#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
بابا کجا بودی. که افتادم از پا٣
افتادم از ناقه. جا موندم تو صحرا٣
تو روی نی بودی دیدی حالم رو
شکستن با کعبِ نیزه بالم رو
عزیز من عزیز من
زجر اومد بالا سرم. تنم شد کبود٢
کاش تو اون نیمهی شب. عموم اونجا بود٢
#بند_دوم
دستام ورم کرده. مث چشم تارم٣
زخمی شده باهام. که آروم ندارم٣
کتک خوردم گشته صورتم نیلی
صدات کردم خوردم ضربهی سیلی
عزیز من عزیز من
سو نمونده تو نگام. شبیه چشات٢
اشک میریزی برا من. بمیرم برات٢
#بند_سوم
باید بمیرم من. برای سر تو٣
این بار اگه رفتی. میاد دختر تو٣
نمیخوام دیگه زنده بمونم من
آخه آزارم میده بابا دشمن
عزیز من عزیز من
خیلی سخته برام من. که بی تو باشم٢
پیش پاهات نمیشه. بابایی پاشم٢
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#زمزمه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ببخش نمُردم
خیلی شبا نخوابیدم هی غصه خوردم
آرزوهامو تا سحر چند بار شمردم
ببخش نمُردم
شمُردم آرزوهامو یادم بمونه
خدا منو به آرزوهام برسونه
گفتم بیای کم میشه دیگه اضطرابم
یه شب تا صبح کنار تو (راحت میخوابم) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چه روزگاری
حساب کتابم ریخت به هم اوّل کاری
آغوشتو میخوام ولی بغل نداری
چه روزگاری
عمه توو روضههاش میگفت کفن نداری
یه جوری غارت شدی پیرُهن نداری
میگفت که جای سالمی رو تن نداری
اما حالا من میبینم (بدن نداری) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
برام عذاب شد
آرزوهای من بابا نقش بر آب شد
گفتم که با عمو میای اونم خراب شد
برام عذاب شد
گفتم برام قصّه میگی، ساکتی امّا
گفتم میریم بازار میچرخیم ... با کدوم پا؟!
گفتم تو رو نشون میدم به دختراشون
ولی یه وقت اومدی که شبه بابا جون
آخرین آرزوم نذار خراب شه بابا
میبوسم از لبات فقط (بریم از اینجا) ۳ #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#واحد
#شهادت_حضرت_رقیه
#بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
توو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم
دوس دارم زودتر بمیرم خیری از دنیا ندیدم
از تمام عُمرِ تو ، تنها سه سالش سهم من شد!
طعم بابا داشتنو اونطور که باید نچشیدم
بابا جونم
سرت رُو که رو نیزه ها دیدم
لُکنت گرفتم خیلی ترسیدم
شبِ بیابون خیلی سرده
بابا جونم
منو زدن اونجا به قصدِ کُشت
با تازیانه و لگد ، با مُشت
چیزی که واسم مونده درده
مث زهرا شکست پهلوم / اباالمظلوم اباالمظلوم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
فکرشم حتی نمیکردم بابا از تو جداشم
بعد تو همراه عمه راهیِ بیابونا شم
خسته شد عمه منو از بس میون راه بغل کرد
لحظه های آخر و میخوام توو آغوش تو باشم
دیگه بابا
رقیه ت اونی که تو دیدی نسیت
به زنده موندنم امیدی نیست
دارم میمیرم توو خرابه
دلم سیر از
این زندگیِ سخت و بی رحمه
اگه لبم شبیه تو زخمه
تأثیر مجلسِ شرابه!
شدم از داشتنت محروم / اباالمظلوم اباالمظلوم #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم 1401
#شور
#حاج_محمدرضا_بذری
چشامو با اسم تو واکردم
با اشکام اسم زیباتو صدا کردم
چه غم دارم تا وقتی که تورو دارم
جوونیمو پای عشق تو میذارم
رفیقی همدمی چراغ راهمی
نه تنها عشق من تو عشق عالمی
حسین جانم حسین
تو هر چی غم داری خریدارم
من هر چی دارم از این گریه ها دارم
تموم عمرمو پای غمت دادم
نیاد اون روز که از چشم تو افتادم
به این روضه قسم
به این گریه قسم
نمیذارم زمین بمونه این علم
حسین جانم حسین
لب تشنه میری تو ای دریا
غریبونه چرا نور دل زهرا
تک و تنها ته گودال تو افتادی
جلو چشم تر زینب تو جون دادی
سکینه گریه کن
رقیه سینه زن
بمیرم من برات شهید بی کفن #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
ماه را در مَسلَکِ شب میکند مَعنا حسین
در دلِ تاریکیِ دنیا، چراغِ ما، حسین
وقت اوج بی کسی، پشت مرا خالی نکرد
وقتِ تنهایی به دادم میرسد تنها، حسین
یک به یک ما را حسین آورد و با هم دوست کرد
تک تکِ ما قطرهایم و حضرتِ دریا، حسین
زحمتش را او کشید و رحمتش بر ما رسید
خون خود را خرج کرده پای خیلیها، حسین
کُلُّهُم نورٌ عَلیٰ نورَند معصومینِ ما
بین این اربابها، ارباب بی همتا، حسین
کودک ششماههی این قوم، پیرِ عالَم است
رُشد اگر میکرد او میشُد خودش یکپا حسین
سنگ و چوبِ خانهی ما عطر سیبش را گرفت
آنقَدَر زیرِ لبش میگفت بابا: یا حسین!
روضهی رضوان بدونِ روضه مثلِ دوزخ است
اصلِ جنت مجلسِ گریه است..، آن هم با حسین
هرکه بالا خواه بَزمِ هیئتش درآمده
پرچمش را روز محشر میبرد بالا حسین
قدردانی کردن از هر سینهزن با فاطمهست
ایستاده پیش در با مادرش زهرا، حسین
آی نوکر ! اربعین را از حسن درخواست کن
رد نخواهد کرد حرف این برادر را حسین
هر زمانی گیر کردم زود گفتم: یا حسن
تا گره را وا کند از کار من درجا حسین
**
کوچه و بازار، ناموس علی را زجر داد
خواهری فریاد میزد: آه و واویلا حسین
هر کُجا افتاد از نیزه، رباب از هوش رفت...
پیش پای حرمله میشد سرش پیدا، حسین...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✍ #بردیا_محمدی
زبانحال زینب کبری سلام الله علیها ورود به شهر شام
زمینه شور
ای وای غریبم من
ای دنیا به سر بکوب ای وای ای وای ای وای
ما رو از صبح تا غروب ای وای
میزدن با سنگ و چوب ای وای
نموند جای سالم بر این پیکر ما
شکسته سر ما شکسته پر ما
ای وای غریبم من
سرگردون و بی پناه ای وای
روز مون شده سیاه ای وای
این شامه یا قتلگاه ای وای
تا حالا نبودم چنین زار و تنها
کسی نیست کنه رحم به اولاد زهرا
وای غریبم من
درد از بی کسی ماست ای وای
این شامی چه بی حیاست ای وای
علمدار ما کجاست ای وای
علمدار ببین حرمت رو شکستند
مثه مادرم راه من هم رو بستند
ای وای غریبم من
از درد و غصه پرم ای وای
آتیش ریخت رو چادرم ای وای
تازیانه میخورم ای وای
منی که قدو قامتم رو ندیدن
حالا دور من شامیا صف کشیدن
ای وای غریبم من
#حضرت_زینب_س
#ورود_شام
#شام #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
السلام علیکم یااهل بیت النبوه
دم دروازة ساعات خدا رحم كند
به دلِ عمة سادات خدا رحم كند
⬅️(از امام سجاد ع سوال کردن آقاجان کجای مصیبت براتون سخت بود
اقا سه مرتبه فرمودن... الشام الشام الشام...
امان از اون شبی که ما رو دم دروازه شام نگه مون داشتن....
شهر ازین بستن... 😢
گفتن خارجیا اومدن...
محملم پرده ندارد مددي يا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند
چشم من تار شده ، يا تو به هم ريخته اي
گريه دار است ملاقات خدا رحم كند
⬅️(آخه اینقدر آخه اینقدر خاک ستر ریختن رو سرشون... 😢
می گفتن خارجیا اومدن... ای وای ای وای
كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است
وسط اين همه الوات خدا رحم كند
⬅️(کجایی عباسم ای غیرت الله کجایی ببینی خواهرت بین نامحرما مونده
ابلفضل... بلند شو ببین
با انگشت نشونمون میدن عبااااس...
یاصاحب الزمان... منو ببخش... 😭
سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند
به همان خنجر كُنْدي كه تو را زَجْرَت داد
مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند
سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين
⬅️(آخه این سرهای شهدا رو به نیزه زده بودن جلو چشم زینب... خواهراش...
آخ بمیرم تا این صحنه رو دید زینب..
چنان سرش رو کوبید به چوبه ی محمل خون از پیشونیش جاری شد... 😭😭
زير پا رفتي ؟ به لبهات ْ خدا رحم كند
نيزه نيزه شده از بس گلويِ پارة تو
گُم شدي بين جراحات خدا رحم كند
به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجي زده اند
تا نميرم ز بليّات خدا رحم كند
⬅️(پاشو حسین... دیگه طاقت ندارم
همه شون دارن نگاه می کنن
وااای دختراتو برا کنیزی ببرن
حسین...
چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين
تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند
چانه مي زد سَرِ گهواره يكي پيش رباب
بهر تسكين مصيبات خدا رحم كند
⬅️آخ آخ جلو چشم رباب سر گهواره ی علی اصغر... چونه می زدن...
صدا بزن حسین... #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
/❣﷽❣دوبیتی_حضرت_رقیه_س
دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن
عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن
*
کودکی را که پدر در سفر است
دائما چشم امیدش به در است
هر صدائی که ز در می آید
به خیالش که پدر می آید
*
ویرانه را بابا چراغان کردی امشب
همچو علی یاد یتیمان کردی امشب
بابا به قربان سرت می میرد امشب دخترت
بابای مظلومم ، بابای مظلومم
*
دختر دردانه منم به کنج ویرانه منم
عمه چه آمد به سرم چرا نیامد پدرم
*
گفت ای جان پدر من به فدای سر تو
ای سر غرق به خون ، گو چه شده پیکر تو
کاش می مرد نمی دید تو را دختر تو
بنشین تا که زنم شانه به موی سر تو
*
من آن شمع سراپا آتشم کز ناله خاموشم
خم نیلی و اندامم کبودو خود سیه پوشم
همیشه طفل کوچک جا در آغوش پدر گیرد
من ویران نشینم رأس پدر باشد در آغوشم
ای داغ غمت لاله ی باغ دل ما
نام تو رقیه جان چراغ دل ما
دل سوختگان غم خود را در یاب
بگذار تو مرهمی به داغ دل ما #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
3143941.mp3
10.56M
🔳 #سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
🔳 #روضه_حضرت_رقیه_س
🔳 #آقای_محمدحسین_حدادیان
خدا ببین کی برگشته همون که دنبالش بودم
همون که خیلی گریونه روضه گودالش بودم
بابا، سلام عشقم ای همه زندگیم
شکسته شدم اول بچگیم
یه دختر به بابا فقط دلخوشه
رگای بریدت منو میکشه
بر آن لب خونی تو، الهی من بمیرم
دیدی که تو بزم شراب بین طناب اسیرم
نشد که خیزرون رو از دست یزید بگیرم
کشته کرب و بلا سن یارالی من یارالی
بو نه عالمده بابا سن یارالی من یارالی
رفتی رقیه ات تنها شد
اسیر نامحرمها شد
روی کبود من مثل
مادربزرگم زهرا شد
بابا، بیا و بکش دستی روی سرم
مثه موی تو سوخته موی سرم
خودم رو زدم وقتی که دیدمت
لبم خونی شد وقتی بوسیدمت
تو کجا اینجا کجا
سن یارالی من یارالی
بو نه عالمده بابا
سن یارالی من یارالی
میون راه حس میکردم
میباره بارون هر لحظه
دیدم که خون بابامه
میریزه از روی نیزه
بابا، تا که رفتی تو بزم شراب
جلوی چشامو گرفته رباب
نمیخواستم اما شنیدم دیگه
یکی داره حرف از کنیزی میگه
اینه ختم روضه ها
سن یارالی من یارالی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها