eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
375 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
/ و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄• دم به دم موقعِ سینه زنیِ روضه ی فاطمه ناگفتنیِ بچه ها بلند بلند گریه کنید به خدا مادرمون رفتنیِ مَردِ مِیدونیم، ولی گریه کنیم همه بی معطلی گریه کنیم بیشتر از فاطمه این روزا باید به حال و روزِ علی گریه کنیم مردمِ مدینه اکثراً بَدَند دستِ رَد به سینه ی علی زدند بسکه بُردنِ علی دیدنی بود خیلیا بَرا تماشا اومدند *عمامه رو  دور گردنش انداختن هِی می دویدن...* من خودم فدایِ اشکِ چشاتون خدا پشت و پناه مادراتون بچه سیدا منو حلال کنید روضه ناموسی می خونم براتون اومدن به هر دلیلی بزنن گُل یاسُ رنگِ نیلی بزنن فکرش رو بکن چهل تا بی حیا تو کوچه زنش رو سیلی بزنن تو برو  بیا می‌زد فاطمه رو خیلی بی هوا می زد فاطمه رو حق داره علی بمیره به خدا یه غلام سیاه می زد فاطمه رو خیلی بی عاطفه هستن به خدا راهشو تو کوچه بستن به خدا تویِ لَفّافِ میگم غیرتیا بارِ شیشَه اش و شکستن به خدا *یه روز زنها اصرار کردن به اُمِ ایمَن ...یه وقتی  برا ما بگیر بریم عیادتِ فاطمه... فاطمه به ما اجازه نمیده... اجازه گرفت زنها اومدن دور بستر فاطمه نشستن... اُم ایمَن به نیابتِ از بقیه شروع کرد به حرف زدن... خانم اینا اومدن حالتون رو بپرسن... خانم فرمود: چی بگم ؟ حال و روزم معلومه..* دیوار می کند کمکم راه می روم... *عذرخواهی کردن نتونستیم کاری بَراتون بکنیم.. به عیادتون بیایم .. اختیارمون دستِ مردامونِ.. حرفا رو که زدن...خانم گفت: گله ای از شما ندارم ولی یه چیزی تو دلم مونده... اون وقتی که اومدن درِ خونمون رو آتیش زدن.. شما می دونستید اوضاع من چطوره... تو اون اوضاع یه زن باید می اومد کمک من میکرد ... شما دور خونه ما حلقه زده بودین... صدای ناله های من رو می شنیدید ..هیچ کسی نمی اومد کمکم کنه.. خدا فضه رو نگه داره...اگه فضه نبود بین در و دیوار جان داده بودم... هر چی صدا زدم "یا اَبَتا" کسی شرم نکرد .. علی رو اومدم صدا بزنم دیدم دستاش رو بستن..کشون کشون علی رو دارن می برن...
4_5942637357722241662.mp3
3.67M
/ و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•تازه میان کوچه قلبم .. / و توسل به حضرت زهرا سلام‌الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تازه میان کوچه، قلبم به درد آمد حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود از بس که قطره قطره، بر پایِ تو چکیدم تابوت من سُبک تر، حتی زِ بوریا بود ای آخرت وفا کن، با ما شکسته دلها با ما شکسته دلها، دنیا که بی وفا بود دست ها را بُرده بر ابرو چرا؟ از علی، زهرا گرفته رو چرا؟ ساخته معمارِ یثرب اینقدر کوچه ها را تنگ و تو در تو چرا؟ عادت شمع است از سَر سوختن شمع من می سوزد از پهلو چرا؟ با تنِ تب دار با حالِ خراب خانه را خود میکنی جارو چرا؟ مجتبی قبل از همه فهمیده بود راه می رفتی تو با زانو چرا؟ *درِ خونه ی مهاجر و انصار رو زد ... با امیرالمؤمنین، دستِ بچه هاش رو هم می گرفت، از داخل خونه می گفتن کیه داره در می زنه؟ علی می گفت: فاطمه تو جواب بده... اگه بدونن منِ علی پشتِ درم در رو باز نمی کنن... هیچ کسی جواب نمی داد ... تا رسید در خونه  معاذ بن جبل، حضرت گفت : حرفهای پیغمبر رو یادته،  نمی خوای من رو یاری کنی؟ رو کرد به حضرت زهرا  و به امیرالمؤمنین گفت: غیر ازمن کسی هم هست کمک ما بیاد یا نه؟ حضرت فرمود: نه ... گفت: پس کمک من فایده ای نداره ... حضرت فرمود: برو دیگه نمی خوام ببینمت از جلو چشمم دور شو... این طور جواب ولیِ خدا رو نمی دادن... ابی عبدالله گفت: حُر جوفی  من سابقه ی بد تو رو می دونم ... اگه بیای کمکم کنی ، قول میدم همه رو پاک کنم... نِگون بختِ بیچاره، کمک ابی عبدالله نکرد... بهانه آورد گفت : اما یه اسبی دارم ... یه شمشیری دارم بردار بِبَر ... حضرت فرمود: من اسب و شمشیر نمی خوام ... من می خوام خودت رو نجات بدم ... اگه نمیای نیا خداحافظ....حضرت رفت .. یکی دیگه هم بی ادعا ...گریزانِ از حضرت،  مثل زهیر ...هرجا ابی عبدالله خیمه می زد ...می رفت خیمه اش رو یه جای دیگه برپا میکرد. نکنه چشمش به چشم حسین بیوفته...حسین بگه بریم کربلا... یه منزلی علی‌رغمِ میلِ باطنیش با ابی عبدالله  هم منزل شد ..همش خدا خدا میکرد .. نکنه پیک حسین بیاد سراغش... یه وقت دید یه کسی داره در خیمه رو میزنه... زهیر! آقام حسین باهات کار داره..  تا اومد این پا اون پا کنه ... خانومش گفت: خجالت بکش... پسر فاطمه داره صدات میزنه.... تو داری تامل میکنی؟ تعلل میکنی؟ برو ببین باهات چیکار داره...تاریخ ننوشته اون ملاقات حضرت با زهیر چه خبر بود... اما وقتی برگشت خندان برگشت... گفت : خانم بار و بندیلت رو جمع کن برو شهر و دیارت ...گفت چی شده ؟ گفت حسین من رو کربلایی کرد دارم با حسین میرم کربلا... اما چیزی نگذشت ابی عبدالله اومد مقابل لشکر به چپ و راست خودش نگاه کرد ... فریاد زد: "اَینَ المُسلِم، اَینَ الحَبیب ؟"دونه دونه اصحابش رو صدا زد .. کسی نیست جوابم رو بده؟ "هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی؟"کسی نیست کمکم کنه؟ یه وقت دید تو خیمه ولوله شده...صدای گریه ی زن و بچه بلنده... برگشت به خیمه ها گفت: زینب جان ! من که تو رو آروم کردم اینطور داری ناله میزنی... گفت : داداش وقتی صدای  غربتت بلند شد ... هیچ کسی نبود جوابت رو بده ... علی اصغر گهواره رو یه تکونی داد.... خودشو از گهواره بیرون انداخت... یعنی بابا رو من هم حساب کن....منم هستم.. *
4_5942637357722241661.mp3
3.39M
|⇦•تازه میان کوچه قلبم .. / و توسل به حضرت زهرا سلام‌الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج مهدی سلحشور •ೋ
درد داری! دست بر بازو بگیر؛ اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر؛ اما بمان من که می‌دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلاً دست بر زانو بگیر؛ اما بمان گرچه سختی می‌کشی در خانه، باشد کار کن فضه را بنشان و خود جارو بگیر؛ اما بمان غربت من گرچه سنگین است روی شانه‌ات با غم تنهایی من خو بگیر؛ اما بمان چهره می‌پوشانی از من، گرچه دل‌خونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر؛ اما بمان ✍
شب و روز شهادت حضرت زهرا (س) خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم تماشا کن اشک روانم ، یازهرا ببین زهرا در اضطرابم ، بدون تو خانه خرابم مده با داغ خود عذابم ، یازهرا الوداع ، بگو رو به قبله چرا خوابیدی همه زندگیِ مرا پاشیدی ، ز من دل بریدی؟ خدا نگهدار ، ای همسر علی ببین چه خاکی ، شد بر سر علی نظر نما بر ، چشم تر علی فاطمه جانم ، زهرا مرو مرو زنم دست غم روی دستم ، ز روی تو شرمنده هستم ببین دیگر از پا نشستم ، عزیزم فدای آه بی صدایت چرا می لرزد دست و پایت مپوشان از من ناله هایت ، عزیزم یا زهرا ، نگفتی چه شد بین دیوار و در فقط پیکرت می شود لاغرتر ، زدی بسکه پرپر دلم گرفته ، حرفی نمی زنی بدان که آخر ، تو قاتل منی امان ز دست ، مسمار آهنی فاطمه جانم زهرا مرو مرو نگاهت دارد بوی هجران ، زبان دور لب ها نچرخان رخت را با چادر مپوشان ، عزیزم دهد فضه تا که تکانت ز هم وا گردد استخوانت نشیند خون روی لبانت ، عزیزم واویلا ، چرا رنگ و رویت چنین برگشته مگو که دگر روز آخر گشته ، تنت خوب نگشته رسیده وقت ، هجران ما دو تا نما مدارا ، با حال بچه ها نزن به پیشم ، اینگونه دست و پا فاطمه جانم زهرا مرو مرو
❣﷽❣ 💔 💔 ‍ آخه غربت چقدر کسی از داغ تو نرنجید آخه غربت چقدر کسی مشکی برات نپوشید آخه غربت چقدر نه یه مجلس ختمی گرفتن برات نه یه پارچه ی سیاه زدن همسایه هات دردشونو به کی بگن بچه هات کار زمونه است خرمای ختم تو روی طاقچه ی خونه است گلدون یاست وسط باغچه ی خونه است کار زمونه است 💔امون ای دل ای دل ای دل💔 آخه غربت چقدر جایی واسه یه آه نداری آخه غربت چقدر کسی رو غیر چاه نداری آخه غربت چقدر نه یه سنگ مزاری گذاشتن برات نه یه پارچه سبزی کشیدن به پات دردشونو به کی بگن بچه هات رفتی و موندم زینبو با گریه روی زانو نشوندم آخ که با چه حالی واست فاتحه خوندم رفتی و موندم 💔امون ای دل ای دل ای دل💔 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام اللہ علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
‍  ❣﷽❣ 🔳 🔳 🔳پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی 🔳اگر ز لانه میروی چرا شبانه می روی قرار من شکیب من مهاجر غریب من فدای غربتت شوم که مخفیانه می روی حیات جان امید دل علی بود ز تو خجل که با کبودی بدن ز تازیانه می روی کبوتر شکسته پر مرا به همرهت ببر چرا بدون جفت خود ز آشیانه می روی چهار طفل خون جگر زنند در غمت به سر تو بر زیارت پدر چه عاشقانه می روی الا به رخ نشانه ات مگر شکسته شانه ات که موی زینبین خود نکرده شانه می روی همای بی ترانه ام چرا ز آشیانه ام به کوی بی نشان خود پر از نشانه می روی فتاده بر دلم شرر که تو در این دلِ سحر ز همسرت غریب تر برون ز خانه می روی «میثم» از چه واهمه تو راست مهر فاطمه به حشر هم سوی جنان بدین بهانه می روی 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام اللہ علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
4_5985464598344504665.mp3
2.49M
❣﷽❣ 💔 💔 ‍ آخه غربت چقدر کسی از داغ تو نرنجید آخه غربت چقدر کسی مشکی برات نپوشید آخه غربت چقدر نه یه مجلس ختمی گرفتن برات نه یه پارچه ی سیاه زدن همسایه هات دردشونو به کی بگن بچه هات کار زمونه است خرمای ختم تو روی طاقچه ی خونه است گلدون یاست وسط باغچه ی خونه است کار زمونه است 💔امون ای دل ای دل ای دل💔 آخه غربت چقدر جایی واسه یه آه نداری آخه غربت چقدر کسی رو غیر چاه نداری آخه غربت چقدر نه یه سنگ مزاری گذاشتن برات نه یه پارچه سبزی کشیدن به پات دردشونو به کی بگن بچه هات رفتی و موندم زینبو با گریه روی زانو نشوندم آخ که با چه حالی واست فاتحه خوندم رفتی و موندم 💔امون ای دل ای دل ای دل💔 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام اللہ علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈    
4_5915991028430539870.mp3
1.48M
❣﷽❣ ⚫️ 🔲 🔲 ⚫️ : یارا یارا گاهی دل ما را ... 🔲 👌👌 مادر، مادر، مادر، شبی دیگر به کنار من جان بر لب باش مادر چون کبوتر نزنی پَر دو، سه روز دگر با زینب باش مادر بیمارم شده گریه بر تو کارم به شفای تو دل خوش دارم ای همه هست من نروی تو از دست من که دلم توان بی مادری ندارد بی تو زینبت یاوری ندارد ز سکوت تو هویدا ز خموشی تو پیدا می سوزی و می سازی گنجینۀ پر رازی می دانم امشب مادر آماده پروازی گر می روی امشب با خود ببر زینب 🔲⚫️🔲⚫️ زینب، زینب، زینب مزن امشب تو دگر به دل مادر آذر من خود در افغانم، پریشانم که شوی تو زفردا بی مادر ای طرفدار من که شدی پرستار من به آخر رسیده کار من خانه دارم زینب گل بی قرارم زینب به خدا که درد مادر دوا ندارد مادرت امید شفا ندارد تو پس از من یگانه بشوی چراغ خانه هم بر علی یاور باش هم بر حسین مادر باش من می روم اما تو همسنگر حیدر باش آسوده حالم کن زینب حلالم کن 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5947262814161734132.mp3
9.54M
❣﷽❣ 🔘 🔘 👌👌 🔘 🔘 شبانگاهان تا حریم فلک .. شبانگاهان روی دوش علی نعش فاطمه تا ناکجا می رفت به دنبالش آه و زمزمه ی زینبین و  حسین تا خدا میرفت 🔘آه و واویلا اه و واویلا مدینه با سوز سینه کشید آه آینه سوز از غم حیدر خدا میداند که اشک غم از چشم خونبار کوچه ها میرفت زسوز اه دل زینب رسیده جان علی برلب 🔘آه و واویلا اه و واویلا گل یاس باغ احمدی از سیلی پاییز ار غوانی شد در آن صحنه باغ سبز علی زرد و غمزده گشت و خزانی شد چه سازد یارب به این غم سنگین علی غریب و ستمدیده که تنها همپای زندگیش در جوانی قامت کمانی شد ببین حال فاتح خیبر نهان در گل شد گل حیدر 🔘اه و واویلا آه و واویلا فقط میداند حسن که در آن کوچه ی غم و غربت چه رخ داده که اینگونه بیقرارو پریشان شده و به سر میزند بادست درون ذهنش چه خاطره ای امده که به زینب چنین گوید بگردید اینجا در این کوچه گوشواره ای از مادر افتاده مدینه شد غرق در ناله که پرپر شد غنچه و لاله 🔘آه و اویلا ،اه واویلا 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈