eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
زبان حال حضرت امیرالمؤمنین علی علیه در قبرستان بقیع سبک اللهی ننمدن اوزولدی الیم به قلم کربلایی صابرثمودی 🏴🏴........🏴🏴 اللهی سینم یاندی نار غمه ئولوب یاوریم باتمیشام ماتمه گئدوبدور نگاریم.....منیم غمگساریم حزین آغلورام گئدوبدور قراریم.......او باغ و بهاریم سینه داغلورام 🏴🏴..........................🏴🏴 بو دهر ایچره چکدی نئلر مرتضی سرشکین عذاره اللر مرتضی گئجه لر بقیعه گلر مرتضی گوزوم جامی یارب......دولوبدور لبالب حزین آغلورام ئورکده غم و تب ..خدایا دل شب سینه داغلورام 🏴🏴.....🏴🏴 بقیعده یاتوبدور پیمبر گولی غمینده ملر قالدی دورت بلبلی علینون چوخالدی غم و مشگلی علی دویدی جانه....گلوبدور فغانه حزین آغلورام خدایا شبانه...ولی مخفیانه سینه داغلورام 🏴🏴.....🏴🏴 منی تک قویوب گئتدی آرخام ائلیم فراقیندا الله سینیبدور بئلیم دئیور زینبیم شانه ایستور تئلیم آنا سیز قالوبدور...توانیم آلوبدور حزین آغلورام کیچیک وقته باشه..قراسین سالوبدور سینه داغلورام 🏴🏴......🏴🏴 اوشاقلاریم ائوده آنام وای دئیور گهی وای آنام وای گه ای وای دئیور توکوب گوزیاشی ، آنا لای لای دئیور دئیور زینبینیم..حسنله حسینیم حزین آغلورام اوجالور دییَنَده.. ننه شور و شینیم سینه داغلورام 🏴🏴🏴 (ثمودی )دانیب حقّیمی اهریمن قاپیما ووروب اود گروه فتئن گوروب صدمه افسوس گل پنج تن گئدوب حقّیم الدن..بو درد و محندن حزین آغلورام نئلر گورموشم من..گروه ِ فِئتنن سینه داغلورام 🏴🏴........................🏴🏴 التماس دعا دارم ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
💢واحد_سینه زنی حضرت زهرا(س) همسایه ها بخوابید، راحتر از همیشه  🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 همسایه ها بخوابید، راحتر از همیشه آخه صدای زهرا،دیگه بلند نمیشه اونی که صبح و شب ناله، می زد از درد سینه اگه بار گران بوده،دیگه رفت از مدینه یافاطمه ، یافاطمه ، یافاطمه ، یازهرا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 علی غسّلنی فی الیل علی کفنّی فی الیل تا نامردا نبینند علی دفنّی فی الیل علی قبر مرا مخفی، زچشم دشمنان کن وداعی در دل شب با، نیلوفر جوان کن یافاطمه ، یازهرا، یافاطمه ، یازهرا، یافاطمه ، یازهرا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 عزیز مهربونم،جوون قد کمونم مگه خودت نگفتی علی پیشت می مونم مرو ای همسر خسته،ببین قلبم شکسته کنار در رو سجاده، ببین زینب نشسته منم و یک مدینه، یه دنیا حرف تو سینه یادم نیار خدایا، پهلو و میخ و سینه بلند شد مادر زینب،حالا چه وقت خوابه کفن پوش سفید من، دلم برات کبابه یافاطمه ، یافاطمه ، یافاطمه ، یازهرا کسی که برای فرج امام زمان(عج) بسیار دعا میکند شفاعت حضرت زهرا (س) در صحرای محشر شامل حالش خواهد شد
4_5870516464456304832.mp3
8.16M
💔 س 🖤 💔 حالا که میروی،از پیش بچه ها ویرانه میکنی ، کاشانه ی مرا بی خاطرات تو،بی آرزوی تو درد دلامو من، حالا بَرم کجا مرو زهرا از داغ تو خمیده قامت من گریون و مضطره برا تو حسن ،دلگیرم_ من بی تو _میمیرم مرو زهرا میشه سلام حیدرت بی جواب بیچاره ام من از غم بی حساب دلگیرم، من بی تو، میمیرم 🖤مرو زهرا.... با پیکر نحیف،پیش علی بمان😭 ای آنکه از بلا،قدّت شده کمان😭 شرمندگی رو از،چشمای من ببین😭 تو بین بستر و،من هم که نیمه جان😭 پاشو زهرا شونه بزن موهای زینبتو😭 پایین نیومده چرا تب تو😭 دلگیرم، من بی تو، میمیرم😭 پاشو زهرا سرفه نزن لبات میشه پرخون این التماسه حیدره که بمون😭 دلگیرم، من بی تو، میمیرم 🖤مرو زهرا... این رنگ صورت و ، این درد بی حساب این اشک چشم تو ، میده منو عذاب انسیه ی علی ، آرامشم تویی تو مثل لاله ای، اما شدی گلاب خودم دیدم داری قواره میکنی پیرُهن😭 دادی بجا کفن به زینب من😭 ای جانم، ازاین غم، ویرانم خودم دیدم گریون شدی برا غمای حسین داری میگیری هی عزای حسین ای جانم، ازاین غم، ویرانم 🖤حسین جانم... 💔هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔
‍ ❣﷽❣ 🔲 س 🔳 خدا حافظ ای، دردها رنج ها خداحافظ ای، شهر نامردها خداحافظ ای، ماجرای فدک خداحافظ ای، کوچه،سیلی،کتک خداحافظ ای،جان افروخته خداحافظ ای،سینه ی سوخته * ان شاءالله هیچوقت کس و کارِت مریض نشه...اونم از نوع مریضی سخت...هر روز میره اونی که مریض داری میکنه میگه الحمدلله امروز رنگ و روش بهتر شد...یا وقتی میره میگه امروز حالش زیاد مساعد نبود...بچه ها هر روز بیدار میشدن ببینن حال مادر چطوره...میدیدن مادر صورتش زرد تر،لاغر تر شده... اما فردایِ روز کسی که از دنیا میره...میگه روز آخری حالش خوب بودا... بچه ها بلند شدن ببینن حال مادر چطوره دیدن مادر تو بستر نیست...زودی همدیگرو بیدار کردن حسین جان حسن جان...اومدن تو صحن حیاط دیدن مادر نشسته داره آب و جارو میکه...،‌حسین جان مژده بده مادر امروز از بستر بلند شده...خودم دیدم دیگه دست به دیوار نمیگیره...ولی نمیدونم چرا هر جارویی که میزنه هی آه میکشه... خیلی خوشحال شدن بچه ها...یه نگاه کرد فرمود: فضه بیا من این چند وقته خیلی اذیتت کردم...خانوم من کنیز شمام الحمدلله حالت بهترِ...فرمود بله...اما یه کاری برا من بکن... فضه زحمت برات دارم...خانوم جان امر بفرمایید...میشه تنور و روشن کنی...میخوام خودم امروز نون درست کنم...خانوم جان اجازه بده ما انجام میدیم...فرمود نه چند وقته بچه هام دست پخت منو نخوردن...من امروز از دنیا میرم...میخوام بچه هام گرسنه نمونن...اگه بدونن مادر غذا درست کرده حتما میخورن...ببرمت پیش صاحبمون...مادر جان نون درست کردی بچه هات گرسنه نمونن...میگن بچه بادومه...ما ایرانیا میگیم بچه بادومه اما نوه مغز بادومه...همه مادر بزرگا عاشق نوه هاشونن...مادر جان کجا بودی نوه کوچولوت رقیه خانوم هی میگفت: بابا دلم درد میکنه... * ز خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5884142381346850518.mp3
3.99M
🖤سینه_زنی_حضرت_زهرا 🖤 🎧مداح حاج مهدی رسولی 🎧 اینقدر غمِ مردمو خوردی ای مادر ِ غمخوار شده حرفِت ورد ِ زبونا هر جا ثُمّ الدّار دلم از این می سوزه تو مدینه یکی نمیگه چه غصّه ای داری تو که شب تا سحر برا مردم تو دعاهات چیزی کم نمیذاری جوری فتنه شده که تو حتّی میون ِ خوبام یاری نداری نگرانم من، واسه این زخما نگرانم من چون خونیه نفسات مظلوم مادر، بی کس مادر میدوید تو کوچه یه نفس مادر نَفَسِش حیدر، حیدر حیدر حیدر حیدر، حیدر حیدر 🖤حیدر حیدر .. حیدر حیدر دنبال ِ حیدر می دوید از سینه اش خون میچکید 🖤حیدر حیدر ... حیدر حیدر باز مشغول ِ کاری با لبخند که انگار .. نه انگار.. که ازت دو تا دنده شکسته بین ِ در و دیوار چرا برات نگران نباشم که نَفَسِت گاهی بر نمیگرده الهی مادر برات بمیرم که تموم نفسات پر درده اون دستای ِ مهربونت دیگه موهامونو شونه نکرده چی شده پهلوت، کبوده بازوت چه ورم داره ، گوشه ی ِ ابروت ای جان مادر، بی کس مادر 😭 ای جان مادر، ای جان مادر 😭 ای جان مادر، بی کس مادر😭
‍ ‍ (س ) ‍ بریم درِ خانه ی حبیبه ی خدا ، فاطمه زهرا سلام الله علیها ... عرض ادب کنیم ... رسم مراسمات اینه آخرین شب بریم درِ خانه حبیبه ی خدا ... بی بی جانم ... هر چه کردیم ، امشب دیگه چشممون به دستهای توئه فاطمه جانم ... کدوم دست ؟!... بمیرم ... علی مرتضی مشغول غسل بود ... أسما میگه من آب میریختم ، علی بدن رو غسل میداد ... یه وقت دیدم دست از غسل کشید ... سر به دیوار گذاشت ، ناله میزنه ، گریه میکنه ... آقا از فراقت فاطمه گریه میکنی؟! حق داری ... اما خودت فرمودی دل شبه ، اینگونه ناله نزنید ... بلند بلند گریه نکنید ... چی شده اینطور ناله میزنید؟! فرمود أسما ... فاطمه ی من تا زنده بود ، بازوی ورم کردشو نشونم نداد ... شبی که آن تنِ عفت حجاب را شستم به اشک و خون دل آن دُرّ ناب را شستم مجال غسل نمی یافتم ز اشک روان شبی که بضعه ی ختمی مَآب را شستم (بمیرم برا دلت علی جانم ...) به سینه خونِ دلم موج زد در آن دل شب که زخمِ سینه ی از خون خضاب را شستم زهرا جان ... خدا داند دلم چون گریه میکرد به حالم دشت و هامون گریه میکرد ندیدم زخم پهلو را من آن شب ولی دیدم کفن خون گریه میکرد زهرا جان .... نازنین بدنِ حبیبه ی خدارو در دل شب غسل داد ... حنوط کرد ... کفن نمود ... اما هنوز آخرین بند کفن رو نبسته ... یتیمان فاطمه رو صدا زد ... هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ ... یعنی بیایید و از دیدار مادر توشه بردارید ... حسنین اومدند ... خودشونو روی سینه ی مادر انداختند ... ناله میزنند ... کَلِّمینی مادر ... علی مرتضی میفرماید ، خدارو شاهد میگیرم ، فاطمه مهربانی کرد ، دستاشو از کفن بیرون آورد ... حسنین رو در آغوش گرفت ... چه منظره ای شد نمیدونم... همین قدر بگم هاتفی ندا داد ... یاعلی بردار حسنین را ... ملائکه ی آسمان طاقت ندارند این منظره رو ببینند ... حسین ..... حسین ... حسین ... بگیم ملائکه ... شما نتوانستید ببینید حسین روی سینه ی مادر افتاده ... چه حالی پیدا کردید کربلا ... لحظه ای که دیدید ... الشِمرُ جاٰلِسٌ عَلیٰ صَدرِه حاج مهدی سماواتی
4_5933713137235657768.mp3
4.32M
ای جانسوز (دشتی) بسیارزیباو پرسوز متن وصوت👌😭😭 🖤😭🖤  آرزومه ای خدا،پرواز از این خونه كنم قبل رفتن گیسوی،زینبم و شونه كنم می روم از این دنیا می شود علی تنها من میگم رفتنیم،زینب میگه بازم بمون ای پرستو بمون و ،بازم برای من بخون می روم از این دنیا می شود علی تنها تا پای جون دادنم،من واسه جونت سپرم تار مویی نشه كم،از سر تو تاج سرم بشكند اگر دستم یاور علی هستم بین زهرا و علی،آتش در فاصله شد محسنم اصغر شد و ،دومی هم حرمله شد می كشه منو آخر داغ غربت حیدر دشمن هیزم آورده فاطمه مگه مُرده ••✾•🌿🌺🌿•✾••
4_5900056076992121308.mp3
1.36M
❣﷽❣ ♦️ ♦️ آرمین غلامی از جمله داستانى است از عبدالحميد بن ابى العلاء كه وى دوست محمّد بن عبداللّه بن حسن و از خواص او بوده است ، منصور دوانيقى او را گرفت و مدتى در سياهچالى زندانى كرد سپس موسم حج فرا رسيد، چون روز عرفه شد، امام صادق(ع)او را در موقف ملاقات كرد، فرمود: محمّد، دوستت عبدالحميد چه شد؟ عرض كرد: او را منصور گرفته است و مدتى است كه در زندان تنگى بازداشت كرده است. امام(ع) مدتى دستش را به طرف بالا بلند كرد سپس رو به محمّد بن عبداللّه كرد و فرمود: محمّد به خدا سوگند كه رفيقت از زندان آزاد شد، محمّد مى گويد: پس از مراجعت از عبدالحميد پرسيدم چه وقت منصور را آزاد كرد؟ گفت : روز عرفه، بعد از عصر بود كه مرا از زندان آزاد كردند ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈