#داستان_های_بهلول
🍃 روزی بهلول کفش نو پوشیده داخل مسجدی شد تا نماز بگذارد.
🔰 در آن محل مردی را دید که به کفشهای او نگاه می کند. فهمید که آن مرد طمع به کفش او دارد. ناچار با کفش به نماز ایستاد. آن دزد گفت: با کفش نماز نباشد.
بهلول گفت: اگر نماز نباشد، کفش باشد.😂
@eeshg1