eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
368 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•به حق خانومِ... وتوسل به حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به حق خانوم پهلو شکسته خواهشاً برگرد به حق رد خون مانده بر تیزیِ مسماری   نه تنها مادر ما سوخت بلکه گیر هم افتاد  نه ول کن بود میخِ در، نه مهلت داد دیواری   *شب رحلتِ شهادت گونه ي حضرت معصومه سلام عليهاست...*   باز هم می‌شوم کبوترتان زائر این گنبد منوّرتان من نمک‌گیر سفره‌ات شده‌ام دست خالی نرفتم از درتان مادر من کنیزتان بوده پدرم نیز بوده نوکرتان جای کرب‌وبلا و طوس و نجف شده‌ام خاکبوس محضرتان ما عَجَم‌ها چقدر خوشبختیم شده ایران مسیرِ آخرتان اشک‌هایم دخیل می‌بندند به ضریح فرشته‌پرورتان از ضریح تو یاس می‌ریزد مثل چادر نماز مادرتان چقدر از مدینه دور شدی پای دلتنگی برادرتان خسته از راه دور آمده‌ای خسته‌ای از فراق دلبرتان مثل مادر خمیده‌ای اما نگرفته به میخ در پرتان محملت پرده داشت؛ شُکرِ خدا سایه‌بان بوده روی سرتان گرچه شد حمله بر عشیره‌ی تو شکر؛ غارت نگشته زیورتان در میان هجومِ در نخورد دست نامحرمی به معجرتان شد خزان گرچه نوبهارِ شما کم نشد لحظه‌ای وقار شما غصّه‌ی از همه بریدنِ تو غمِ روی رضا ندیدن تو گرچه آواره گشته‌ای خانم گرچه غم دارم از خمیدن تو ناقه‌ات بین ازدحام نرفت بی‌خطر بود این پریدن تو چادرت زير چكمه گیر نکرد لحظه‌ی تلخِ پر کشیدن تو بی برادر میان کوچه ندید پشت مرکب کسی دویدن تو ثبت شد بر جریده‌ی تاریخ قصه‌های به قم رسیدن تو آمدی شهر قم گلستان شد پیش پایت زمین گل‌افشان شد شهر قم بر تو احترام گذاشت پیش رویت فقط سلام گذاشت   *مَردم قم شنيدن خواهرِ امام اومده، همه مي اومدن سلام مي كردن، چرا يه عده هم رفتن روي پشت بام ها گُل مي ريختن... * پیر قوم و بزرگ مردم قم سر به پای تو چون غلام گذاشت بهر تو قم گذاشت سنگ تمام کی دگر سنگ روی بام گذاشت؟ کِی به قم دخترِ ولیّ خدا پای در مجلس عوام گذاشت بهترین جای قم سرایت بود کِی میان خرابه جایت بود؟ غمِ طفلی عزیز یادت هست؟ روضه‌ی پُر گریز یادت هست؟ دختری با سَرِ پدر می‌گفت آن همه چشم هیز یادت هست؟ بر سر غارتِ خیام حرم بین دشمن ستیز یادت هست؟ وسط شعله‌ها مرا دیدی؟ پابرهنه گریز یادت هست؟ ماجرای شراب یادم هست ماجرای کنیز یادت هست؟ معجر و گوشواره ام به کنار  غارتِ سینه ریز یادت هست؟   *بابا! يكي از اين سنگ هايي كه ميزدن به دهن من خورد...*   بدنم درد میکند بابا دهنم درد میکند بابا : محمد جواد پرچمی   نوشتن وقتي بي بي حضرت معصومه سلام الله عليها ميخواست جون بده، نامه ي داداشش امام رضا رو توي بغل گرفت، شايد هي نامه رو مي بوسيده به چشم ميذاشته، داداش! به عشق تو اومدم... يه خواهر ديگه هم من سراغ دارم يه پيراهن خوني لحظه ي آخر تو بغلش گرفته بود، اما هيچي مثل سر بريده نميشه، يه دختر سه ساله سر باباش رو توي بغل گرفته بود... اما نمي دونم روز عاشورا دَم خيمه كسي بود جلوي چشماي رقيه رو بگيره، جلو چشماي بچه هاي حسين رو بگيره؟ تو مجلس يزيد وقتي اون نامرد چوب به لبهاي حسين ميزد، بي بي حضرت زينب سلام الله عليها نذاشت سكينه و رقيه و بقيه بچه ها ببينن، از مادرشون فاطمه ياد گرفتن، آخه مادرشون يه بار نذاشت بچه هاش زخم بازوش رو ببينن، به اميرالمؤمنين هم فرمود: علي جان! من رو از زيرِ پيراهن غسل بده، ميخواد يه وقت بچه هاش زخم هارو نبينن، بچه ي كوچيك اين صحنه ها تو ذهنش مي مونه، بخدا بي بي رقيه تو خرابه ي شام دق كرد، آخه اين سَرِ بريده رو وقتي بغل گرفت، گفت:بابا! كربلا كه عمه نميذاشت ببينم، بابا! چرا لبات اينجوري شده، چرا دهنت اينجوري شده، آخه نيزه تو دهن بخوره، سر به نيزه بره ديگه چيزي ازش باقي نمي مونه، من نميدونم چرا اين سَرِ خوني رو دست اين دختر دادن؟ اي حسين!...*
4.02M
صلوات حضرت زهرا علیهاالسلام دعای فرج صاحب الزمان عج اشعار ابتدای جلسه
هدایت شده از آسمان
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت آمد ندا حبیبه داور بخوانمت دیدم رسول اُمّ أبیهات خوانده است گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت دیدم تویی هر آینه، آیینه علی گفتم عجب به جاست که حیدر بخوانمت دیدم قیامت است درِ خانۀ شما گفتم رواست بانوی محشر بخوانمت گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم جبریل گفت سورۀ کوثر بخوانمت ای مادر حسین و حسن! مام زینبین! من هم اجازه هست که مادر بخوانمت
هدایت شده از آسمان
ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی می سوزم آن قدر که کمی اعتنا کنی بر التماس من احدی هم دعا نکرد درمانده ام، مگر تو برایم دعا کنی ای وارث کسای یمانی، مرا بس است... یک گوشه چشم بر منِ یک لاقبا کنی دست مرا رها بکنی غرق می شوم دست مرا بگیر، مبادا رها کنی شرمنده ام... نه از بدی فعل دشمنان از این که از گناه رفیقان حیا کنی ای کاش زیر تابش خورشید، در نجف امراضِ لاعلاج دلم را دوا کنی بر آستان شاه نجف سجده می کنم تا نزد شاه، سنگ دلم را طلا کنی ای خوش به روزی عجمیان و آرمان در راه خویش، کاش مرا هم فدا کنی وقتش رسیده تا که در این ظلمت جهان با نور اشک، پلک مرا آشنا کنی با عجز و التماس فقط گریه می کنم تا قسمتم زیارت کرب و بلا کنی قابل که نیستیم ولی از کرامتت ما را برای روضه ی مادر سوا کنی آه و فغان میان دل ما شود به پا تا خیمه های فاطمیه را بپا کنی خون می شود دلت، به فدایت که ملتهب چشمت به روی باغ پر از لاله وا کنی داغت یکی نبوده و یاد "حسین" هم وقتی شکفت غنچه روی "بوریا" کنی
⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16982585053073914176894.mp3
3.37M
اباصالح یا مولا اباصالح یا مولا اباصالح یا مولا بوی جاء الحق از آسمان میرسد در شب تار زمین ماه جهان میرسد امید غزه و یمن بیا بیا یا بن الحسن در انتظار تو مدینه و دمشق و کربلاست به هر طرف که رو کنی خروش غربتی به پاست بیا که ذوالفقار حیدری تو گره گشاست آه ای مسیح عالم ماه نبی خاتم می آیی و بی قرار تو تمام عالمین است نقش روی پرچم تو یا لثارات الحسین است اباصالح یا مولا ... شده در قلب ما تا ابد یاد آن پناه مردم مظلوم امام مهربان https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. |⇦•فاطمیه شد.. وتوسل به سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── فاطمیه شد دل پریشونه آسمون هم از غصه گریونه همه ی عالم، سینه زن میشه وقتی که زهرا، نوحه میخونه جَمَعوا اَلحَطَبِ الجَزلِ علی بابِ داری هیزم آوردن دست بسته علیمو کشیدن بردن غربتو دیدن ولی مردم به جای یاری خندیدن وای، یارسول الله ! شد ادا آخر حقِّ ذِی القُربی «آه یا زهرا یا زهرا یا زهرا....» این چه رسمیه، اف به تو دنیا آتیشو جنت سیلی و حورا؟ واژه ها دارد همه میسوزد وقتی که مقتل میرسه اینجا وَ النارُ تُسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهی شعله زد آتیش عاقبت تبانی کرد با لگد آتیش دود بود و دود هیچ رحمی نمی کرد آتیش نمرود وای عاقبت در سوخت من توی آتیش، ولی حیدر سوخت چی بگم از این، غمِ بی تکرار راز ناگفته ست قصه ی مسمار هنوز انگاری از دلِ تاریخ داره میخونه، مادری غمخوار رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَی بالگد در زد.. نالمو شنید ولی، باز مکرّر زد توسکوتی سرد.. رد شدن از روی در، چهل نفر نامرد آه...وَ أَنا حامِل بچمو گرفت ازم ضربه ی قاتل «آه یا زهرا یا زهرا یا زهرا...» شاعر: ✍ ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇