰ سالگی: مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم 🔸در ۲۵ سالگی: باید از این خونه بزنم بیرون 🔸در ۳۰ سالگی: حق با شما بود 🔸در ۳۵ سالگی: میخوام برم خونه پدر و مادرم 🔸در ۴۰ سالگی: نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم! 🔸در شصت سالگی: من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الآن اینجا باشن ....و این رسم زندگی است.... 🌸چه آرامشی دارد قدردان زحمات پدر و مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست حتی همین الان @eeshg1 ─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا دیر نشده، خودت به فکر آخرتت باش، به امید فرزندان نمون که بعد از مرگت کاری برات نمی‌کنند!// گفتاری تکان دهنده از مرحوم شیخ احمد کافی ... @eeshg1
✅خواص نعناع ✍از نعناع برای رفع نفخ، درد شکم، اسهال، سوءهاضمه، ناتوانی های روده ها، تب، سرماخوردگی، آنفلوانزا، سینوسیتیس، ناراحتی های اعصاب بچه ها، خونریزی از بینی. و به عنوان ضد سم در موارد گزیدگی و نیش حشرات، بیماری های بینی و گلو، سر درد و دردهای چهره استفاده می شود 🌿 نعناع ضدتشنج، قابض، محرک، مسکّن و آرام بخش، خنک کننده، معرّق و قاعده آور است. 📚منبع: سایت دکتر روازاده @eeshg1
✅بوی خوش را ترک نکنید ✍️امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند: سزاوار نیست، مردان، هر روز بوی خوش را ترک کنند. اگر قادر نباشند، یک روز در میان عطر بزنند. اگر این هم ممکن نباشد، هر جمعه این کار را انجام داده و آن را ترک نکنند. 📚الکافی، ج6، ص510 @eeshg1
همیشه موتور سواری با باباش رو دوست داشت و به هر بهانه ای با باباش میرفت بیرون شهید مدافع وطن ستوانیکم @eeshg1
📸مراسم عقد یک زوج جوان در جوار مزار مطهر سردار دل‌ها ✍بعد از شهادت سردار سلیمانی و شهید پورجعفری، تاکنون۲۸۲ زوج از سراسر ایران اسلامی، در جوار مزار شهید سلیمانی، زندگی سرشار از معنویت خود را آغاز کرده‌اند.🌹 @eeshg1
📓📕📗📘📙📔📒📕 (۱۰۱) نه اقا محسن این حرف و نزنید شما خیلی به گردن من لطف دارین منم باید در مقابل بزرگواری که در حق ما کردین یه جوری جبرانش کنم منم در هر شرایطی قدم به قدم کنارتون هستم . اینو قول میدم ... محسن خیلی خوشحال شده بود همه اماده شدیم تا عاقد عقدو جاری کنه زینب عکس عباس و کنار قران روی صندلی گذاشت مامان و معصومه خانم عباس و بغل من و فاطمه رو بغل محسن دادن . همه سکوت کردیم خطبه عقد جاری شد داشتم زیر لب دعا میخوندم سری اول جوابی ندادم بار دوم خطبه جاری شد اما اینبار یه نگاه به محسن انداختم بعد خیره شدم به عکس عباس و گفتم با اجازه ی بزرگترای مجلس و همین طور با اجازه ی همسر شهیدم فرشته ی زندگیم که این زندگی جدیدمو مدیون ایشون هستم بلـــــــــه .... با جواب دادن من همه صلوات فرستادن و اومدن جلو بهمون تبریک گفتن ... محسن فاطمه رو بوسید منم عباس و .. بعد منو محسن به هم خیره شدیم و لبخند زدیم . دکترا و پرستارها هم برای تبریک وارد اتاق شدن اقای دکتر دستشو رو شونه ی محسن گذاشت و گفت بهت تبریک میگم اقا داماد خوشبخت بشین .... ممنون اقای دکتر منم بابت تمام مراقبت هایی که ازم کردین ازتون ممنونم خدا خیرتون بده.... دکتر ـ انجام وظیفه بود حالا تو این روز خوب که همه خوشحالین منم یه خبر خوب برای اقا محسن دارم ... محسن یه نگاه به دکتر انداخت و ازش پرسید چی اقای دکتر؟؟؟ اقا محسنه ما ، امروز مرخص هستن و میتونن برن خونه اینم برگه ترخیصشون... واای ممنون خیلی خوشحال شدم واقعا تو بیمارستان خسته شده بودم .... بعد اینکه چندتا عکس انداختیم مرتضی و عمو به محسن کمک کردن تا حاضر بشه همه اون شب خونه ی عمو برای شام دعوت بودیم به محسن جریان شناسنامه رو گفتم کلی ذوق کرد قرار شد فردا بیفتیم دنبالش... خونه ی مرتضی پسر عموم دو طبقه بود قرار شد ما طبقه پایین بشینیم من خودم خونه داشتم اما دلم نمی یومد تو خونه ای که منو یاد خاطرات عباس میندازه زندگی کنم .... چون اون خونه فقط مخصوص عاشقانه هایه من و عباس بود کارهای اسباب کشی رو با کمک همه تموم کردیم ... زندگی من و بچه ها کنار محسن شروع شد ... ادامه دارد.... نویسنده 📝 انارگل🌹 📝 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 📗📘📙📔📕📓📒📘
✔️موضوع: آورده اند بازرگاني بود اندک مايه که قصد سفر داشت. صد من آهن داشت که در خانه دوستي به رسم امانت گذاشت و رفت.اما دوست اين امانت را فروخت و پولش را خرج کرد.بازرگان، روزي به طلب آهن نزد وي رفت.مرد گفت:آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم اما آنجا موشي زندگي مي کرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد.بازرگان گفت:راست مي گويي!موش خيلي آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است.دوست اش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته.پس گفت:امروزبه خانه من مهمان باش.بازرگان گفت:فردا باز آيم.رفت و چون به سر کوي رسيد پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد.چون بجستند از پسر اثري نشد.پس ندا در شهر دادند.بازرگان گفت:من عقابي ديدم که کودکي مي برد.مرد فرياد برداشت که دروغ و محال است،چگونه مي گويي عقاب کودکي را ببرد؟بازرگان خنديد و گفت:در شهري که موش صد من آهن بتواند بخورد،عقابي کودکي بيست کيلويي را نتواند گرفت؟مرد دانست که قصه چيست،گفت:آري موش نخورده است!پسر باز ده وآهن بستان.هيچ چيز بدتر از آن نيست که در سخن ، کريم و بخشنده باشي ودر هنگام عمل سرافکنده و خجل. ❄️🌨☃🌨❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا