#ادامه پست قبلی👆👆👆
✔️سر با راهب سخن می گوید:
ناگهان سر، غنچه ی لب باز کرد
با نصاری درد دل ابراز کرد
گفت کای داده ز کف صبر و شکیب
من غریبم، من غریبم، من غریب
گفت میدانم غریب و بی کسی
گشته ثابت غربتت بر من بسی
تو غریبی که به همراه سرت
از ره آید دست بسته خواهرت
باز اعجازی کن ای شیرین سخن
لب گشا و نام خود را گو به من
آن امیرالمؤمنین را نور عین
گفت: راهب من حسینم! من حسین!
من که با تو همسخن گشته سرم
نجل زهرا زادهی پیغمبرم
دیده این سر از عدو آزارها
خوانده قرآن بر سر بازارها
اشک راهب گشت جاری از بصر
گفت ای ریحانهی خیر البشر
از تو خواهم ای عزیز مرتضی
شافع راهب شوی روز جزا
گفت آئین نصاری وا گذار
مذهب اسلام را کن اختیار
✔️راهب مسلمان میشود:
راهب از جام ولایت کام یافت
تا تشرف در خط اسلام یافت
یوسف زهرا بدو داد این برات
گفت ای راهب شدی اهل نجات
عاشق و معشوق بود و بزم شب
صبحدم کردند از او سر طلب
راهب آن سر را چو جان در بر گرفت
باز با سر گفتگو از سر گرفت
گفت چون بر این مصیبت تن دهم
میهمان خویش بر دشمن دهم
چشم از آن رخ، دل از آن سر برنداشت
لیک اینجا چارهای دیگر نداشت
داد سر را گفت ای غارتگران!
ای جنایت پیشگان! ای کافران!
این سر ریحانهی پیغمبر است
مادرش زهرا و بابش حیدر است
ظلم و بیداد و جنایت تا با کی؟
وای اگر دیگر زنید آن را به نی
✍ استاد #غلامرضا_سازگار
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_علیه_السلام
#دیر_راهب
آمد سراغ صندوق، آمد شبانه راهب
از قبل شد کمان تر قدّ کمان راهب
یک عمر منتظر بود تا سر بیاید از راه
به او سپرده بودند پیشینیان راهب
با مشت زد به سینه، با اشک دیده اش گفت
زیباتر از مسیحا دردت به جان راهب
شاهی که هر دو عالم بودند در امانش
آن شب سپرد اما سر در امان راهب
بعد از تنور خولی قبل از مساجد شام
شد نوبت کلیسا شد میهمان راهب
تا شد سرش مرتب پیش نگاه زینب
فوراً رسید خیرش به خاندان راهب
مریم به سینه میزد آسیه گریه میکرد
در مجلسی که زهرا شد روضه خوان راهب
حجم گلاب کم بود از حجم خون رویش
تا که به کارش آمد اشک روان راهب
دردی به جانش افتاد تا دید وضع سر را
دردی که شعله میزد تا استخوان راهب
گیسوی چنگ خورده... ابروی سنگ خورده...
اوضاع صورتش برد تاب و توان راهب
خون روی لبان را زخم روی زبان را
تا دید ناگهان بند آمد زبان راهب
آبی نخورد دیگر نانی نخورد دیگر
خونِ جگر از آن پس شد آب و نان راهب
آرام شد رقیه وقتی که از کلیسا
آمد سحر به گوشش صوت اذان راهب
#یامظلوم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شعرمذهبی رضیع الحسین (557)_6046105005373525168.mp3
1.04M
#شریفه_بنت_الحسن
#بیبی_شریفه
#واحد
شریفه بنت مجتبا / حبیبه ی آل حسن
تویی به درد ما دوا / طبیبه ی آل حسن
اگه امام حسن حرم نداره
اما تو داری گنبد و مناره
هرکی مریض داره جای مدینه
مریضشو تو حرمت میاره
مولاتی یا بنت الحسن شریفه
.......
مریض لاعلاجمو / علاج من تو کربلاس
با یک امیدی اومدم/ برات من دست شماس
میام میون روضتون میشینم
تو مجلس تو میزنم به سینم
اگر عنایتی کنی تو بی بی
دوباره من زائر اربعینم
.......
فدای قلب خسته و / فدای اشک و ناله هات
دیدی که رفت رو نیزه ها/ سر همه برادرات
وقتی که خیمه ها می رفت به غارت
تو هم شنیدی طعنه و جسارت
تو رو مثه رقیه و سکینه
با دست بسته بردنت اسارت
.......
تو رو تو صحرا کشیدن / با پای پر از آبله
جون تو هم به لب رسید / از خنده های حرمله
تو قتلگاه تو دیدی ازدحامو
دیدی رو نیزه ها سر امامو
از قافله جاموندی و نبودی
تا ببینی مصیبتای شامو
#مرتضی_کربلایی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شعرمذهبی رضیع الحسین (559)_6046105005373525172.mp3
861.5K
#شریفه_بنت_الحسن
#بیبی_شریفه
#زمینه
ای کعبه امید من بی بی شریفه
مولاتی یا بنت الحسن بی بی شریفه
پناه هر مریض و ؛ درمانده از قدیمه
این پدر کریم و ؛ این دخترِ کریمه
یا حضرت شریفه ؛ یا حضرت شریفه
.......
هیچ کسی ناامید از این در نگشته
از این حرم با دست خالی بر نگشته
چشم امیدِ عالم ؛ بر درِ این حریمه
پدر کریم که باشه ؛ دختر میشه کریمه
یا حضرت شریفه ؛ یا حضرت شریفه
.....
هر کی میاد تو حرمت دل بیقراره
دختر حرم داره پدر حرم نداره
از ما فقط گدایی ؛ از تو کرم می آید
بوی حسن همیشه ؛ از این حرم می آید
یا حضرت شریفه ؛ یا حضرت شریفه
......
تو دیده ای دامادی قاسم عزا شد
برادرت پامال سمّ اسبها شد
تو دیده ای عمویت ؛ در بین دشمن افتاد
تو دیده ای که دست ؛ عبدالله از تن افتاد
یا حضرت شریفه ؛ یا حضرت شریفه
.......
با عمه های خود شدی مهمان کوفه
خوابیدی با رقیه در زندان کوفه
آزار کوفه دیدی ؛ آزار شام را نه
بازار کوفه دیدی ؛ بازار شام را نه
یا حضرت شریفه ؛ یا حضرت شریفه
#عبدالحسین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_شریفه_بنت_الحسن
#بیبی_شریفه
سلام ما به شریفه ، که از تبار حسن بود
کریمه و به کرامت ، آینه دار حسن بود
زنسل یاس مدینه ، بنفشه زار حسن بود
اسیر دشت کربلا ، کبود تازیانه ها
خط و نشان داده از او ، مقام بی نشانه ها
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
....
سلام ما به شریفه ، به آن مزار شریفش
به کاروان اسیران ، به خواهران عفیفش
عطا نموده شفا را ، خدا به طبع لطیفش
بیا به شهر حله و ، از کرمش سخن بگو
در آستان او فقط ، حسن حسن حسن بگو
صَلَی اللهُ عَلی ؛ مخدرات کربلا
#میثم_مومنی_نژاد
#شریفه_بنت_الحسن
#بیبی_شریفه
#شور
حبیبهی اهل بیت ، سیدتی شریفه
طبیبهی اهل بیت ، سیدتی شریفه
بسوی بارِگاهت
نگاه مستمندان
حریمِ تو پناه و
امیدِ نا امیدان
سیدتی شریفه...مولاتی شریفه...
کریم زادهای و ، خودت کریمه بانو
زده فرشته پیشَت ، به حُرمت تو زانو
ارث کَرَم بردهای
از پدرت مجتبی
فدای تو دخترِ
کریم آل عبا
تو دیدهای شد علی ، اکبر ارباً اربا
به خیمه آمد ولی ، تنش میانِ عبا
خون علی اکبر از
عبا سرازیر شد
کنار جسمِ جوان
عموی تو پیر شد
تو دیدهای کربلا ، خیام را غم گرفت
فاطمه بنت الحسین ، به خیمه ماتم گرفت
برادرت بین خون
عروسیاش عزا شد
خونِ تن قاسمت
به پیکرش حنا شد
تو دیدهای علقمه ، وا شده از هم جبین
بگو که سقا فتاد ، به صورتش بر زمین
لشکری از هر طرف
نیزه بر آن تن زدند
«به فرق نورانیَش
عمود آهن زدند»
کنار عمه زینب ، به روی تل رفتهای
دست به سر زدی و ، واعَلِیا گفتهای
«حسین را میزدند
به گودیِ قتلگاه
فِرقَةٌ بالسیوف
و فِرقَةٌ بالرماح»
رنجِ سفر دیدهای ، به کوفه از کربلا
دویدهای روی خار ، شراره شد تا به پا
دیدهای عمه زینب
از این جهان سیر شد
بازوی اهل حرم
بسته به زنجیر شد
کوفهی شوم دیدهای ، شام ندیدی ولی
آتش و خاکستر از ، بام ندیدی ولی
میان بازار شام
کار حرم زار شد
میان نامحرمان
عمه گرفتار شد
#محمدعلی_انصاری
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
34869.mp3
4.5M
نوحه سنتی و زنجیر زنی حضرت رقیه
رقیه فدا شد
عزا در عزا شد ، رقیّه فدا شد
خرابه شبانه ، چنان کربلا شد
چه شوری به پا شد ، حرم نینوا شد
چه هنگامه ای در اسارت بپا شد
شبانه خرابه چنان کربلا شد
میان غم و اشک و آهِ یتیمان
گُلِ ناز مولا رقیّه فدا شد
هوای پدر در سرش بود و پر زد
دمی از جدایی نیاسود و پر زد
چه حالی نصیب دل کودکان شد
به ناله تن عمه فرسود و پر زد
عزا در عزا شد ، رقیّه فدا شد
خرابه شبانه ، چنان کربلا شد
دوباره شده بزم اندوه فراهم
یکی بر سر و سینه می زد دمادم
یکی یا رقیّه بگوید پیاپی
یکی اشک خون ریزد از دیده نم نم
چه خوابی مگر دیده بود این سه ساله
که بربسته روی لبان شعر ناله
فقط نام بابا صدا می زد آن جا
به رخساره اش خونِ دل بسته هاله
عزا در عزا شد ، رقیّه فدا شد
خرابه شبانه ، چنان کربلا شد
بغل کرده عمّه ، گل پرکشیده
دو دستان او را نهاده به دیده
به گریه دوصد بوسه سازد نگارش
به مانند بوسه به نای بریده
هنوز جای شلّاقِ دون بر تنش بود
سرِ بی بدن خفته بر دامنش بود
سکینه به سینه زنان نوحه خوانَد
رقیّه نه وقتِ سفر کردنش بود
عزا در عزا شد ، رقیّه فدا شد
خرابه شبانه ، چنان کربلا شد
کجایی ابوفاضل ای شیرِ نامی
که دادِ رقیّه سِتانی ز شامی
و با هیبتت لرزه بر دشمن آری
بگیری ز آنان عجب انتقامی
شبیه گل ناب سیمای زهرا
رقیه عزیز دل و جان بابا
مدد سروری کن که هرساله گوید
به مدح و عزای تو شعری غم آرا
عزا در عزا شد ، رقیّه فدا شد
خرابه شبانه ، چنان کربلا شد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
▪️تمام حرف #عاشورا دو تا کلمه هست...
هرکس عزادار #امام_حسین علیه السلام هست، این چند دقیقه رو حتماً بشنوه.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘
http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e