eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ ادمین تبادل⬇️ @Tabligh_nohe
مشاهده در ایتا
دانلود
Haj Meysam MotieeHaftegi14040724[03].mp3
زمان: حجم: 5.2M
▫️باغبان تنها ( ) 🎙 بانوای: حاج لاله ها پژمرد بلبل را دگر آوا نبود هیچ کس در باغ، مثل باغبان تنها نبود یک مدینه دشمن و یک خانه بی فاطمه بانوی آن خانه کس به جز زینب کبری نبود روی سیلی خورده زهرا شهادت می‌دهد از علی مظلوم تر مردی در این دنیا نبود نیست جایز خانۀ کفار را آتش زدن ای مسلمانان مسلمان بود زهرا، یا نبود؟ ای جنایت کار، ای بیدادگر، رویت سیاه اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی بی حیا سیلی زدن اجر ذوی القربی نبود ریخت دشمن بر سر زهرا ، ولایت را ببین بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود من نمی‌گویم چه شد گویند در چشم علی سیل دشمن بود پیدا، فاطمه پیدا نبود ای مدینه آتش غیرت چرا آبت نکرد جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود آنچه برآل علی در کربلا یکسر گذشت در سقیفه اتفاق افتاد، عاشورا نبود شاعر: استاد حاج غلامرضا سازگار ✍
@babolharam_netkhalaj_fatemiye.mp3
زمان: حجم: 2.63M
|⇦•داغ تو را بهانه گرفتم... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه به نفس حاج حسن خلج •✾•
|⇦•داغ تو را بهانه گرفتم... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه به نفس حاج حسن خلج •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُک" داغ تو را بهانه گرفتم گریستم از قبر تو نشانه گرفتم گریستم *یعنی میشه یه کسی اینقده غریب باشه هزار و چهارصد سالِ بچه هاش دارن دنبال قبرش می گردن...* یک گوشه از محلّه ی غَمْ آشنای تو با یادت آشیانه گرفتم گریستم *یعنی چی؟ یعنی همین کاری که شماها می کنید، می گردید ببینید روضۀ بی بی کجاست... محلۀ غم آشنای تو، یعنی حسینه ها و مجالس روضه ها... هر جا روضه هست میرم میشینم روضه ات رو گوش میدم، آرام آرام زمزمه میکنم: مادرِ جَوُون مرگم... ان شاالله یه روز همۀ ما دق کنیم، چه جور تحمل کنیم یه بی سر و پا سَرِ مادرِ ما داد زد... وای مادر! وای مادر! وای نَنه، وای نَنه...* یک گوشه از محلّه ی غَمْ آشنای تو با یادت آشیانه گرفتم گریستم از کوچه های شهر گذشتم یکی یکی وقتی سراغ خانه گرفتم گریستم با ماجرای هیزم و آتش دلم شکست یک روضه مَحرمانه گرفتم گریستم *گفت: علی جان! هیچ کسی رو خبر نکن، شب غسلم بده، شب کفنم کن، مخفیانه و محرمانه گرفت روضه رو علی... اسماء تو آب بریز، من بدنِ زهرا رو شستشو بدم... وقتی کسی که مجروح بوده و از دنیا بره، اول باید جراحتها رو بشورن، خونهارو پاک کنن... گفت: فاطمه جان!... برای شستن تو از کجا شروع کنم...* لازم نشد سوال کنم رفته ای کجا از ردّ تازیانه گرفتم گریستم مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود بر موی خود که شانه گرفتم گریستم محمد حسن بیات لو * اسماء میگه: من آب می ریختم، علی شستشو میداد، دیدم از زیرِ بدن بی بی خونآبه جاریه...*
😢 به پیشگاه _سلام_الله_علیه () ملقب به و مشهور به یکی از صحابه و پسر عموی پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) و همچنین برادر بزرگتر بود است. ............... رد شدیم آسان ما، از جمادی الاولی موته آمد و بردت، با دو بالْ تا بالا ۱ با نماز تو مأنوس، از خودت ولی غافل آنچنان نفهمیدیم، آیه های سبزت را شعری و سراسر «آن»، واژگان تو باران مدحت به لب حَسّان، ذکرت به لب مولا ۲ تو خلاصه ای بودی از و از فاتح هزاران دل، شیرمرد میدان ها اولین بود و دومین مسلمان، تو ۳ ای مطیع امر حق، ای قیامتِ دنیا تا ، حال آسمان خوب است ۴ خانه ی فقیران شد با تو جنت الاعلی با نگاه گیرایت، آینه به حرف آمد لا اله الا الله، در غبار شد گویا جان گرفت کاشی ها، در کاخ نجاشی ها تا نور بپاشی، ها...! ای مسیح دم، عیسی! بَهجتِ رسول الله، اشک شوق بود لحظه ای که رودی شد، در نگاهت ای دریا با هجوم وهابی، شد مزار تو ویران ۵ دشمن تو حالا کو!؟ ای شکوهِ پابرجا آیه آیه احزابی، بهترینِ اصحابی ۶ ذوالفقارِ بی تابی، در جهنمِ هَیجا وارث ، در کلام و معنا تو خصلت در نهانِ تو پیدا ، خون جگر شد تا نیزه ی سراب آمد کاروانِ آه تو، تشنه ماند در صحرا تا بنوشی از ساغر، در طلیعه ی آخر دست ساقی کوثر، زد به قلب تو امضا زینِ اسب شد منبر، هر رجز شدی گفتی از سر باور، یا دخیل، مولانا...! در قفس زدی پرپر، مرغِ حق شدی ای بلندبالا سر، سر زدی از آن بالا آسمان شدی... رفتی، تا نبینی آن ملعون بذر کینه می پاشد، در زمینِ بی تقوا این طرف نبی جان داد، آن طرف جان داد شکست آن روز، از خیانت شورا بعد مرگ ، جای تو چه خالی بود آن زمان که شد بین کوچه ها تنها روزگار سختی بود، از مدینه خون می ریخت پشت در خبرها بود، آتشی پر از قبله ی یقین افتاد، روی کعبه... چین افتاد آسمان زمین افتاد، پیش که ، انتخاب کرد او را که عاشق بود، عاشق اما که جان می شد، تا برادرش باشد که در گودال، جان سپرد واویلا ای که خَلقاً و خُلقاً، شِبه احمدی ! الگوی ، در جهاد با اعدا ماهِ کربلا بودی! پیش بچه ها بودی! معنی سخا بودی، که شد سقا از شهادتت پیداست، از عطش شدی سیراب با مرور تو گفتم، یا مُقطّع الاعضا بر زمین که افتادی، از دلم رد شد تو همواره ست، جلوه ای از قم المقدسه ............................................. ۱. موته: نام جنگی که جعفر بن ابی طالب (ع) در آن به شهادت رسید ۲. حَسّان بن ثابت: شاعر مشهور عرب ۳. جعفر دومین مردی بود که بلافاصله پس از برادرش علی(ع) به پیامبر(ص) ایمان آورد و مسلمان شد. ۴. ابوالمساکین یکی از کنیه های جعفر طیار ۵. مدفن جعفر و دیگر شهدای موته در منطقه‌ای به نام مزار در نزدیکی موته (اردن) و مورد احترام همگان است. جعفر بن ابی طالب، عبدالله بن رواحه و زید بن حارثه در یک قبر دفن شدند و قبر پنهان داشته شد. این مقبره در سالیان اخیر توسط وهابیان تندرو به آتش کشیده شد ۶. مفسران جعفر بن ابی طالب را مصداق برخی از آیات قرآن از جمله آیه ۲۳ سوره احزاب «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ...» دانسته‌اند. هیجا: جنگ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل فاطمیه و مدح حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و روضه حضرت علی اصغر علیه‌السلام شکرِ خدا که روضه‌یِ مادر گرفته‌ایم ما اِذنِ گـریه از خودِ حیدر گرفته‌ایم شالِ عزایِ فاطمیه تُحفه‌یِ خداست این هدیه از دو دستِ پیمبر گرفته‌ایم از خاکِ چادریِ سرَش خوانده‌ایم که... در آسمانِ عشقِ علی پر گرفته‌ایم نخهایِ بیرقش به خدا می‌دهد شفا در می‌زنیم چون که مکرّر... گرفته‌ایم شبهایِ جمعه کرب‌و‌بلا بویِ سیب داشت مادر رسید و روضه‌یِ بی‌سر گرفته‌ایم او جایِ خود حـوائجِ باورنکردنی... از کودکِ رباب  علی‌اصغر گرفته‌ایم مثلِ عموش محسنِ شش‌ماهه پر کشید گفتیم العـجل... دمِ دلبر گرفته‌ایم
|⇦•شهر آبستن غم‌هاست... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج‌محمد خرم فر•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السّلام عَلیٰ مهدی و علیٰ آبائهٖ...اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ" شهر آبستن غم هاست خدا رحم کند شهر این بار چه غوغاست خدا رحم کند بوی دود است که پیچیده، کجا میسوزد ؟ نکند خانه ی مولاست خدا رحم کند همه ی شهر به این سمت سرازیر شدند در میان کوچه دعواست خدا رحم کند هیزم آورده که آتش بزنند این در را امّا پشت در؛ حضرت زهراست خدا رحم کند همه ی جمعند و موافق؛ که علی را ببرند و علی یکه و تنهاست خدا رحم کند بین این قوم که از بغض لبالب هستند قنفذ و مغیره، پیداست خدا رحم کند مادر افتاد و پسر رفت ز دست، درد این است چشم زینب به تماشاست، خدا رحم کند مو پریشان کند و دست به نفرین ببرد در زمین زلزله برپاست خدا رحم کند ماجرا کاش همان روز به آخر میشد تازه آغازِ بلاهاست خدا رحم کند زن پشت در و، خانه پر از شعلهٔ آتش الله که تا چنــــــد، علی حوصله دارد از فضه بپرسید درِ شعله گرفته با، صورتِ زهرا چِقَدَر فاصله دارد بشکست درُ شعله زدُ ناله زدُ گفت : کی طاقت این زن به زن حامله دارد *گفتن نانجیب تو این خونه؛ امیرالمؤمنینه حضرت زهراست حسنینن و زینبین، خانه، خانهٔ وحی است.. هیزم و میخوای چه کنی؟؟گفت هر کی میخواد باشه امروز می‌خوام این خونه رو با اهلش آتش بزنم تا بی بی متوجه شد اومد پشت در اونم چه دربی.. نیم سوخته..آنچنان لگد به دربِ نیم سوخته زد. بی بی پشت دره نانجیب دستش رو وارد درب خانه کرد از لایِ در آنقدر با تازیانه به بازوی فاطمه جسارت کرد واویلا ..این جمله از خودِ حضرت زهراست وقتی لگد به درب نیم‌سوخته زد من پشت درب خانه بودم..درب خانه از جا کنده شد رو بدنم افتاد.من با صورت به زمین افتادم. صورتم به زمین کشیده شد.. اما یه وقتی دیدن صدای نالهٔ بی بی بلند شد :یا فضه، فضه کمکم کن به خدا محسنم و کشتند. امیرالمؤمنین سراسیمه اومد. نمیگم چه صحنه ای دید یک وقت دیدن عباشو رو بدن فاطمه انداخت ای کاش کار به همین جا ختم میشد.سلمان گفت : دیدم آتش از درب خانه مولا زبانه میکشه اما یه دستی از میان شعله ها میره بالا میاد پایین..اومدم نزدیک دیدم عمر ملعونه..تازیانه رو بدست گرفته؛ دختر پیغمبر رو زمین افتاده، هی داره با تازیانه جسارت می‌کنه..با همون حالی که داشت بی بی نانجیبا رحم نکردن. ریسمان به گردن مولا انداختند. دست امیرالمؤمنین و بستند دارند کشان کشان به سمت مسجد میبرند.بی بی تا این صحنه رو دید. دستشو زد به دامن امیرالمؤمنین ،فرمود: تا زنده ام نمیگذارم علی رو ببرید..دیدن فایده ای نداره* آن یکی گفت ببر مولا را دومی گفت بزن زهرا را *اونقدر زدن فاطمه رو یوقت دیدن بی بی، بیهوش رو زمین افتاده..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
@babolharam_netروضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 3016.mp3
زمان: حجم: 9.34M
|⇦.شهر آبستن غم‌هاست..... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۳به نفس حاج محمد خرم فر ✾•
|⇦•.باور نمیکنم.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ * این روزها، مادر سادات با چه زحمتی؛ اونايی که مدینه نرفتن، فک میکنن که چون مسیر رو نوشتن بارها بی بی، هی رو زمین می نشست و بلند میشد. دیگه حتما یه مسافت زیادی ست دیگه. چند قدم راه بیشتر نیست از خونه حضرت زهرا تا کنار پیغمبر. اونایی که رفتن مدینه میدونن؛ چند قدم. اما این چند قدم رو هی رو زمین می نشست. گاهی از شونه حسن کمک می گرفت. گاهی از شونه حسین کمک می گرفت. تا میومد کنار قبر پیغمبر میگفت " قَلَّت حیلَتی و انکَسَر ظَهری " بابا! "فَقَدِ انخَمَدَ صَوتي" دیگه صدامم درنمیاد بخوام باهات حرف بزنم. لذا یه موقعی تو روضه ها هرچی داد میزنی صدات میگیره. فاطمیه، محرم، خوشحال باش. یخورده شبیه حضرت زهرا میشی. گفت...* باور نمیکنم که پریدی ز باورم باور نمیکنم که چه ها آمده سرم * یخورده اش رو برات بگم بابا، برا تو فقط میتونم بگم. تو خونه که به کسی نمیتونم بگم، به علی که نمیتونم بگم...* از شام تا به صبح تنم تیر می‌کشد * به غیر از پیغمبر به یه نفر دیگه هم بی بی گفت. به "مِنّا اهل البیت" سلمان وقتی اومد به دیدن بی بی، گفت خانم چه خبر؟ حالت چطوره؟ فرمود: سلمان! کسی تو خونه نیست برا تو میتونم الان بگم. اینقد بهت بگم شبا از درد پهلو دیگه خواب ندارم. سلمان میگه تا اومدم داد بزنم، فرمود: نه نه نه! اینجا داد نزنیا! اینجا منم گریه میکنم هی شکایت برا علی میارن. برو بیرون از شهر. خواستی اونجا سبک بشی سبک شو. سلمان میگه اومدم بیرون. زدم به دل نخلستون ها. اومدن یه جا ناله بزنم دیدم یه صدا ناله ای میاد. جلو اومدم دیدم مولا سر داخل چاه کرده. هی میگه...* الا ای چاه یارم را گرفتند گلم باغم بهارم را گرفتند * تا مولا چشمش به من افتاد؛ فهمید چه خبره. فرمود: سلمان! خونه ما بودی؟! گفتم آره آقاجان! چه خبر؟ فاطمه این روزها با من حرف نمیزنه. میگه آقاجان یه سوالی کردم کاشکی سوال نمیکردم. گفت خب چی گفت بهت؟ آقاجان گفتم حالتون چطوره؟ فرمود:شبا از درد پهلو خوابم نمی بره. دیدم علی نشست روی خاک ها. هی داد میزنه. آه آه...* از شام تا به صبح تنم تیر می‌کشد از صبح تا به شب منم و زخم بسترم * مادربزرگ داشتی، پدربزرگ؛ تو بستر افتاده باشه. هی میگن بدن این ور اون ور کنید زخم بستر گرفته نشه. دارم از یه خانم هجده ساله حرف میزنم.* پایی نمانده تا که بیاید به یاری ام چشمی نمانده تا که ازین راه بگذرم * یه دردهایی هست که فقط یه مادر متوجه میشه. یکی از عشق های روزانه یه مادر اینه که بچه اشو جلوش بنشونه، موهاشو شونه کنه. گفت بابا...* از شانه کردنم حسنم گریه می‌کند * دست شکسته رو که بالا می برم، اون بهتر از همه با خبره...* حتی نشد برای حسین آب آورم تا سرفه میکنم پُرِ خون می‌شود تنم باید لباس تازهٔ خود را درآورم * هی لباسم لاله کاری میشه، هی میگم الآن علی میاد، با دست شکسته هی میشینم این لباس ها رو میشورم. بابا...* من باردار بودم و محسن صدا زدیش اما نبود قسمتم او را که بنگرم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ * بابا میخوام این روضه ها رو برا تو بخونم...* آتش گرفت دامنم و در به سینه خورد همراه آن شکست تمامی پیکرم شکر خدا که فضه به دادم رسیده بود فضه اگر نبود که می سوخت دخترم * میگن یکی از این روزها، بی بی طلب کرد. عرضه داشت علی جان دلم برا بابام تنگ شده. هرچی امانتی از پیغمبر بود امیرالمؤمنین کناری گذاشته بود؛ کمتر فاطمه اذیت بشه. علی جان! میشه عبای بابامو بیاری؟ پیراهن بابامو بیاری؟ مولا فرمود: عزیز دلم بگذر. درد کم نداری، میخوای دردتو زیاد کنی. خواهش میکنم علی جان. مولا رفت پیراهنی که پیغمبر رو داخل اون پیراهن غسل داده بود آورد. میگن تا بدست بی بی دادن این پیراهن رو؛ بو کشید، جلو چشم علی بود بمیرم! یه آهی کشید، دیدن با صورت رو زمین افتاد. میخوام بگم بی بی جان! پیراهن باباتو بو کشیدی با صورت رو زمین افتادی. من بمیرم برا اون سه ساله ای که سر بریده بابا رو براش آوردن. از سه ساله تا حالا از زبون حضرت زهرا شنیده بودی باهاش گریه کنی؟ گفت بابا...* امروز در جوار تو و در شبی دگر کنج خرابه می روم و اشک می برم کنج خرابه پیش یتیمی که مثل من گیسو سپید، گریه کند در برابرم با لکنتش دوباره زبان باز می‌کند بابا خوش آمدی به نفس های آخرم * همچین که روپوش رو از طبق کنار زد، گفت این سر بابای من نیست...* گیسو به خون و چاک لب و چهره سوخته یعنی تویی مسافر من نیست باورم باید ز نیزه شرح گلوی تو بشنوم * همه چیزو دید. اما یدونه رو خیلی سوال کرد. گفت بابا! چرا این رگ ها اینقد نامرتبه...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
@babolharam_net1403082303.mp3
زمان: حجم: 31.07M
|⇦.باور نمیکنم..... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۳به نفس حاج محمد رضا طاهری ✾•
|⇦•گر چه سنگ... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید محمد تقوی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بسم الله الرحمن الرحیم گرچه سنگ از همه بسیار در آنجا خورده نام مجنون به سر کوچهٔ لیلا خورده عاشق، از سرزنش مردم این کوچه مرنج قیمتی تر شده قالیچه اگر پا خورده *اومدیم این شبای جمعه برا التماس یکی از التماسامونم همینن..* خواهشاً خواهشاً از در این خانه بلندم نکنید مگر این کاسه‌ی ما حق کسی را خورده من از این جا بروم زود زمین می افتم این گدا چیزی اگر خورده همین جا خورده به همه گفتم این شاه که در کرب وبلاست بیشتر از پسرش غصه ما را خورده سنگ فرش حرمت نام مرا کم دارد گوشه‌ی صحن تو سنگ لحدم جا خورده پسر فاطمه مردم گره دارن همه پسر فاطمه در کار گره ها خورده کربلا رفتن ما را که خودت می دانی اربعین رفتنم از دست تو امضاء خورده *خوشبحال هر کی هر هفته خوب نوکری می کنه برا ارباب با یه قلب سوخته میاد با یه چشم پراشک میاد اگه مثل من رو سیاه هر هفته با شرمندگی میاد. هی زیر لب میگه آقا جان ببخشید من نتونستم برات خوب زار بزنم کم گذاشتم حسین..* پسر فاطمه تشنه اس از ته گودال و مرکب شمر ولی آب گوارا خورده پیش زینب به همینقدر تعارف نزنید پیش زینب چقدر نیزه به آقا خورده چکمه ای که به تنش خورد همان است که بر چادر محترم زینب کبری خورده به روی خاک تنش رنگ عوض کرده حسین وای بر این بدن بی سر گرما خورده السلام ای بدن بی سر گرما دیده السلام ای سر مجروح کلیسا دیده با چه وضعی ته گودال کشاندن تو را ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به گمانم ته گودال مسیحا دیده ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سر پیروهنت فاطمه دعوا دیده * این روضه بدن عریان ابی عبدالله خون بدل آل الله کرد.خیلی عجیبه خود ابی عبدالله غصه می خورد.نکنه اینا بخوان بی ابرویی کنن.. لذا فرمودن: یه لباس کهنه ای که کسی بهش رغبت نداره بیار خواهرم. همونم با خنجر پاره کرد ابی عبدالله.. اون ملعونی که لباس از تن ابی عبدالله درآورد یکی از همون ده نفری بود که با اسب از رو بدن آقا رد شد. اینا حرام زاده بودن این کار و کردن.. کی لباس کهنه رو میدره بی آبرو شه لباس کهنه رو میخواد کجا بپوشه هلهله میکرد پیرهنتو میبرد و بازم گله میکرد حیا نداره که لااقل عبا رو رو تنت بزاره چقدر زینب گفت بسه ادامه دادن به قاتل تو قول عمامه دادن گلایه دارم داداش نشد تنت رو زیر سایه بیارم حسین *هر کاری کرد بدن و نشناخت.. هی صدا می زد انت اخی و ابن امی؟ تا صدا از حلقوم بریده بلند شد اوخی اوخی ...گفت حسین..* نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم داداش! تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره پاره های دفترت شناختم غروب بود تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه از سر منورت شناختم «حسین آه حسین آه حسین آه» ل ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
@babolharam_netروضه خانگی - امام حسین(ع) - 3142.mp3
زمان: حجم: 13.64M
|⇦•گر چه سنگ... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفس حجت الاسلام سید محمد تقوی•✾•