*روضۂ دفتری امام حسین(ع)مخصوص شب جمعه
*ای که بر دلها امیری یا حسین*
*آگه از ما فی الضَمیری یا حسین*
*اسم توشیرین ترین ذکر دل است*
*تو کریمی تو مجیری یا حسین*
*هر کجا در غفلت و وقت گنه*
*وای اگر دستم نگیری یا حسین*
*بدترین عبد خدا را که منم*
*تو به خوبی می پذیری یا حسین*
*با همان دستی که انگشتی نداشت*
*کی شود دستم بگیری یا حسین*
*◾شب جمعه س ، شب زیارتی آقا اباعبدالله ست، آسمان هم در این ساعت برا ابا عبدالله گریه میکنه، پیغمبر فرمود: فاطمه جان همه چشم ها در قیامت گریانند غیر از اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه، وقتی جبرئیل خبر شهادت اباعبدالله رو به پیغمبر دادهمون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد، دستور آمد این و باید به مادرش فاطمه هم بدی، کدوم فاطمه؟* *همون فاطمه ای که حسینو به سختی به دنیا آورده ، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو بدنیا اومده این* *فرزندت رو در کربلا غریبانه میکُشن(بَکَت فاطمةُ بُكاءً شديدا) ان شاءالله بی بی دو عالم شفاعت همتون رو بکنه ، میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردن، نذاشتن مجلس حسینم بی رونق باشه ، تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکُشن شما زنده اید یا نه؟ فرمود نه دخترم ، منِ مادرش هم هستم یا نه ؟ نه دخترم ، باباش علی هست یا نه ؟ نه دخترم ، گریه زهرا بیشتر شد😭 عرضه داشت اگه ما نیستیم پس کی بر حسینِ من گریه میکنه؟ کی بر حسینم عزاداری میکنه؟ فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسل به نسل بر حسین تو زار میزنن، گریه می کنن😭 عزاداری میکنن تا این بشارت رو داد گُل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود: زهرا جان باید یه قولی بدی بابا چه قولی ؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی منم قیامت از* *مردهاشون شفاعت کنم... یعنی با این گریه تو مشمول شفاعت پیغمبر و فاطمه ای، آماده ای یا نه بریم گودال قتلگاه... یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد، تکیه به نیزه زد بلکه لحظه ای استراحت کنه یه نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد خون تمام پیشانی رو فرا گرفت (شهدا هم دارن با ما گریه میکنن)😭 ابا عبدالله هر چه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره عبا رو بالا زد بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره اینجا سفیدی سینه ی حسین نمایان شد... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین زد ، دیگه نتونست تیرو بکشه بیرون ، خون داره فواره میزنه😭 اینجا اباعبدالله میگه بسم الله و باالله و عَلی مِلَّةَ رسول الله ،دیگه نتونست دوام بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگید یا حسین😭😭😭*
*با همین حال خوشت شب زیارتی اباعبدالله ست حالا که چشمت گریان شده امام صادق(ع) فرمود: اباعبدالله به گریه کن هاش نظر میکنه ، الان ابا عبدالله داره به تک تکمون نظر میکنه ، فرمود: اثر این نظرِ حسینم اینه که بر گریه کناش خودِ حسین استغفار میکنه، حالا* *میخوای نامتو جزو زائرینش هم بنویسن یا نه ؟ به نیابت همه شهدا بلاخص شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم اموات جمع وبانی عرض سلام کن از همه التماس دعا:*
*دست ادب به سینه بزن*
*السلام علی الحسین*
*وعلی علی بن الحسین*
*وعلی اولاد الاحسین*
*وعلی اصحاب الحسین(ع)*
#روضه_شب_جمعه. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•شب های جمعه...
#واحد وتوسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ کربلایی #رضا_شیخی
●━━━━━━───────
شب های جمعه هم ره زهرا
زائرت میشم و میدم سلام ابی عبدالله
ان شاءلله سایهی علمت باشه
روی سر نوکر مستدام ابی عبدالله
همه حاجی میشن و کعبهی من تو حرمه
قبلهی من حرمت ..
سجده گاهم گِل اعلای شَه محترم
قلبهی من حرمت..
حرم الله، حرم شاهه
حرم الله یه پناه گاهه
قبلهی من حرمت
حرم الله
«حرم الله حرم حرم حسین ..»
میخوامت از قدیم خاطراته
کودکیم گره خورده با غمت ابی عبدالله
الهی ببینمت یه روزی
پیر غلامیم و زیر علمت ابی عبدالله
همه داراییم و مدیون شه بی کفنم
فخرمه سینه زنم ..
من حسینی شدهی دستِ امامِ حسنم
فخرمه سینه زنم ..
به تو دل دادم، از غم آزادم
به تو دل دادم مثل اجدادم
به تو دل دادم
فخرمه سینه زنم
«حرم الله حرم حرم حسین ..»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شب_جمعه #امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#کربلایی_رضا_شیخی
#روضه_شب_جمعه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•هر که از لجّه ی....
#مناجات و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد
روز محشر به جز این حسرت دیگر نخورد
پدرم گفت به من ، مثل حسین بن علی
هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد
گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود
گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد
هر کس که عمر خویش را با عشق سر کرد
از اول عمرش هوای دردسر کرد
من به کسی از گریه ام چیزی نگفتم
یک شهر را چشمان سرخم با خبر کرد
حتما سرم را می گذارند زیر پایش
از کوچه ما هم اگر روزی گذر کرد
هر چه من کمتر برایش کار کردم
مزد مرا هر روز اما بیشتر کرد
اینبار هم دیر آمدم، روضه ولیکن
مثل همیشه چشم من را زود تر کرد
اینجا ادای گریه را هم میپذیرند
هرکس نشد مهموم در روضه ضرر کرد
هرچند ما را عشق او دیوانه کرده
مهر علی اکبرش دیوانه تر کرد
جان داد وقتی باغبان خسته فهمید؛
یک لشکر از روی گل باغش گذر کرد
#شاعر:مرضیه نعیم امینی
*اون مداح از مازندران راه افتاد. خودشو رسوند کربلا. همچین که چند فرسخی حرم رسید؛ دفتر شعرشو درآورد. گفت باز میکنم؛ هرچی اومد میخونم. تا دفتر رو باز کرد روضه علی اکبر علیه السلام اومد. شروع کرد روضه رو بخونه و وارد حرم بشه..شب تو عالم رؤیا خواب ابی عبدالله رو دید. دو سه تا چیز بهش فرمود. اول بهش فرمود:«سلام ما رو به چایی ریز هیئتتون برسونید. ما حواسمون به همه هست.» آی اونایی که برا ابی عبدالله(ع) کار میکنید! هرکی یادش بره؛ مادرش یادش نمیره. قیامت که میشه همه تونو با اسم صدا میزنه. میگه تو بیا. تو بیا. روایت میگه:« مثل مرغی که از لابه لای سنگ ها دونه رو پیدا میکنه و جدا میکنه یکی یکی گریه کن های حسینشو جدا میکنه. میگه تو بیا... تو برا حسینم گریه کردی.»
ملائکه میان عرضه میدارن:« بی بی جان! بهشت رو برای شما آذین بستن. شما قدم تو بهشت بگذارید.» میفرماید: من پامو تو بهشت نمی ذارم تا تک تک گریه کن هام نرن من نمیام.
نکته ی آخری که أبی عبدالله به اون فرد مداح فرمودند این بود:« فلانی! دیگه اگه شب جمعه زائر ما شدی تو حرم ما اومدی روضه جَوون ما رو نخون. چرا آقا جان؟ نکنه بی ادبی کردم.فرمودند:« نه. شب های جمعه مادرمون فاطمه مهمون ماست. مادرِ ما طاقت این روضه رو نداره.»
من اینجوری فهم کردم از این جمله: کسی که خودش درد پهلو کشیده باشه می فهمه....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شب_جمعه #امام_حسین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_شب_جمعه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•گرفته خون چشمِ....
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
گرفته خون چشِ، برادرِ حسین
بال و پر حسین، دلاورِ حسین
غریبی حسین و امشب ببین
اَمون میدن به شیر اُمُ البنین
*فرمود: من امان داشته باشم پسر فاطمه امان نداشته باشه..من یه سر موی حسین رو به همه ی عالم نمیدم..*
دلم گرفته که، بهش اَمون میدن
فرشته ها دارن، تو خیمه جون میدن
دلش گرفته که، بهش اَمون میدن
فرشته ها دارن، تو خیمه جون میدن
میگن دیگه نباش کنارِ حسین
بری کنار تمومه کارِ حسین
بکش کنار تموم شه کار حسین
میگن عباس...
*چه دلاوری هستی،تو فارسی،یکه تازی
چیه فرمانده اینطوری همش دست به سینه ایستادی مثل نوکرا...*
میگن تو اونطرف، همیشه سر به زیر
تو این همه سپاه، بیا بشو امیر
*چه فایده داره کنار حسین...*
تو خیمه شما که قحطِ آب
ولی ماها اَسبامونم سیرابه
غضب تو چشمای، برادر حسین
میگه که زندگیم، فدا سرِ حسین
*میدونین اینجا چه خبره؟..*
من اومدم براش بمیرم فردا
دامن زهرا رو بگیرم فردا
فردا یه امان نامه ای نشونتون بدم
فردا شد فردا شد فردا شد..
قیامتی شده، کنار علقمه
فاطمه اومده، برید کنار همه
*دست ندارم جلو پات بلند شم خانوم جان!
آب ندارم جلو پات بپاشم خانوم جان!
چادرت خاکی شده..من پسر ام البنینم، فاطمه اومده بالا سرم..*
قیامتی شده، کنار علقمه
مادرم اومده، برید کنار همه
*آقا دلشورت برا چیه...*
الهی عباست بمیره مادر
نیزه به پهلوهات نگیره مادر
ای وای...
شرمندمو از شرم، خونی شده اشکم
مادر حلالم کن، که پاره شد مشکم
*این خجالتو کجا ببرم؟*
*چیشده ؟تو که تلاشتو کردی...*
آخه کشته منو خجالت از شیرخواره
فکر طناب و خواهرِ آواره
آخه کشته منو خجالت از شیرخواره
فکر طناب و بچه و گوشواره
حالا که اومدی، مادر قد کمون
حسین داره میاد، یِکَم دیگه بمون
باید ببینه من سرم رو پاته
بازم یکی از پسرات همراته
یه جمله روضه شد، روضهٔ مو به مو
دست رو شونهام بذار، یه یا علی بگو
رو گونه جای دست اون بیدین بود۲
بِشکنه دستش چقدر سنگین بود
*از این دستا زیاد شدتا دیدن سر عباس بالای نیزست اینقده دست بالا رفت سه ساله دیگه چشماش جایی رو ندید
ای وای حسین..*
خونمون اینطرفه کجا میری بیا بیا
چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا
دیگه داریم میرسیم اینقده رو خاکا نشین
بذا تا گوشواره اتو جمع کنم از روی زمین
فضه داره با ناله هاش آتیش به جونم میزنه
هر کی با هر چی دستشه مادر ما رو میزنه
قُنفُذ از راه...
همان لحظه که آمد میزد
تازه میکرد نفس را و مجدد میزد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#حاج_محمود_کریمی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•مظلوم بودی و..
#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مظلوم بودی و، از آب فرات محروم بودی و
تنها بودی و، فکر خیمه زنها بودی و
تشنه بودی و، زیر هجمه ی دشنه بودی و
یکی ته گودال لباستو پرت کرد
شلوغی خیمه حواستو پرت کرد
عذاب کردنت؛منع آب کردنت
شبیه گندم رِی آسیاب کردنت
به خون گلوت خضاب کردنت
شبیه گندم رِی آسیاب کردنت
نمیبرم از یاد نگاه آخر رو
حق بده نشناسم پیکر بی سر رو
*أاَنتَ اَخی.. بعضیا میگن نشناخت...
از گودال بیرون اومد،اما دید از وسط گودال یه صدایی بلند شد،اُخَیَّ اِلَیَّ...*
تمومه حسین روبرومه حسین
خودت بگو که پیکرت، کدومه حسین
اومد تو گودال این نیزه شکسته ها رو کنار زد...گفت :داداش...
تمومه حسین روبرومه حسین
خودت بگو که پیکرت، کدومه حسین
هنوز دیدنت آرزومه حسین
خودت بگو که پیکرت کدومه حسین..کدومه حسین
با یارب یارب کشتی مادرو
با مادر مادر کشتی خواهرو
با بی رحمی زد تیر آخرو
حسین جانم!
آه..ای..مادر!
من بمیرم،میکشی آه،با فرود هر نیزه
من بمیرم دیگه جا نیست شده نیزه در نیزه
نیزه رو نیزه،چشای هرزه
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•هر شب جمعه به یاد..
#نماهنگ و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یا امام حسین رو سیاهیمو نگاه نکن
با هم اومدیم سوا نکن
دست خالیمو رها نکن ،رها نکن
خاک پایِ زائراتم
هر شبِ جمعه به یاد کربلاتم
بدترینِ نوکراتم
هر شب جمعه به یاد کربلاتم
بازم از راه دور سلام
داد از دوریه مُدام
کِی میشه بازَم بیام، ای آقا!
ای تنها عشقِ زندگیم
رویای همیشگی
دوست دارم از قدیم،ای آقا!
با تو بوده خاطراتم
هر شبِ جمعه به یاد کربلاتم
تشنه ی آبِ فراتم
هر شبِ جمعه به یادِ، کربلاتم
دنیا و آخرت حسین
خیر عاقبت حسین
خوشبختی فقط حسین، ای آقا!
من از تو دل نمی کنم
حتی وقت مردنم
بازم سینه می زنم، ای آقا !
من ای صبا ره رفتن به کویِ دوست ندانم
تو می روی به سلامت
سلام ما برسان
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•به دریا پا نهاد...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس حجت الاسلام میرباقری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین..."
به دریا پا نهادو تشنه لب بیرون شد از دریا
مُرُوَّت بین،جوانمردی نگر،غیرت تماشا کن
*گفتن تو اون آخرین لحظات از طرف امام حسین مامور شد آب بیاورد.اطفال رفتن تو خیمه ای که مشکهای آب نگهداری میشددامن پیراهن ها رو بالا زدن بدنهاشون رو، روی زمین نمناک گذاشتن شایدتشنگیشون کاهش پیدا کنه.عباس رفت به سمت علقمه، مسلَّح نرفت قصد جنگیدن نداشت.. پسر امیرالمومنین به هر قیمت خودشو به آب رسوند.مشکو پر از آب کرد..بند مشکو بست، دستاشو زیر آب برد نمیدونم چرا اینطوری گفتن:"فَذَکَر الحُسین عَطشانا و رَمَی الماء عَلَی الماء"..*
چشم من خورد به آبی که نصیب تو نشد
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چِشم من داد از آب روان تصویرت
باید این دیده و دست هم قربانی
*راه نخلستانو انتخاب کرد..از بین نخلستانها به سمت خیمه میرفت به حالت جنگ و گریز خودشو سپر آب قرار داده بود مبادا آبها روی زمین بریزه..یه لحظه ای پیش آمد.."فَوقَفَ مُتَحَیِّرا"دیگه دست نداشت بره از امام حسین دفاع کنه آب نداشت برا خیمه ها ببرد..اینجا بود دشمن حلقه محاصره رو تنگ کرد تیربارانش کردن میخواست تیر رو از چشم بیرون بباره از زانو کمک گرفت سر و خم کرد زانوها رو بالا آورد..سر برهنه شدجُراَت کردن به حضرت نزدیک شدن یه جوری با عمود آهنین جسارت کردن. دیگه نتونست رو اسب بماند. در حالیکه بدنش تو محاصره تیرها بود.دست در بدن نداشت به صورت به زمین خورد برادر و صدا زد.. "اَخا اَدرِک اَخاک"با اینکه امام حسین خودشو به سرعت رسانيد به میدان ولی یه وقتی رسید، "الان اِن کَسَرَ ظَهری،و قَلَّت حیلَتی،وَانقَطَعَ رَجائی..."*
"صَلَی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک و رحمت الله و برکاته"
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#حجت_الاسلام_میرباقری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1.76M
#روضه_شب_جمعه
حاج مهدی ایروانی
خوش به حال #شهدا نورِ صفا را دیدند
در شبِ واقعه مصباح هدی را دیدند
خوش به حال شهدا چشم ز دنیا بستند
در عوض بارگه هفت سماء را دیدند
خوش به حال شهدا بندۀ شیطان نشدند
در تجلی گه اخلاص خدا را دیدند
خوش به حال شهدا، وای به حالِ من و تو
ما کجا و شهدا، بین که کجا را دیدند
.........
خوش به حال شهدا، وای به حالِ من و تو
ما کجا و شهدا، بین که کجا را دیدند
ما پِی تذکرۀ کربُبَلا می گردیم
شهدا شاه ذبیحأ به قفا را دیدند
خوش به حال شهدا عقده گشایی کردند
اهتزازِ علم عقده گشا را دیدند
دست بر سینه نهادند و سلامی دادند
تاکه فرماندهی کل قوا را دیدند
نام فرماندۀ کل شهدا عباس است
ای خوش آن قوم یل شیر خدا را دیدند
•#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
653_42817824075164.mp3
4.67M
|⇦•از من ناامید نشیا...
#نماهنگ و توسل به سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ حاج مهدی حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
جوونیمو توی؛ گناها سر کردم
چقده صبر کردی شاید دوباره برگردم
تو خوشیام اصلا؛ به تو حواسم نیست
یه روزی میفهمم جز تو رفیقی واسم نیست
از من ناامید نشیا سنگ رو یخم نکنی!
من شاید به درد بخورم سهمِ دوزخم نکنی
شرمنده ام خودم میدونم
اونی که میخوای نشدم
هر دفعه یه جوری زدم
زیر وعده های خودم
بازم دستمو بگیر با لطف همیشگی
محتاج نگاهتم اصلا هر چی تو بگی
فقیرُکَ بِبابِک یا بابَ النِّجات
یا بابَ النِّجات یا بابَ النِّجات
آخه به غیر از تو مگه کیو دارم؟
همه ی هستیمو آقا به تو بدهکارم
همه جا رسوای خوب و بدم کردن!
تو قبولم کردی جز تو همه ردم کردن
تو بهتر از همه کس میدونی؛ راز منو
دوست دارم هر چی رو که یادت میندازه منو
بُردنِ اسم حسین لطف زهرا به منه
نوکر؛ زیر علمت واست سینه میزنه
اسمت روی لبمه تا جون دارم آقا جون؛
عشقت رو نگیر ازم واسه ی گدا بمون
فَقیرُکَ بِبابِک یا بابَ النِّجات
یا بابَ النِّجات یا بابَ النِّجات
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند،
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
|⇦•از من ناامید نشیا...
#نماهنگ و توسل به سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ حاج مهدی حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
جوونیمو توی؛ گناها سر کردم
چقده صبر کردی شاید دوباره برگردم
تو خوشیام اصلا؛ به تو حواسم نیست
یه روزی میفهمم جز تو رفیقی واسم نیست
از من ناامید نشیا سنگ رو یخم نکنی!
من شاید به درد بخورم سهمِ دوزخم نکنی
شرمنده ام خودم میدونم
اونی که میخوای نشدم
هر دفعه یه جوری زدم
زیر وعده های خودم
بازم دستمو بگیر با لطف همیشگی
محتاج نگاهتم اصلا هر چی تو بگی
فقیرُکَ بِبابِک یا بابَ النِّجات
یا بابَ النِّجات یا بابَ النِّجات
آخه به غیر از تو مگه کیو دارم؟
همه ی هستیمو آقا به تو بدهکارم
همه جا رسوای خوب و بدم کردن!
تو قبولم کردی جز تو همه ردم کردن
تو بهتر از همه کس میدونی؛ راز منو
دوست دارم هر چی رو که یادت میندازه منو
بُردنِ اسم حسین لطف زهرا به منه
نوکر؛ زیر علمت واست سینه میزنه
اسمت روی لبمه تا جون دارم آقا جون؛
عشقت رو نگیر ازم واسه ی گدا بمون
فَقیرُکَ بِبابِک یا بابَ النِّجات
یا بابَ النِّجات یا بابَ النِّجات
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#کربلایی_مهدی_رسولی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•برای آینه بودن...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یاد وصیت حرف مادرش افتاد،از مدینه که می خواستن برن همه قافله حرکت کرد یه مرتبه ابی عبدالله نگاه کرد دید خانم ام البنین جلو دروازه ی مدینه ایستاده یه نگاه به ابوالفضل کرد گفت :عباسم! مگه با مادرت خدا حافظی نکردی؟ گفت: چرا آقا جان! گفت چطور مگه؟ گفت نگاه کن ببین اومده جلو دروازه شهر برو برس به مادرت ببین امرش چیه ..رفت قمر بنی هاشم خانم ام البنین گفت: عباسم! داداشات هم صدا بزن ..مرحوم ربّانی تو ستارهی درخشان مدینه این جوری نقل می کنه: میگه داداش های عباس هم اومدن دور مادر چهار تا شیر نر حلقه زدن دستهاشونو گرفت تو دست خودش گفت دارید از مدینه میرید منِ مادر به گردن شما حق دارم یا نه ؟ گفت :اون آقا رو ببینید حسین رو نشون داد. اون آقا رو میبینید؟ آره مادر
شماها به دنیا اومدید دورش بگردید میخوام با حسین برید مبادا بی حسین برگردید. وصیت من اینه تا نفس دارید دورش بگردید. نمیخوام تا زنده اید یه تار مو از سرش کم بشه ..دونه دونشون انتخاب شدن خصوصاً عباس....
برای آینه بودن که انتخاب شدم
چو ماه مَطلع الاَنوار آفتاب شدم
مرا هر آینه ذُخرُ الحسین می خواندند
*تو صفین مگه نبود نقاب بست رفت وسط میدان جوری لشکر رو تارو مار کرد چهارده ساله بود همه موندن این نوجوون کیه امیرالمومنین فرستاده وسط میدون؟! صدا زدبه یکی از یارانش برید برش گردونید..حضرت دستور داد برو تو خیمه استراحت کن...یاران گفتن آقا میذاشتید بجنگه حضرت فرمود نه ! "هذاذُخرالحُسین" این ذخیره کربلای حسینمه..*
مرا هر آینه ذُخرُ الحُسین می خواندند
دعای فاطمه بودم که مستجاب شدم
*روضه ابوالفضل محاله با آرامش خونده بشه دلیلشم خود کربلاست ابی عبدالله گریه زیاد کرده.. کربلا کنار قاسم "وَ رَفَعَ صُوتَهُ بِالبُکاء" بلند گریه کرد. کنار علی اکبر " و َبکی بُکاءً عالیاً"بلند گریه کرد. اما کنار ابوالفضل گریه نکرد نوشتن وَصَرخ الحسین صَرخه بالاتر از ضجه است صَرخه یعنی داد زدن...*
امان که مشک تهی آبروی من را ریخت
من از خجالت لبهای تشنه آب شدم
چقدر نیزه ی تشنه به جان من افتاد
که جرعه جرعه پر از زخمِ بی حساب شدم
*بدنهای مختلفی رو ابی عبدالله دید دیگه بالاتر از ارباً اربا نبود..تومقتل فقط یه جمله هست..خبر داری فقط دستهاش رو نزدن؟ خبر داری دوتا پاهاش رو قطع کردن؟ خبر داری اینقدر تیر زدن دیگه جا تو بدنش نبود..؟
به جای دست بریده دو بال سهمم شد
پناه روسری و خیمه و حجاب شدم
دلم شکست سرم را به حرمله دادن
که مزدِ ذبحِ علی، کودک رباب شدم
*ابی عبدالله اومد بالاسرش نوشتن آروم نشست بالا سرش دو دستی سر رو جمع کرد آروم تیر رو در آورد..دید چشم سالم داره اشک میریزه. اشک رو با پرِ شالش پاک کرد..چرا داری گریه می کنی؟گفت: برادر گریه ام برای شماست الان شما سر منو از رو خاک برداشتی اما یک ساعت دیگه کی میخواد سر آقای من رو برداره؟....
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_شب_جمعه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•برای آینه بودن...
#روضه_حضرت_عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
یاد وصیت حرف مادرش افتاد،از مدینه که می خواستن برن همه قافله حرکت کرد یه مرتبه ابی عبدالله نگاه کرد دید خانم ام البنین جلو دروازه ی مدینه ایستاده یه نگاه به ابوالفضل کرد گفت :عباسم! مگه با مادرت خدا حافظی نکردی؟ گفت: چرا آقا جان! گفت چطور مگه؟ گفت نگاه کن ببین اومده جلو دروازه شهر برو برس به مادرت ببین امرش چیه ..رفت قمر بنی هاشم خانم ام البنین گفت: عباسم! داداشات هم صدا بزن ..مرحوم ربّانی تو ستارهی درخشان مدینه این جوری نقل می کنه: میگه داداش های عباس هم اومدن دور مادر چهار تا شیر نر حلقه زدن دستهاشونو گرفت تو دست خودش گفت دارید از مدینه میرید منِ مادر به گردن شما حق دارم یا نه ؟ گفت :اون آقا رو ببینید حسین رو نشون داد. اون آقا رو میبینید؟ آره مادر
شماها به دنیا اومدید دورش بگردید میخوام با حسین برید مبادا بی حسین برگردید. وصیت من اینه تا نفس دارید دورش بگردید. نمیخوام تا زنده اید یه تار مو از سرش کم بشه ..دونه دونشون انتخاب شدن خصوصاً عباس....
برای آینه بودن که انتخاب شدم
چو ماه مَطلع الاَنوار آفتاب شدم
مرا هر آینه ذُخرُ الحسین می خواندند
*تو صفین مگه نبود نقاب بست رفت وسط میدان جوری لشکر رو تارو مار کرد چهارده ساله بود همه موندن این نوجوون کیه امیرالمومنین فرستاده وسط میدون؟! صدا زدبه یکی از یارانش برید برش گردونید..حضرت دستور داد برو تو خیمه استراحت کن...یاران گفتن آقا میذاشتید بجنگه حضرت فرمود نه ! "هذاذُخرالحُسین" این ذخیره کربلای حسینمه..*
مرا هر آینه ذُخرُ الحُسین می خواندند
دعای فاطمه بودم که مستجاب شدم
*روضه ابوالفضل محاله با آرامش خونده بشه دلیلشم خود کربلاست ابی عبدالله گریه زیاد کرده.. کربلا کنار قاسم "وَ رَفَعَ صُوتَهُ بِالبُکاء" بلند گریه کرد. کنار علی اکبر " و َبکی بُکاءً عالیاً"بلند گریه کرد. اما کنار ابوالفضل گریه نکرد نوشتن وَصَرخ الحسین صَرخه بالاتر از ضجه است صَرخه یعنی داد زدن...*
امان که مشک تهی آبروی من را ریخت
من از خجالت لبهای تشنه آب شدم
چقدر نیزه ی تشنه به جان من افتاد
که جرعه جرعه پر از زخمِ بی حساب شدم
*بدنهای مختلفی رو ابی عبدالله دید دیگه بالاتر از ارباً اربا نبود..تومقتل فقط یه جمله هست..خبر داری فقط دستهاش رو نزدن؟ خبر داری دوتا پاهاش رو قطع کردن؟ خبر داری اینقدر تیر زدن دیگه جا تو بدنش نبود..؟
به جای دست بریده دو بال سهمم شد
پناه روسری و خیمه و حجاب شدم
دلم شکست سرم را به حرمله دادن
که مزدِ ذبحِ علی، کودک رباب شدم
*ابی عبدالله اومد بالاسرش نوشتن آروم نشست بالا سرش دو دستی سر رو جمع کرد آروم تیر رو در آورد..دید چشم سالم داره اشک میریزه. اشک رو با پرِ شالش پاک کرد..چرا داری گریه می کنی؟گفت: برادر گریه ام برای شماست الان شما سر منو از رو خاک برداشتی اما یک ساعت دیگه کی میخواد سر آقای من رو برداره؟....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_عباس
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_شب_جمعه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•شب جمعه بود...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ کربلایی نریمان پناهی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شب جمعه بود مادرم میگفت
این نوحه رو بدید مُقبِل
بنویسه بی حیا قاتل
افتاده شاه در مشکل
عذاب میدن؛
حتی به مرکب هاشون آب میدن
سرت جنگه؛
تشنه سر میبُردن که وقت تنگه
شب جمعه بود مادرم میگفت
این روضه رو بدید رَیّان
بِگِه از تنِ به خون غلطان
عطشان بدتره یا عریان
چه نامردن؛
سخته آب از دشمن طلب کردن
جواب سنگه؛
تشنه سر میبُردن که وقت تنگه
شب جمعه بود مادرم میگفت
سهم مُحتَشَم رو هم بردار
بگه از تنی که شد نیزار
نیزه بدتره یا مسمار
زمین خورده؛
پیرهنت زیر نیزه چین خورده
پر از چنگه؛
تشنه سر میبُردن که وقت تنگه
بین قتلگاه به پَرِت میزد
با تَهِ خنجر به پیکرت میزد
تو رو پیش چشم مادرت میزد
طعنه به اَشکای خواهرت میزد
تو بی تابو؛
پیش چشمت رو زمین میریخت آبو
همه دیدن؛
به لب تشنه ی تو میخندیدن
چه بدحالی؛
بمیرم که غرق خون تو گودالی
شدم مضطر؛
برا غارتت هجوم آورد لشکر
بین قتلگاه غرورت شکست
پیش چشم زینب رو تنت نشست
با یه نیزه راه نفست رو بست
خواهرت میزد دست روی دست
عمیق زدن؛
زن و بچت توی خیمه جیغ زدن
جفا کردن؛
زنده زنده سرتو جدا کردن
کجا بردن؛
سرتو به روی نیزه ها بردن
دلم پر غم؛
زینبِ تو موند و خِیل نامحرم
«حسین آقام آقام آقام
آقام آقام آقام حسین»
بین قتلگاه شدی زیر و رو
وصیت کردی با خِس خِسِ گلو
پنجه تو موهات زد شمرِ بی وضو
بدنت سرتا سر زخمه مو به مو
عمود افتاد؛
خیمه هات بین آتیش و دود افتاد
چیکار کردن؛
زن و بچه ها همه فرار کردن
کم آوردن؛
چند تا بچه زیر دست و پا مُردن
دلم شد ریش؛
دامن دخترکی گرفت آتیش
«حسین آقام آقام آقام
آقام آقام آقام حسین»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#کربلایی_نریمان_پناهی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•کفنی داشت ز خاک...
#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس استاد باقری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
أَیْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِیَاءِ أَیْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ
*فرمود:وقتی آقا ظهور میکند.. در کنار کعبه ندا میدهد:" أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن قَتَلوهُ عَطْشاناً .." کوفیان بین دو نهر آب، از آب هم مضایقه کردند.. طفل شیرخواره اشو تشنه رو دستش هدف تیر قرار دادند..
به حضرت آدم فرمود: این فرزندت تو گودی قتلگاه آنقدر بین دو نهر تشنه کشته میشود.. تشنگی مثل دود بین او و آسمان حایل می شود کوفیان از آب هم مضایقه کردند..*
خوش داشتندحرمت مهمان کربلا
بودند دیو ودَد همه سیراب و
می مکیدخاتم زقحط آب سلیمان کربلا
باز ندا میدهد"یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن طَرَحوهُ عُریاناً" لباس کهنه اشم به غارت بردند. سه روز بدن مطهرش عریان مقابل آفتاب بود..
وقتی امام سجاد آمد فرمود: بنی اسد حضرت رو در دفن شهدا کمک کردند.بعد حضرت فرمود: کنار بروید. کسی هست من رو کمک کنه؟ فقط برید یه بوریا بیاورید..*
کفنی داشت زخاک و
کفنی داشت زخون
تا نگویند حسین ابن علی بی کفن است
*یه جمله دیگه هم نقل شده فرمود: ندا می دهد" اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سَحَقُوهُ عُدواناً "جوری اسب بر این بدن مطهر تاختند..که وقتی خواهرش اومد تو گودی قتلگاه به زحمت بدن رو شناخت باتعجب صدا زد أأنت أخی؟؟
ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم
آیا تویی برادر من؟ نیست باورم
صلی الله علیک یا اباعبدالله
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#استاد_باقری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
27.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عرض ارادت کودکان ایرانی و غیر ایرانی
محضـــــــــــــــــر اباعبــــــدالله(علیهالسلام)
قول میدم تا آخرش پات هستم😭
━═━━⊰❀❀❀⊱━━═━
میدونم، یه کار خوبُ از بابام،
که یادگار مونده برام،
واسه تو گریه میکنم.
مدیونم، به شیر پاک مادرم،
که الان اینجامو دارم،
واسه تو گریه میکنم.
بگو چقدر گریه کنم،
تا که خوب بشه زخمات.
یادمه روضهخون میگفت،
تار میدیده دو چشمات
#بگو_چقدر_گریه_کنم، تا آروم شه رقیهت
بگو چقدر گریه کنم، برسه آب به خیمهت
از بچگی، به عشق تو دل بستم
قول میدم، تا آخرش پات هستم
سینه میزنم، فک نکنی من خستهم
خیلی آقا، به روضهها وابستهم
«حسین، ابی عبدالله»
کی گفته بچهم، منم مث عبداللهت
دست که دارم، سپر برات
کی گفته بچهم، منم مث اصغرمو،
حنجرهمو، میدم برات
کی گفته بچهم، منم مث قاسمتم،
بذار یه روز بشم فدات
تو که امام حسین همه بچههایی،
تو رو خدا، روی منم حساب کنیا
مشک چشای غمزدهمو تا عمر دارم
پر آب کنیا
اگه خراب شدن واست همینجوره،
منو یه عمر خراب کنیا
منو اهل کتاب کنیا
اهل ذکر و ثواب کنیا
خلاصه حرف من اینه
که منو انتخاب کنیا
از بچگی به عشق تو دل بستم
قول میدم تا آخرش پات هستم
سینه میزنم، فک نکنی من خستهم
خیلی آقا به روضهها وابستهم
«حسین ابی عبدالله»
«سرود زیبای «بگو چقد گریه کنم؟»
کاری از گـــــــــــروه ســـــــرود محیصا
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
|⇦•شبهای جمعه آخه چه سرّی..
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین ستوده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شب های جمعه..
آخه چه سرّی داره دلهامون می گیره
شب های جمعه...
مادر میاد و کربلا بارون می گیره
شب های جمعه..
یه دختری هی ذکر بابا جون می گیره
شبهای جمعه مادر بُنَیَّ می گه و خواهر میفته
چشمای زهرا، بازم به زخم گودی خنجر می افته
مادر به یادِ، اون پنجه های شمر و موی سر می افته
من بی وضو موی تو را شونه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
دیدم خودم در روز عاشورا بُنَیَّ
افتاده بودی زیرِ دست و پا بُنَیَّ
«جانم حسین جانم حسین جانم»
شبهای جمعه مادر به سمت گودی گودال میره
با درد پهلو، اونجایی که پیشم شده پامال میره
شبهای جمعه زینب ورودی حرم از حال میره
شبهای جمعه انگاری بازم خیمه ها آتیش می گیره
شبهای جمعه انگاری بازم خیمه ها آتیش می گیره
انگاری بازم موی تموم دخترا آتیش می گیره
شبهای جمعه با آهِ زهرا کربلا آتیش می گیره
روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکهای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#کربلایی_حسین_ستوده
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
.
#روضه_متنی _ دیرِ راهب و #اسارت خاندان آل الله _حاج مهدی رسولی
┄┅═══••↭••═══┅┄
از صبح دل تو دلش نیست ، یه خوابی دیده عیسی مسیح بهش گفته مهمون داری ... از صبح نشسته منتظر خدا این مهمون من کیه که عیسیِ پیغمبر اینجور سفارششُ کرده ... کأنَّ یه کِشِشی تو این دلشِ .. یه هول و وَلایی تو این دلش ایجاد شده ... همینجور منتظر ساعات گذشت ، ظهر شد عصر شد ، نزدیک غروب از دور یهو دید یه سیاهی داره نزدیک میشه ، اومد بیرون با دقت نگاه کرد دید یه قافله ای داره میاد ... همینجور که قافله نزدیکتر میشد نگاه کرد دید این قافله حالاتش عجیب غریبه ... یه عده مرد جنگی ، از سر و وضعشونم معلومه لا اُبالی ... پشت سرشون هشتاد و خورده ای زن و بچه قد و نیم قد ... یه آقایی روی ناقۀ لنگ ... دستاشو بستن ... پاهاشو از زیر شکم ناقه ...
نگاه میکنه به چهرۀ این قافله، خدا این قافله عجب عجیب غریبِ ... نه به اون مردایِ جنگی ، نه به این زن و بچه ... اینا کی ان؟.. نکنه اینا همون مهمونایی ان که عیسی مسیح به من وعده داده .. یه نگاهی درستی کرد دید بالایِ نیزه یه تعداد سرُ زدن .. اما این زن و بچه همش نگاهشون به یه سر که بین اون یکی سَرا مثل خورشید داره نور میده ...
هی نگاه میکنه ، خدایا چقدر نورانیِ این رأس مبارک ... این همون مهمونیِ که عیسی به من وعدۀ اومدنشو داده .. ایستاد، آرام آرام آمدند
راهب بگو ببینم تو این دِیرت یه جا برا استراحت ما هست یا نه؟ گفت بفرمایید میتونید اینجا استراحت کنید، میگه آمدن خودشون چادر زدن و اسباب غذا ، یه عده ای زن و بچه ها رو هم جمع کردن پشت دِیر (کلیسا) زن و بچه ها کنار هم ، آروم آروم داره غروب میشه، هوا داره سرد میشه ، لباس نامرتب تن این بچه ها ...
دید تو این زن و بچه ها چشم همه شون به یه خانم .. انگار همه پروانۀ دور اون شمعند ... صدا میزنه بچه ها بیان جلوتر، بچه ها تو پناه این دیوار پناه بگیرید ، سرما کمتر اذیت کنه .. یکی میگفت عمه پاهام .. یکی میگفت عمع امروز یکم عقب افتادم بد زدن تو کمرم .. صدا میزد کلثوم، چند تاشونو تو بغل کن .. رباب چند تاشونوم تو بغل کن .. فضه نزار این بچه ها جدای از هم بشینن .. صدا زد اون نازدانه ام بیاد بغل خودم عمه ... عمه فدات بشه عمه ..
┄┅═══••↭••═══┅┄
با یه زحمتی بچه ها رو خواباند، بگذرم اومد جلو ، به این نیزه دار گفت یه خواهشی ازت دارم.
_چیه؟ راهب چی میگی؟ گفت میتونم ازت خواهش کنم این سر امشب مهمون من باشه؟.. گفت اینجوری نمیشه، باید پولی بدی عطایی بدی . زری داد و سرُ از بالایِ نیزه پایین آورد .. شاید بی بی هی زیر لب داره میگه راهب میدونی قیمت اون سر چی بود؟.. راهب اون سر تو بغل زهرا بزرگ شده .. راهب قیمت اون سر رو این دختر فقط میدونه .. از اینجا به بعد رو ابن شهر آشوب در مناقبش نقل میکنه منم نقل میکنم، سرُ آورد با احترام در رو بست خدایا این سر کیه اینجوری دل منو میلرزونه ؟.. بگو راهب سر چیه؟.. یه اسم از کربلاش میاد دل ما میلرزه.. اما اینجا دید داره هاتفی صدا میزنه طوبی لَک .. طوبی لَک .. خوش به سعادتت .. خوش به سعادتت ..
خدایا چه خبره؟.. کیه این هاتف؟ .. دید نه، این سر عجیب غریبه، هی صدا زد با من حرف بزن، یه ذره با من حرف بزن ، دید نمیشه یهو صدا زد یا ربّ بِحَق عیسی تَأمُرُ هذا الرأس بتَکَلُّم مِنّی .. به این سر امر کن با من حرف بزنه .. یهو دید لبا داره به هم میخوره ..
الهی فدایِ اون لبای خونیت
آره این شده جوابِ مهربونیت ..
میگه گوشامو جلو بردم بینم چی میگه صدا اومد راهب میخوای چی بشنوی؟ صدا زد شما کی هستی ؟ خودتو به من معرفی کن، میگه دید دوباره لبا داره به هم میخوره،میخوای منو بشناسی؟ ..
أنا ابنُ محمدٍ المصطفی ... أنا ابنُ علیٍ المرتضی ... أنا ابنُ فاطمةِ الزهراء ... من میگما، شاید یهو صدایِ مادرش ..
راهب داره گوش میده، یهو دید لبا داره بازم به هم میخوره، صدا داره میاد راهب : انا المَظلوم ... انا الغَریب ... انا العَطشان ... قربونت بشم اینطوری نگو جگرِ راهب خون شد .... دیگه نتونست تحمل کنه خم شد وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ ... جایِ رقیه خالی .. جای رباب خالی .. جای سکینه خالی ... جای زینب خالی ... صورت رو صورت ابی عبدالله گذاشت ... راهب میدونی این صورت رو صورت کیا نشسته ... آقا چرا محاسنت خونیِ ... راهب ، اون خون ، خونه علی اکبرشِ ... هم غلام سیاه جُونِشِ ... هم خونه دونه دونه شهداشه ... از همه مهم تر خونه علی اصغرشِ ... آقا چرا محاسنت خاکستری شده ... ای داد ...
بابا ...
از رو نیز نگام میکردی یادته
من تو رو نگاه می کردم یادته
پای نیزه تن سیلی خوردم یادته
من همش زمین میخوردم یادته
چشم و گوش و دهن و دست شود مست اگر...
بشنویم و بنویسیم و بخوانیم: «حسین (ع)»
#روضه_حضرت_رقیه
#دیر_راهب
#روضه_شب_جمعه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#راس_الحسین_علیه_السلام
#روضه_دیر_راهب
.👇
1. دشتی 1387.mp3
3.55M
#دشتی
#روضه_بازگشت_به_مدینه #حضرت_ام_البنین_س
سید مهدی میرداماد
🍂
اخی .... الا مادر به قربون جمالت
اخ رخ چون بدر و ابروی هلالت
آخ ... آخ ... شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت ....
ای حسین .....
گل ام البنین شیرم حلالت .... 2
🍂
شد آسمانم بی ستاره
سوغاتی زینب شده یک مشک پاره ....
*زینب برا ام البنین سوغاتی آورده ...
سوغاتی زینب شده یک مشک پاره ....
آمد شب دلگیری من ... ( ای دریغا )2
رفته عصای پیری من ... ( ای دریغا ) 2
بعد از تو ای ماه مدینه
من ماندم و شرم از سکینه ..... 2
در خواب دیدم (عباسم خواب دیدم،ان شاالله درست نباشه)
در خواب دیدم در منایی ...(پیش زهرا)2
دیدم سوار نیزه هایی ... ( پیش زهرا ) 2
حسین .....
🍂
کربلا بگو حسین .....
مدینه بگو حسین .....
شفای مریض ها بگو حسین .....
فرج امام زمان(عج) بگو حسین .....
به ابوالفضل (ع) یا الله ....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#روضه_شب_جمعه
#بازگشت_به_مدینه
#الا_مادر_بقربون_جمالت
|⇦•آقای مظلوم...
#سینه_زنی(نماهنگ) و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس کربلایی صالح سلیمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بین این همه خوب یه بد اصن دیده نمیشه
یه بغل وا کنی برا بدا مگه چی میشه؟
منو یادت نره توو حرم و شلوغی گفتم
هرجا گفتم که حالم خوبه چه دروغی گفتم
دروغ چرا تنگه دلم الهی قربونت برم
میترسم آقا که نشه با مادرم بیام حرم
ای لب تو از آب فرات محروم
نگام بکن ای آقای مظلوم
دور و برم شلوغه ولی من تنهاترینم
انگاری شمرِ این دلم نشسته روی سینم
آقا گفتن نداره آبروم نره عزیزم
کاری بکن به جای حرف واسه تو اشک بریزم
گریه اصن حرف میاره حرفای این سینه زنه
اگه برات بد نمیشه یه بار بگو این با منه
من درِ گوشی میگم اینو آروم
نگام بکن ای آقای مظلوم
«عزیزم حسین..عزیزم عزیزم...حسین»
بغلش کن اونی که کسی رو نداره حسین
اونی که دیگه ناامید از روزگاره حسین
آبرو می برم ولی آبرو داره حسین
#شاعر : حسین عیدی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیداالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#کربلایی_صالح_سلیمی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•آبروی دو عالم...
#سینه_زنی(نماهنگ) و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ کربلایی رسول رحیمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو اولین فرصت من اومدم روضت
امشب و اومدم تا بهم بدی رخصت
به ظاهرم نگاه نکن ازم قبول کن این کمو
کی میخره به غیر تو، آقا دل شکستمو
چقد عذاب شدم...
هر جا بی تو بودم خراب شدم
دلم به این خوشه...
که آقا نوکرت حساب شدم
«آبروی دو عالم..»
منم زینبی که غریبی تو دیدم
تو نصفه روز از زمونه بریدم
تو میدونی داداش که من چی کشیدم
یه جوری به دور حرم میدویدم
که دیدم به دورت عدو حلقه بسته
یکیشون با چکمه رو سینه ات نشسته
دیدم قاتلت رو که خنجر به دسته
صدام میزدی با دهان شکسته
هنوزم میتونم بگم رو به روتم
میدونی هنوزم به فکر گلوتم
دلم همیشه با عشق تو مانوسه
نگاه تو به ما یه جورِ مخصوصه
خدا رو شکر که عمر ما
داره توو روضه سر میشه
شیرینیه روضه ی تو
برای چای و تلخیشه
گریه یه نعمته...
اون اشکی خوبه که بدون منته
تباه نمیشه عمر...
توو روضه وقتی هر ثانیه قیمته
«آبروی دو عالم...»
#شاعر:علی اکبر غلام پور
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
.
|⇦•شب جمعه است...
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژهٔ شب جمعه _ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن
فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن
گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد
عزم دیدار مرا در نفس آخر کن
عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا
فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن
چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار
تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن
سهم من، از تو فراقِ تو شده غم دارم
منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن
این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست
نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن
«به یاد قدیمیا..
ابا صالح التماس دعا
هرکجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش»
کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است
سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن
روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است
باز روضه، تو نخوان، فکرِ دلِ مادر کن
*اگر کشتن چرا آبِت ندادند..
دوباره نالهٔ هفتگی مادر شروع شد ...بُنَیَّ قَتَلوکَ عَطْشانا...*
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_شب_جمعه
#کربلایی_مهدی_رسولی
#امام_زمان #شب_جمعه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#روضه_حضرت_زهرا
|⇦•آشیانی را که با هم ساختیم ...
#روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه به نفسِ حجت الاسلام شیخ هادی الیاسی
●━━━━━━───────
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَازَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ، یا اُم الحَسِن و یا اُم الحُسَین
اللّهمّ صلّ على محمّد وأهل بيته، وصلّ على البتول الطاهرة، الصدّيقة المعصومة، التقيّة النقيّة، الرّضيّة المرضيّة، الزكيّة الرشيدة، المظلومة المقهورة، المغصوبة حقّها، الممنوعة إرثها، الْمَکْسُورَةِ ضِلْعُهَا، المظلوم بعلها، المَقتُولَةِ وَلَدُهَا، المَخفِیَّةِ قَبْرِهَا الْمَجْهُولَةِ قَدَّرَهَا ..
با مولا بریم کنار بستر همسرش ، مولا برامون درد دل کنه با فاطمه .. تو هم یه گوشهی خانه بنشین مثل امام حسن ، مثل ابی عبدالله به این درد دل مادر و پدر گریه کن
باغبانی همچو من شرمنده از گل ها نشد
غنچهی نشکفته ام گلبرگ هایش وا نشد
آشیانی را که با هم ساختیم آتش زدند
هرچه پیغمبر سفارش کرده بود اجرا نشد
پای نامحرم نباید باز میشد در حرم
خواستم با قدرتم مانع شوم اما نشد ..
خدا نکنه جلو مرد با غیرت به ناموسش بی احترامی کنن .. اگه یه کسی به چادر ناموس ما نگاه چپ کنه غیرتمون اجازه نمیده .. شنید دارن به خیمه هاش حمله میکنن با کمک شمشیر سر از خاک بر داشت صدا زد «وَيْحَكُمْ يا شيعَةَ آلِ أَبي سُفْيانَ! إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ، وَ كُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا أَحْراراً في دُنْياكُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلى أَحْسابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَبَاً كَما تَزْعُمُونَ» شمر اومد جلو گفت پسر فاطمه چی میگی ؟! گفت من با شما میجنگم شما با من میجنگید «أَنَا الَّذي أُقاتِلُكُمْ، وَ تُقاتِلُوني، وَ النِّساءُ لَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَكُمْ وَ طُغاتَكُمْ وَ جُهّالَكُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمي ما دُمْتُ حَيّاً» این زن و بچه گناهی ندارن .. اول با من بجنگید .. خدا لعنت شمرُ اینجا مردونگی کرد گفت باشه اول کار تو رو تمام میکنیم ..
ضربه ای با پا به در زد سخت پهلویم شکست
بعد از آن زهرا برایِ من دگر زهرا نشد
من فقط یه اشاره ای کنم ، آخه این شبا باید بفهمیم چرا هر شب میومد صورت رو قبر فاطمه میزاشت ..
شرمنده ام که خانهی امنی نداشتم
دو تا لگد زد جلو مولا .. اول درُ با لگد باز کرده .. «وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ» اول بی بی رو با لگد بین در و دیوار زدن .. بعد که وارد شد دید بی بی رو زمین افتاده فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ .. رَفَس ضربه ای رو میگن که به سینه میزنن .. یه جوری زد صدای نالهی فاطمه .. اینجا صدای فاطمه رو امیرالمومنین شنید از اتاق که بیرون دویید عبارت مقتل اینه چشمای مولا سرخ شده بود آنقدر گریه کرده .. امد سر فاطمه رو از رو خاک برداشت، عبا کشید رو بدن فاطمه .. صدا زد فضه کمک کن فاطمه رو داخل اتاق ببریم .. مولا جان عبا آوردی، فاطمه رو با فضه بردی داخل .. بریم کربلا .. یه امام با عبا بدن جوانشُ رو پوشاند
خودم زیر بغل های تو را آرام میگیرم ..
اما کربلا اومد کنار بدن جوانش :
هر کجا مینگرم جسم تو را می بینم
چشم من تار شده یا تو مکرر شدهای ..
ای حسین ...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حجت_الاسلام_هادی_الیاسی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#فاطمیه
#شب_جمعه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•اسمِ تو بُردم زیرِ بارون ..
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدسِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام #شب_جمعه به نفس کربلایی نریمان پناهی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
اسمتو بُردم زیرِ بارون ، بارون گریه کرد
تربت گذاشتم لایِ قرآن،قرآن گریه کرد
ذوالجناح از میدان آمد،سر می کوبید زمین
مصیبتت از بس سنگینِ،حیوان گریه کرد
صدایِ هَلْ مِن مُعینَت اومد اصغر گریه کرد
از رویِ تَلِّ زینبیه خواهر گریه کرد
عده ای بی نصیب از گودال رفتن خیمه ها
پنجه ها اومد سویِ زن ها، مَعجَر گریه کرد
به یادِ لبهایِ خشکِ تو دجله گریه کرد
کتیبه ها و پرچم ها و حجله گریه کرد
ظهر عاشورا زیرِ تیرها خوندی تو نماز
آخرین سَجده ات گودال بود،قبله گریه کرد
اُفتادی لب تشنه رو خاکا ، دعوا شد سَرِت
هجوم آوُردن با نیزه ها دورِ پیکرت
با حال و روزِ مظلومِ تو، بینِ قتلگاه
کِل می کشیدن پیشِ چشمِ زینب خواهرت
تو رو حرومی هایِ کوفه تشنه کُشتنت
بی کَس و تنها بینِ گودال گیر آوُردنت
برایِ غارت ریختن رویِ جسمِ اَطهرت
رحمی نکردن حتی به اون کُهنه پیرهنت
زینب اومد بینِ گودال و شد حالش خراب
نیزه شکسته ها رو جمع کرد با قلبی کباب
هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی بی هوا
غرقِ به خون اُفتاده بودی زیرِ آفِتاب
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_نریمان_پناهی
#روضه_شب_جمعه
#شور_امام_حسین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•شبهای جمعه ...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین ستوده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شب های جمعه..
آخه چه سرّی داره دلهامون می گیره
شب های جمعه...
مادر میاد و کربلا بارون می گیره
شب های جمعه..
یه دختری هی ذکر بابا جون می گیره
شبهای جمعه مادر بُنَیَّ میگه و خواهر میفته
چشمای زهرا، بازم به زخم گودی خنجر می افته
مادر به یادِ، اون پنجه های شمر و موی سر می افته
من بی وضو موی تو را شونه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
دیدم خودم در روز عاشورا بُنَیَّ
افتاده بودی زیرِ دست و پا بُنَیَّ
«جانم حسین جانم حسین جانم»
شبهای جمعه مادر به سمت گودی گودال میره
با درد پهلو، اونجایی که پیکر شده پامال میره
شبهای جمعه زینب ورودی حرم از حال میره
شبهای جمعه انگاری بازم خیمه ها آتیش می گیره
شبهای جمعه انگاری بازم خیمه ها آتیش می گیره
انگاری بازم موی تموم دخترا آتیش می گیره
شبهای جمعه با آهِ زهرا کربلا آتیش می گیره
روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکهای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#کربلایی_حسین_ستوده
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها