#شهدای_ڪربلا❣
💚 میثم تمار حبیب را از کیفیت شهادت وی در آینده آگاه ساخت و گفت: گویا مرد سرخرویی را میبینم که گیسوانی دارد و در راه فرزند پیامبر (صلیالله علیهوآلهوسلم) به شهادت میرسد.
سر او را از تن جدا ساخته در کوفه میگردانند آنگاه از هم جدا شدند.
پس از مرگ معاویه (سال ۶۰)، حبیب و جمعی از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمانبن صُرَد، مسیب بن نَجَبَه و رفاعة بن شداد بَجَلی، از بیعت با یزید خودداری کردند و برای امام حسین نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد امویان به کوفه دعوت کردند. [۵۴] [۵۵] [۵۶] 💚
💕🖤💕
#شهدای_ڪربلا❣
💚 حبیب پس از آن که از ورود امام به کربلا آگاه گشت، شبانگاه به طور پنهانی همراه مسلم بن عوسجه رهسپار کربلا گردید.
روزها را مخفی میشدند و شبها راه میپیمودند.
سرانجام در کربلا به محضر امام حسین (علیهالسلام) رسیدند. [۶۳] 💚
💕🖤💕
#شهدای_ڪربلا❣
#شهادت❣
💚 حبیب در کربلا نبردی سخت و جانانه کرد و بنابر نقل ابن شهرآشوب ۶۲ تن از دشمنان را کشت، [۹۹] پس کارزار سختی نمود. مردی از بنی تمیم به نام «بدیل بن صریم» به او حمله کرد و با شمشیر ضربتی بر سر او فرود آورد و او را بر زمین افکند و حبیب او را به قتل رساند.
دیگری با نیزه به حبیب حمله کرد و او را بر زمین انداخت خواست که از جای برخیزد، ولی حصین بن تمیم از راه رسید و با ضربت شمشیر، حبیب را نقش بر زمین کرد.
سپس از اسب پیاده شد و سر مبارک حبیب را از تن جدا ساخت. 💚
منابع
(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۳) ابنبابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
و...
💕🖤💕
#شهدای_ڪربلا❣
🔸نائل شدن به بالاترین افتخار میان شهدای کربلا🔸
🔶اسلم کمانداری قهار و از سپاهیان شجاع، غیرتمند و اثرگذار سپاه امام در واقعه کربلا بود. در واقعه عاشورا هنگامی که عزم میدان کرد، خدمت سیدالشهدا (علیه السلام) رسید و اجازه حضور در میدان جنگ گرفت. امام فرمودند: تو هدیه من به فرزندم هستی، اجازه تو دست او است. اسلم پس از رخصت طلبیدن از محضر امام سجاد (علیه السلام) عازم میدان شد. دقایقی از رفتن اسلم نگذشته بود که سپاهیان متوجه شدند به طرف خیمهها بازمیگردد. علت را پرسیدند: اسلم پاسخ داد برای وداع با دوستان خردسالم بازگشتهام، این سپاهی وفادار با فرزندان و کودکان امام خداحافظی کرد و سپس عازم میدان شد.
او شجاعانه میجنگید و چنین رجز میخواند:
«دریا از ضربت نیزه و شمشیرم میجوشد و آسمان (فضا) از تیرهایم پر میشود
آنگاه که تیغ در کفم آشکار شود، فروغ آن قلب آزمندان و رشکورزان را خواهد شکافت»۴🔶
🖤⚫️🖤
#شهدای_ڪربلا❣
♡اسلم بن عمرو♡
تنها شهید ایرانی واقعه کربلا چه کسی بود❓
🔶«اسلم بن عمرو» در جریان ورود مسلمانان به ایران به اسارت گرفته و به کوفه برده شد. پس از شهادت امام حسن (ع)، توسط سیدالشهدا (علیه السلام) خریداری و سپس آزاد شد و به فرزند بزرگوارشان امام سجاد (علیه السلام) بخشیده شد.
در میان سرداران و شهدای کربلا، ردپای یک سردار ایرانی دیده میشود، جای بسی مباهات و افتخار برای هر ایرانی است.
اسلم را به واسطه اصالت قزوینیاش، «اسلم ترک قزوینی» مینامند. در برخی متون هم از ایشان با عنوان «اسلم بن عمرو دیلمی» نام برده شده است. البته در برخی منابع تاریخی از جمله «تاریخ طبری» نام این شهید بزرگوار سلیمان ذکر شده است.۱ شیخ طوسی هم از کتاب «رجال» خود از او با نام «سلیم» یاد کرده است؛ اما بخش اعظم روایات همان نام اسلم را معتبر دانستهاند.🔶
⚫️🖤⚫️
#شهدای_ڪربلا❣
🔸آزاده ای در بند امام🔸
🔶اسلم در جریان ورود مسلمانان به ایران به اسارت گرفته و به کوفه برده شد. پس از شهادت امام حسن (علیه السلام) توسط سیدالشهدا (علیه السلام) خریداری و سپس آزاد شد و به فرزند بزرگوارشان امام سجاد (علیه السلام) بخشیده شد.۳
او شاعر و ادیب بود و به سه زبان عربی، فارسی و ترکی تسلط داشت سالها به عنوان دبیر و کاتب امام حسین (علیه السلام) در خدمت ایشان بود. اسلم علاقه فراوانی به کودکان و به خصوص فرزندان امام داشت و با مهربانی به آنان اظهار محبت میکرد و همبازی کودکان میشد. او هرچند غلام ازاد شده بود، اما تا پایان عمر در خدمت امام و فرزندشان و وفادار به این تبار شریف بود. پس از حرکت امام حسین (علیه السلام) از مدینه به سوی کربلا ملازم و در خدمت ایشان بود تا زمانی که به فیض شهادت رسید.🔶
🖤⚫️🖤
#شهدای_ڪربلا❣
🔶اسلم بن عمرو پس از مبارزهای شجاعانه سرانجام بر اثر فراوانی جراحات بر زمین افتاد و با اندک توانی که در بدن داشت، به سوی امام حسین (علیه السلام) اشاره کرد. حضرت به بالین وی آمد، اسلم خطاب به امام عرض کرد: دستانم توانی ندارد تا دست در گردن شما بیاویزم. امام با مهربانی دست در گردن این غلام وفادارش انداخت و صورت بر صورت او گذاشت. اسلم چشم گشود و با دیدن امام تبسمی کرد و گفت: «مثل من -سعادتمند- کیست که فرزند رسول خدا صورتش را بر صورتم نهاده است!» و آنگاه به شهادت رسید. این غلام ترک تنها کسی بود که امامحسین(علیه السلام) پس از شهادت جانسوز حضرت علیاکبر(علیه السلام) به بالینش شتافت و صورت مبارک خود را بر صورتش نهاد.۵🔶
🖤⚫️🖤
#شهدای_ڪربلا❣
💚انگاه نزد همسرش آمد و آنچه را شنیده بود و نیز تصمیم خود را با وی در میان نهاد. او گفت: هدف خوبی در پیش گرفتهای خداوند تو را به آن برساند و به بهترین راه راهنمایی کند. این کار را انجام بده و مرا نیز همراه خود ببر. عبدالله با همسرش شبانه -از کوفه- بیرون آمد و خود را به امام حسین رساند و نزد آن حضرت ماند. [۱۷] به نقلی شب هشتم محرم خود را به امام حسین رساند و تا روز عاشورا در کنار آن حضرت ماند.💚
🖤⚫️🖤
#شهدای_ڪربلا❣
💚ابووهب، عبدالله بن عُمَیر بن عباس بن عَبد قَیس بن عُلَیم بن جَناب کلْبی عُلِیمی؛ از اصحاب امیرالمؤمنین و امام حسین (علیهماالسلام) است. [۱] [۲]💚
#شهدای_ڪربلا❣
💚ابووهب، مردی شریف، قهرمان، شجاع، ستبر بازو، بلند قامت، سیهچرده و فراخ چشم بود. وی و همسرش، ام وهب، دختر عبد، از تیره نمر بن قاسط، کنار چاه جُعد در محله بنی همدان کوفه ساکن بودند.
چند روز قبل از واقعه عاشورا، عبدالله بن عمیر دید که گروهی در نُخَیله رژه میرفتند. چون سبب را جویا شد، گفتند که آنها را برای جنگ با امام حسین (علیهالسلام)، فرزند فاطمه (علیهاالسلام) دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرستند، گفت: به خدا سوگند من جنگ با مشرکان را بسیار دوست میداشتم و هم اکنون امیدوارم که ثواب جنگ با این مردمی که برای کشتن پسر دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خود میروند بیش از ثواب پیکار با مشرکان بوده باشد.💚
🖤⚫️🖤
#شهدای_ڪربلا❣
💚روز عاشورا پس از آغاز جنگ با پرتاب تیر توسط عمر سعد و سپس تیراندازی لشکر او به سوی یاران امام حسین (علیهالسلام)، یسار (غلام ابن زیاد) و سالم (غلام عبیدالله) از لشکر بیرون آمدند و گفتند: چه کسی حاضر است با ما به مبارزه برخیزد؟ حبیب بن مظاهر و بُریر بن خُضیر برخاستند. امام حسین (علیهالسلام) فرمود: بنشینید.
در این هنگام عبدالله بن عمیر برخاست و عرض کرد: ای اباعبدالله رحمت خدا بر تو باد. اجازه فرما من به جنگ آنها بروم. امام حسین (علیهالسلام) که وی را مردی سیهچرده، بلند قامت، ستبربازو و فراخچشم مشاهده کرد، فرمود: «به گمانم برای حریفان هماوردی کشنده باشد.» عبدالله به سوی آنها رفت.💚
🖤⚫️❤️
#شهدای_ڪربلا❣
💚آن دو گفتند: تو کیستی؟ چون نسب خویش را بیان کرد، گفتند: ما تو را نمیشناسیم. –بگو- زهیر بن قین یا حبیب بن مظاهر به جنگ ما بیایند. عبدالله به یسار که جلوتر از سالم و آماده نبرد بود گفت: ای زنازاده، تو میل مبارزه با دیگری را داری و حال آنکه کسی که به جنگ تو آمده از تو بهتر است؟! عبدالله حمله کرد و با شمشیر او را از پای درآورد. در آن هنگام که مشغول شمشیر زدن به یسار بود، سالم به وی حمله کرد و او را صدا زد: «برده به سوی تو آمد» ولی عبدالله اعتنا نکرد.
سالم نزدیک شد و پیشدستی کرد و ضربهای زد که عبدالله با دست چپ خویش جلوی آن را گرفت؛ و انگشتان دست چپش قطع گردید. عبدالله بر وی حمله کرد و با ضرباتی چند او را به هلاکت رسانید💚
🖤⚫️🖤
#شهدای_ڪربلا❣
💚بعد از بازگشت ام وهب نزد زنان، عَمرو بن حجاج زبیدی بر جناح راست سپاه امام حسین (علیهالسلام) حمله کرد، امّا اصحاب امام در برابر او ایستادند و زانو به زمین زدند و سرنیزهها را به کار گرفتند لذا اسب نتوانست جلو بیاید. شمر بر جناح چپ سپاه امام حسین (علیهالسلام)حمله کرد. اصحاب امام (علیهالسلام) در برابر او نیز ایستادگی کردند و او را زخمی نمودند.
عبدالله بن عمیر که در جناح چپ بود جنگ سختی کرد و دو تن دیگر از سپاه دشمن را از پای درآورد تا اینکه هانی بن ثبیت حضرمی و بکیر بن حَی تَمیمی به وی حمله کردند و او را به شهادت رساندند. [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] ابن شهرآشوب وی را در زمره شهیدان حمله نخست آورده است.💚
🖤⚫️🖤