eitaa logo
" لشگر حضرت عشق"
288 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9هزار ویدیو
266 فایل
زنده نگهداشتن‌ یاد‌ شهداء کمتر‌ از‌ شهادت‌ نیست‌ #مقام_معظم‌_رهبری‌ 🌿 هر شهیدی به تنهایی قادر است تاریخی را زنده کند. #شهید_ابراهیم_همت کانال رسمی لشگر حضرت‌ عشق #ما_ملت_امام_حسینیم @eeshgh1 https://eitaa.com/eeshg1
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ ❣﷽ السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌یا‌بقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ اَلسّلامُ عَلَیْکَ‌یا مَولایَ یاصاحِبَ‌الزَّمان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجاز اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَنُ‌ویاشَریکَ‌الْقُران وَیااِمامَ الْاُنسِ‌وَالْجان صبح از نام تو دم زد که دمید ... بهار، عطر تو را گرفت که رویاند ... باران، هوای تو در سر داشت که بارید... زندگی،رخصت از توگرفت که جاری شد گیاه، یاد تو افتاد که رویید ... و من در انتظار توام که زنده ام ... 💞سلامتی امام زمان صلوات ✧════•❁❀❁•════✧ ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج @eeshg1
🍁خـدایا باتـوکل به تـو ✨پنجره ماه آبان را باز میکنیم 🍁1 مــ🌙ـاه خیر و برکت ✨1 مـ🌙ــاه سلامتی و سعادت 🍁1 مـ🌙ــاه آرامش و پیشرفت ✨1 مــ🌙ـاه زندگی پرازموفقیت 🍁به همه ما عطــابفـرمــــا🙏 @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
‍ دعای امروز 🌷❤️🌷 خدایا🙏 در اولین روز از ماه آبان به حق بزرگی وجلالت💕 غم وغصه را از دل دوستان وعزیزانم دور بفرما 🙏 به زندگیشون آرامش و آسایش دردهاشون رو درمون ودلشون رو شاد فرما 🙏 آمیـــن یاذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام 🙏 ای صاحب جلال و بزرگواری 🙏 @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
💖🍃ای آب حیات،یا محمد"ص" 💕🍃کشتی نجات،یا محمد"ص" 💖🍃مهربـان ترین، بنده ی حق 💖🍃اصل برکات، یا محمد "ص" 💕🍃ازمـن بـه شمـا، تـا قیـامت 💖🍃هردم صلوات،یامحمد"ص" 💕اولین یکشنبه آبان ماه خـود را زیبـا کنیـم بـا 🌺🍃 "صـلوات" 🍃💖برحضرت محمد(ص)وخاندان مطهرش 💖🍃اللَّهـُمَّ صـَلِّ عَلَى مُحَمَّد 💕🍃وآلِ مُحَمَّدٍوعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💖🍃💚الّلهُمَّ 💕🍃💚صَلِّ 💖 🍃💚علی 💕🍃💚مُحَمَّدٍ 💖 🍃💚وَآل 💕 🍃💚مُحَمَّد 💖🍃💚وَعَجِّل 💕🍃💚فَرَجَهُم 💖🍃💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سـ🍁ــلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 🗓 امروز  یکشنبه ☀️  ١   آبان   ١۴٠١   ه. ش   🌙 ٢٦   ربیع الاول     ١۴۴۴  ه.ق 🌲  ٢٣     اکتبر   ٢٠٢٢    ميلادی @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
🍎 سـلام صبح قشنگ پاییزیتون بخیر🍁 🍎تنتون سالم 🍁دلتون خوش 🍎لحظه هاتون سرشار از آرامش 🍁خدای مهربون یارتون 🍎همیشه همـراهتون یکشنبه خوبی داشته باشید 🍎🍁 @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ســـــ😊✋ـــلام صبح زیباتون بخیر ☕️🌼 به آبان ماه خوش آمدید 🌼 امیدوارم🌼 دلخوشی و شادی 🌼 مهمون خونه هاتون 🌼 سلامتی و آرامش🌼 در وجودتون🌼 خدا هر لحظه همراهتون💖 وآبان ماهتون مثل عسل شیرین باشه🍯 @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
الهی در اولین یکشنبه🌷🍃 آبان ماه به🌷🍃 به آرزوهاتون برسید 🌷🍃 دلتون از محبت لبریز🌷🍃 تنتون از سلامتی سرشار🌷🍃 زندگیتون ازبرکت جاری و🌷🍃 خدا پشت پناهتون باشه🙏🌷 روزتون_بخیر🌷🍃 @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
‍ 🍁🍂🍁 ماه مهر پایان یافت🍁🍂 ماه باران وفا🌨 چون بهاران گذشت 🌸🍃 آنچه زیبا آمد🍁 جوهر عاطفه است❤ که حکایت دارد🍂 از دل پاک شما❤ روزگارت خوش باد🍁 همه روزت پُر مهر❤ زنده باشی ای دوست☺️ صد بهاری دیگر🍁🍂 @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
🍁🌼یکشنبه تـون شاد و زیبـا 🍂🌼به اولین روز ماه آبان 🍁🌼خوش آمدین 🍂🌼ان شاءالله شروع ماه آبان 🍁🌼بـرای تک تکتون 🍂🌼پـراز خبرهای خـوب 🍁🌼سرشـاراز اتفاق های عـالی 🍂🌼و لبریـز از خوشبختی باشه @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبان هم رسید ... با کوله باری پر از باد و باران و برگ هایِ نارنجی . با حال و هوایِ دلبرانه ای ، که آدم را ناخودآگاه ، شیفته و عاشق می کند . با لطافتِ کم نظیری ، که خیابان ها را آماده می کند برایِ قدم زدن . درختان ، مهیایِ یک تغییر شده اند ، و تغییر ، بارزترین نشانه ی تکامل است . آسمان ، خودش را آماده کرده تا تمامِ دردهایِ ته نشین شده اش را ببارد ، و زمین ، برایِ بی قراری هایش ، آغوش وا کرده . کاش ، همراهِ برگ هایِ خشکِ پاییز ، تمامِ کینه و دشمنی و غم ها بریزد ، کاش دوباره مثلِ گذشته ، غمخوار و چاره سازِ هم باشیم . هوا ، هوایِ رفاقت است و همدلی ، فصل ، فصلِ دوست داشتن ، و ماه ، ماهِ بخشش ، ماهِ خوب بودن ... "مهر" نیست ، مهربانی که هست ! @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر مهدی علیه‌السلام سلام بر طه ... *«بِسم الله الرحمن الرحیم* به رسم شروع روزهای انتظارمان می خوانیم⬆️: *به امید آنکه امروز را آنگونه بگذرانیم که شایسته ی نام "منتظر مهدی(عج)" باشیم* یک شنبه 1401/8/1 @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اون‌قدر آدمها قبل من و شما 🍁غصه خوردند، 🍁گریه کردند ، 🍁عاشق شدند، 🍁فارغ شدند.... اون‌قدر آدمها قبل من و شما 🍂بردند، باختند، 🍂گذاشتن رفتند .. 🍂از دیگران بریدند.. اون‌قدر آدمها قبل من و شما 🍁 به گذشته‌شون فکر کردند، 🍁حسرت خوردند، 🍁بغض کردند... اما حالا کجا هستند؟ 🍂 پس رفیق رها کن ، 🍂 رها کن و شاد باش.. 🍂از امروزت ، از زندگیت لذت ببر.. @zendegi18🌾 @eeshg1 🌾
🔸شهادت پاسدار لرستانی در شمال غرب کشور روابط‎عمومی سپاه حضرت ابوالفضل(ع) لرستان: 🔹پاسدار «رضا خانی چگنی» از تیپ ۵۷ سپاه حضرت ابوالفضل استان لرستان عصر دیروز در شمال غرب کشور به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🔹این شهید در حین انجام ماموریت در شمال غرب کشور به شهادت رسید. @eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" لشگر حضرت عشق"
رمان های عاشقانه مذهبی 📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و پنجاه و
رمان های عاشقانه مذهبی 📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و پنجاه و هشتم و چه خوب حال و روزم را فهمیده بود که در برابر حدس حکیمانه‌اش، خندیدم و او با عصبانیت ادامه داد: «الان که اومدم تو حیاط وایساده بود. یه سلام از دهنش در نمیاد...» و حرفش به آخر نرسیده بود که در خانه به ضرب باز شد و پدر با هیبت خشمگینش قدم به اتاق گذاشت. لعیا از جا پرید و دستپاچه سلام کرد و من که از ورود ناگهانی پدر خشکم زده بود، به سختی از روی مبل بلند شدم و پیش از آنکه چیزی بگویم، پدر به سمتم آمد و با فریادی که در گلو خفه کرده بود تا نوریه نشنود، به سمتم خروشید: «من به تو نگفته بودم حواست به این پسره الدنگ باشه؟!!! نگفته بودم افسارش کن که رَم نکنه؟!!! بهت نگفته بودم زنجیرش کن که هار نشه و پاچه نگیره؟!!! تو که نمی‌تونی جلوش رو بگیری، غلط می‌کنی پاتو بذاری تو خونه من!» و همچنان به سمتم می‌آمد و من که از ترس، دوباره تمام بدنم به لرزه افتاده و قلبم داشت از جا کنده می‌شد، با هر قدمی که پدر به سمتم بر می‌داشت، قدمی عقب می‌رفتم و لعیا بی‌خبر از همه جا، مات و متحیر مانده بود که پدر به یک قدمی‌ام رسید و پُتک خشمش را بر سرم کوبید که فریاد زد: «کجاس این سگ هار؟!!!» دیگر پشتم به دیوار رسیده و جایی برای فرار نداشتم که در برابر چشمان پدر که از آتش غضب به رنگ خون در آمده بود، به سختی زبانم را تکان دادم و گفتم: «رفته سرِ کار...» که دست سنگینش را بالای سرم بلند کرد تا به صورتِ زرد از ضعف و ترسم بکوبد که لعیا با ناله نگرانش به کمکم آمد: «بابا... تو رو خدا... الهه حامله اس... » دست پُر چین و چروکش بالای سرم خشک شد و من دیگر فکر خودم نبودم و دلواپس حال کودکم، تمام تن و بدنم از ترس می‌لرزید. همانطور که پشتم به دیوار چسبیده بود، به آرامی لیز خوردم و پای دیوار روی زمین نشستم. @eeshg1 دیگر نمی‌فهمیدم لعیا با گریه از پدر چه می‌خواهد و پدر در جوابش چه می‌گوید که کاسه سرم از درد سر ریز شده و چشمانم دوباره سیاهی می‌رفت. از پسِ چشمان تیره و تارم می‌دیدم که از خبر بارداری‌ام، مِهر پدری‌اش قدری تکان خورده، ولی نه باز هم به قدری که بر آتش عشق نوریه سرپوش بگذارد که فقط از کتک زدنم صرف‌نظر کرد و همانطور که بالای سرم ایستاده بود، با خشمی خروشان، اتمامِ حجت کرد: «دیشب نیومدم سراغش، چون نمی‌خواستم نوریه شک کنه! الانم به بهانه اومدم اینجا که چیزی نفهمه! خدا رو شکر کن که خونه نیس، وگرنه بلایی سرش می‌اُوردم که تا عمر داره یادش نره! فقط اگه یه بار دیگه این سگ وحشی، پاچه من و نوریه رو بگیره، هر چی دیدی از چشم خودت دیدی! شیر فهم؟!!!» و من فقط نگاهش می‌کردم و در دلم تنها خدا را می‌خواندم که این مهلکه هم به خیر بگذرد و کودکم آسیبی نبیند که بلاخره رهایم کرد و رفت. با رفتن پدر، بغضم ترکید و سیلاب اشکم جاری شد که روزی دختر نازدانه این خانه بودم و روی چشم مادر مهربانم جا خوش می‌کردم و حالا در این روزهای حساس بارداری، به خاطر حضور نامادری نامهربانم، پدرم اینطور تنم را می‌لرزاند. لعیا مقابلم زانو زده و با اینکه نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده، به غمخواری حال زارم نشسته بود و وقتی ماجرای دیشب را برایش گفتم، جگرش برای من و مجید بیشتر آتش گرفت که دستش را میان دستانم گرفتم و با پریشانی التماسش کردم: «لعیا، یه وقت به مجید چیزی نگی! اگه بفهمه بابا می‌خواسته به خاطر نوریه کتکم بزنه...» نویسنده : ولی نژاد @eeshg1 با ما همراه باشید🌹 رمان های عاشقانه مذهبی 💍
" لشگر حضرت عشق"
رمان های عاشقانه مذهبی 📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و پنجاه و
رمان های عاشقانه مذهبی 📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و پنجاه و نهم که لعیا با چشمانی که از اشک پُر شده و پیدا بود که دلش می‌خواهد پیش از مجید، انتقام این حال و روزم را از نوریه بگیرد، زیر لب پاسخم را داد: «خیالت راحت الهه جان! چیزی نمی‌گم، قربونت برم، گریه نکن!» و بعد با سر انگشتان خواهرانه‌اش، صورتم را نوازش کرد و با مهربانی ادامه داد: «قربونت برم عزیزم، گریه نکن! الان که داری غصه می‌خوری، اون بچه هم داره غصه می خوره، داره پا به پات گریه می‌کنه، بخاطر مامان، آروم باش عزیزِ دلم!» و من همین که نام مادرم را شنیدم، سینه‌ام از غصه شکافت و ناله بی‌مادری‌ام بلند شد. خودم را در آغوش لعیا رها کردم و منتهای تنهایی و غربتم را میان دستانش ضجه می‌زدم که صدای زنگ موبایلم در اتاق پیچید و در این اوج اندوه، خیال اینکه مجید هوایم را کرده، جانی دیگر به کالبدم بخشید. @eeshg1 لعیا همانطور که یک دستش دور کمرم بود، با دست دیگرش گوشی سفید رنگم را از روی میز برداشت و در برابر نگاه مشتاق و منتظرم، همان خبری را داد که دلم می‌خواست: «آقا مجیده! می‌خوای جواب نده، آخه از صدات می‌فهمه حالت خوب نیس!» و من در این لحظات تلخ، دوایی شیرین‌تر از صدای مجید سراغ نداشتم که گریه‌ام را فرو خوردم و با صدایی که از شدت بغض خیس خورده بود، گفتم: «اگه جواب ندم، بیشتر دلش شور می‌افته.» و با اشتیاقی عاشقانه گوشی را از دست لعیا گرفتم. تمام سعی‌ام را کردم که صدایم بوی غم ندهد و با رویی خوش سلام کردم که نشد و پیش از آنکه جواب سلامم را بدهد، با نگرانی پرسید: «چی شده الهه؟ حالت خوبه؟» در برابر غمخوار همه غم‌هایم نتوانستم مقاومت کنم که طنین گریه‌هایم در گوشی شکست و دلواپسی اش را بیشتر کرد: «الهه! چی شده؟» و حالا که دلش پیش دل من بود، چه باکی از آزار روزگار داشتم که میان گریه به آرامی خندیدم و گفتم: «چیزی نیس، دلم برای مامان تنگ شده!» و حالا دلِ او قرار نمی‌گرفت و مدام سؤال می‌کرد تا از حالم مطمئن شود و دستِ آخر، لعیا گوشی را از دستم گرفت و با کلام قاطعانه‌اش، خیال مجید را راحت کرد: «آقا مجید! من پیشش هستم، نگران نباشید! چیزی نیس، دلش بهانه مامان رو گرفته بود!» و آنقدر به لعیا سفارش الهه‌اش را کرد تا بلاخره قدری قرار گرفت و باز لعیا گوشی را به دستم داد تا از جام عشق و محبت، جانم را سیراب کند و تنها خدا می‌داند که همین مکالمه کوتاه کافی بود تا نقش غم از قلبم محو شده و دلم به حضور همسر مهربانی که پروردگارم نصیبم کرده بود، آرامش بگیرد. نویسنده : ولی نژاد @eeshg1 با ما همراه باشید🌹 رمان های عاشقانه مذهبی
👈 صبور باش کمی آهسته ☑️ فاصله‌ی بین «جایی که هستم» و « جایی که می‌خواهم باشم» پر از احتمالات است. پس آن را با عجله طی نکن؛ از این زمان استفاده کن. ☑️ وقار و بزرگی را در آهستگی بیاب. یاد بگیر که به این فاصله عشق بورزی؛ با حضورت به آن برکت ببخش 👈 صبور باش؛ کمی آهسته ☑️ زندگی تنها در لحظه‌ی اکنون است در حضور، دیگر فاصله‌ای وجود ندارد در هر قدم، صلح و آرامش را پیدا کن. @eeshg1 🍁🍂🍁🍂
🌷شیوه برخوردبااخباردریافتی ازدیدگاه قرآن: 🌷۱.ردنکردن سخنان دیگران.۶۱توبه 🌷۲.زودقضاوت نکردن.۲۴سوره صاد 🌷۳.تکیه نکردن به سخنان غیرقابل اعتماد.۶حجرات 🌷۴.ترتیب اثردادن به سخنان شاهددار.۴نور 🌷۵.لجاجت نکردن درمقابل سخن حق۱۷۹اعراف 🌷۶.قبول سخن حق.۱۸زمر 🌷۷.آنچه راعلم نداریدنگویید.۳۶اسراء @eeshg1 🍁🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تموم مشو😂 برات پهپاد و موشک آماده کرده ایم😔 🇮🇷سلامتی رهبر عزیزمان صلوات 🥀 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ 🥀 ✍🏻 نائب برحق رهبر عزیز ✌🏻✌🏻✌🏻 @eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 خواب حضرت آقا ۲ سال پیش 🔹نقل کننده ؛ آیت الله شب زنده دار 🔹سخنران حاج اقا عالی ❤️یه دلگرمی خوب برای دلهای شکسته تو این ایام❤️ 🇮🇷سلامتی رهبر عزیزمان صلوات 🥀 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ 🥀 ✍🏻 نائب برحق رهبر عزیز ✌🏻✌🏻✌🏻 @eeshg1
‍ 🎬وزیر ارشاد: اگر هنرمندی دچار خطا شده، راه برای بازگشت باز است 🔹محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد: بنای ما بر رفع مشکل همه اهالی فرهنگ و هنر است مگر این که فردی به هر دلیل به این جمع بندی برسد که نخواهد در چهارچوب‌های تعریف شده، فعالیت داشته باشد. 🔹 دشمن در اتفاقات اخیر، نهایت تلاش خود را انجام داد که جامعه فرهنگی هنری را درگیر ماجرا کند اما بخش اصلی و عمده اهالی فرهنگ و هنر در این خصوص با هوشیاری عمل کردند که این موضوع جای تقدیر دارد. 🔹همواره اعلام کرده ایم که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانه همه اهالی فرهنگ و هنر است و قدم همه کسانی که در ذیل قوانین جمهوری اسلامی فعالیت کنند را بر دیده می گذاریم و در خدمتشان هستیم. 🔹اگر فردی از اهالی فرهنگ و هنر در خصوص اتفاقات اخیر دچار خطا شده، راه برای بازگشت باز است و در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خدمتشان هستیم و امیدواریم پس از این اتفاقات به همگان اثبات شده باشد که دشمن به دنبال انشقاق در وحدت ملی و برهم زدن آرامش کشور است. از سوی دیگر دشمن به دنبال ایجاد فضای ناامیدی در جامعه است و هیچ کسی نباید، حس ناامیدی را به مردم تزریق کند و در نهایت امیدوارم با آرامشی که در کشور برقرار می شود و درس آموزی از اتفاقات اخیر، در آینده دچار چنین مسائلی نشویم/ایسنا @eeshg1 🍁🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر از زنده بودن سیدعلی خشمگین و ناراحت هستند... ↙️↙️ 🔴 امام خامنه‌ای: ♦️ بدانید آمریکا که هیچ، اگر ده برابر قدرت آمریکا هم کسانی در دنیا نیرو داشته باشند، آن نیرویی که خدا با او است، بر آنها غلبه خواهد کرد. ۹۵/۹/۳ 🇮🇷سلامتی رهبر عزیزمان صلوات 🥀 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ 🥀 ✍🏻 نائب برحق رهبر عزیز ✌🏻✌🏻✌🏻 @eeshg1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صحبت‌های حضرت امام انگار مال این روزها است... بهانه است اصل نظام و نشانه است @eeshg1